نقد سعیدحجاریان بر طرح پارلمان اصلاحطلبان
آسمان نوشت: سعید حجاریان، نظریهپرداز و فعال سیاسی شاخص اصلاحطلب، معتقد است هیچ یک از الگوهای پیشنهادی برای ائتلاف اصلاحطلبان بدون توجه به تقویت جایگاه احزاب آنها را به جایی نمیبرد و منجر به انباشت تجربه سیاسی نمیشود؛ آنچه وی از آن با تعبیر «برداشتن حصر احزاب» نام میبرد. با این حال، او الگوی جبهه ملی را نسبت به سایر تجربههای سیاسی ایرانیان در حوزه ائتلاف نیروها، کارآمدتر و مثبتتر میبیند. حجاریان میگوید: مادامی که احزاب در کشور نتوانند به صورت شفاف و علنی فعالیت داشته باشند و در انتخابات شرکت کنند، نمیتوانیم وزن احزاب را تعیین کنیم.
آسمان نوشت: سعید حجاریان، نظریهپرداز و فعال سیاسی شاخص اصلاحطلب، معتقد است هیچ یک از الگوهای پیشنهادی برای ائتلاف اصلاحطلبان بدون توجه به تقویت جایگاه احزاب آنها را به جایی نمیبرد و منجر به انباشت تجربه سیاسی نمیشود؛ آنچه وی از آن با تعبیر «برداشتن حصر احزاب» نام میبرد. با این حال، او الگوی جبهه ملی را نسبت به سایر تجربههای سیاسی ایرانیان در حوزه ائتلاف نیروها، کارآمدتر و مثبتتر میبیند. حجاریان میگوید: مادامی که احزاب در کشور نتوانند به صورت شفاف و علنی فعالیت داشته باشند و در انتخابات شرکت کنند، نمیتوانیم وزن احزاب را تعیین کنیم. به هر حال شما در کشور موضوعی به نام «نظارت استصوابی» دارید که مانع از تعیین وزن واقعی احزاب است. در کنار این، در کشور برخی احزاب به (ویژه احزاب راست) رانتهایی دارند که همچون استفاده از دوپینگ سیاسی است. مانند رانت صداوسیما، نهادهای شبهنظامی و رانتهای دولتی. مثلا سهم اصلاحطلبان از صداوسیما چقدر است و سهم راستگرایان چقدر؟ اصلاحطلبان را فقط برای اعترافات به صداوسیما میبرند؛ اما نیروهای راست همیشه تریبون را در اختیار دارند. به قول شاعر عرب «چه فرق بزرگی است میان زندگی من بر پشت این شتر و زندگی حیان برادر جابر».
بنابراین نمیتوان گفت آنچه در صحنه سیاسی از قدرت یک حزب بروز مییابد، قدرت واقعی آن است یا نه لذا باید در این مواقع، به نوعی مصالحه و تخمین و به خصوص کمک و رای زعمای اصلاحطلب تن داد. پارلمان اصلاحات ایده خوبی است. ایدهای است که میخواهد از پایین شکل بگیرد، از سطح مناطق، شهرستانها، استانها و مرکز هرمی باشد که افراد درون آن سازمان مییابند. پارلمان اصلاحات چند ویژگی خوب دارد اول اینکه موانع کنونی بر سر فعالیت احزاب پیشروی فعالیت پارلمان قرار ندارد.
دوم آنکه پارلمان محیطی شبیه به پلاسما را به وجود میآورد که احزاب بتوانند داخل آن عضوگیری کنند. ثانیا، در مواقع انتخابات پارلمان قدرت بسیجکنندگی برای جمعآوری آرا را دارد. منتها مشکل پارلمان این است که قرار باشد جای احزاب را بگیرد، چراکه پارلمان یعنی قوه مقننه. مادامی که نگوییم قوه مجریه این پارلمان چیست و کیست؛ این طرح ابتر خواهد بود. باید نشان داد بازوی اجرایی پارلمان چیست؟ مصوبات پارلمان اصلاحات را قرار است چه کسی اجرایی کند؟ آیا قرار است پارلمان اصلاحات جایگزین دفتر سیاسی احزاب شود که محال است یا آنکه میخواهد مستقلا بازوی اجرایی بسازد که خلاف قانون احزاب است و قانون خاص میخواهد.
ارسال نظر