فرانک واسترو و سارا لادیسلاو

مترجم: حامد مهاجرپورکارآیی و انگیزه برای کاهش مصرف معمولا نیازمند هزینه بیشتر در نیازمندی‌های سرمایه‌ای یا در افزایش قیمت ضروری برای ارائه مشوق‌هایی برای تغییر در رفتار مصرف‌کننده می‌باشد. گزینه افزایش دسترسی به منابع داخلی نفت و تشویق به تولید بیشتر پیامدهای زیست‌محیطی زیادی را به‌وجود می‌آورد و ممکن است نیازمند کمک‌های مالی بیشتر دولت باشد. ارتقای گزینه‌های سوختی با کربن پایین مثل سوخت‌های زیستی و زغال‌سنگ مایع نیازمند هزینه‌های کلان فزاینده است. به علاوه سوخت‌های زیستی نگرانی در مورد امنیت غذایی، تامین آب و موضوع استفاده از زمین را به‌وجود می‌آورند. در همین حال، آلودگی‌های دی‌اکسید‌کربن ناشی از تولید و استفاده اززغال‌سنگ مایع بیشتر از آلودگی‌های ناشی از نفت است. حتی اگر دی‌اکسید‌کربن آن گرفته شده و جدا شود، موازنه‌کربن در استفاده سوختی ازآن بدتر از نفت خواهد بود.

حتی اگر همه این گزینه‌های سیاست انرژی تعقیب شوند، کاملا محتمل است که در غیاب تغییرات رفتاری و تکنولوژیکی عمده، آمریکا نیازمند واردات بخشی از نیازمندی‌های نفتی دست‌کم تا سال ۲۰۳۰ می‌باشد. تنوع در عرضه‌کنندگان یک اصل مهم برای امنیت است. ایالات متحده در حال حاضر نفت خام و محصولات نفتی را از کمتر از ۳۵ کشور وارد می‌کند. نزدیک به ۴۸‌درصد از این منابع از کشورهایی در نیمکره غربی و ۱۷‌درصد از کشورهایی در خاورمیانه وارد می‌شود، پنج منبع واردات نفت برای ایالات متحده، کانادا، مکزیک، عربستان سعودی، ونزوئلا و نیجریه، ۵۸‌درصد از نیازهای نفتی آن را تامین می‌کنند.

زمانی بسیار طولانی و سرمایه‌گذاری کلانی قبل از هر نوع تغییر مهمی در تولید و استفاده از انرژی نیازمند است تا اثر عمده‌ای را به‌وجود آورد. توسعه زیرساخت‌ها، پیشرفت تکنولوژیک و برنامه‌ریزی همگی زمان می‌برند، طولانی‌تر از چرخه انتخاباتی موجود در آمریکا، به‌علاوه سیاست‌ها غالبا به منظور مواجهه با مشکلات یا بحران‌های کنونی طراحی می‌شوند و کمتر برنامه‌ریزی برای مشکلات موجود در افق پیش رو صورت می‌گیرد.

بنابراین سیاست انرژی، امروزه نه فقط نیازمند یادگیری از درس‌های گذشته است بلکه همچنین بهتر آماده شدن برای مشکلاتی است که در راه پیش رو وجود دارد.

هنگامی که راه‌های سیاسی بالقوه در چارچوب بده بستان‌های اقتصادی، زیست‌محیطی و امنیتی مرتبط با یکدیگر در نظر گرفته می‌شود، آسان خواهد بود که ببنیم چرا تصمیمات سیاستگذاری انرژی پیچیده و از نقطه نظر سیاسی غیر مردمی و اغلب با تاخیر صورت می‌گیرد. در مقطع فعلی، بهترین گزینه سیاست کاهش تقاضا از طریق حفظ و کارآمد کردن دستاوردها، افزایش عرضه سوخت‌های غیر فسیلی از طریق تکنولوژی‌های جدید و تنوع بخشی و توسعه عرضه سوخت‌های سنتی و در عین حال مدیریت ژئوپلتیک تجارت جهانی انرژی است.

عامل آب و هوا

با نگاه به آینده، ارتباط بین انرژی و تغییر آب و هوا چالش عمده برای برنامه‌ریزی انرژی خواهد بود. به موازات اینکه تقاضای انرژی افزایش می‌یابد، نوعی اجماع گسترده سیاسی و علمی متجلی شده است مبنی بر اینکه تغییر آب و هوایی در حال وقوع است و اینکه چالش عمده‌ای که در حال پیشروی است تامین منابع انرژی کافی مطمئن و به صرفه است در عین حال آلودگی گازهای گلخانه‌ای کاهش یابد و با آب و هوای جهانی در حال تغییر‌سازگاری صورت گیرد. این امر نیازمند یک چارچوب چهانی است که در درون آن کشورها بتوانند توسعه یابند و برنامه‌های ملی به منظور کاهش دادن و محدود کردن آلودگی‌های گاز گلخانه‌ای را اجرا کنند. این محدودیت‌ها به طور قابل توجه شیوه تولید و مصرف انرژی ما را تغییر خواهد داد. اقتصاد ایالات متحده و تا‌اندازه‌ای اقتصاد جهانی برپایه انرژی ارزان بنا شده. این وضعیت با حرکت به سوی آینده احتمالا تغییر می‌یابد.

سوخت‌های فسیلی در حال حاضر بیش از ۸۵‌درصد از تقاضای انرژی کنونی جهانی و بیش از ۹۰‌درصد نیازهای انرژی در کشورهای در حال توسعه را برآورد می‌کنند. ‌اندازه وسیع زیر ساخت انرژی موجود برای تولید، انتقال و استفاده از سوخت‌های فسیلی به این معنی است که زمان زیادی برای تغییر اقتصادی مبتنی بر کربن لازم است. در همین حال، چنین حرکتی مشارکت و همکاری جهانی را برای ایجاد اعتماد و توانمند‌سازی ملت‌ها برای افزایش کارآمدی انرژی، تشویق استفاده از سوخت‌هایی با آلودگی یا بدون آلودگی و ارتقای توسعه جهانی و به‌کارگیری تکنولوژی‌های جدید انرژی‌ای که کشورها را قادر می‌سازد تا نیازهای انرژی و آب و هوایشان را تامین کنند را ضرروی می‌سازد. گسل‌های ژئوپلتیکی تغییرات آب و هوای جهانی برای تطابق با آنها هنوز ناشناخته هستند. هیچ موقعیتی وجود ندارد که در آن هر کشوری بتواند استقلال (انرژی) خود را ابرازکند.

سرمایه‌گذاری برای آینده

جهان در مسیر وابستگی متقابل بیشتر است. اطمینان از سطوح مناسب امنیت انرژی در جهان به هم وابسته نیازمند تنوع در منابع سوخت و عرضه‌کنندگان، ارزیابی درست ستدهایی به منظور اتخاذ سیاست‌های انرژی مناسب است و محتاج فهمی است که سیاست خارجی و سیاست انرژی را به طور کامل به هم مرتبط بداند.

سیاستگذاری انرژی پیچیده است و نیازمند برنامه‌ریزی بلندمدت و سرمایه‌گذاری کلان است. ارزیابی درست بیشتر و مباحثه باز در باره چالش‌های انرژی به‌ویژه‌ در چشم‌انداز نگرانی‌های تغییر آب و هوایی، ضرورت دارد تا از این رهگذر جهان تقاضای انرژی خودش را با عرضه انرژی مطمئن، به صرفه وسازگار از نظر زیست‌محیطی تامین کند.

Source:Verrastro,Frank and Sarah Ladislaw,The Washington Quarterly,Autumn ۲۰۰۷.