نگاه متفاوت تصمیم‌سازان به تعرفه
بحث تعرفه‌ها حکایت فیل مولانا است
۲۷سال حمایت تعرفه‌ای کفایت می‌کند
نگاه به تجارت نیاز به بازنگری دارد
دنیای‌اقتصاد- دکتر مسعود میرکاظمی به عنوان وزیر بازرگانی دولت نهم، از زاویه تئوریک نگاه واقع‌بینانه‌تری به اقتصاد دارد.
او در گفت‌وگوی اختصاصی با «دنیای‌اقتصاد» ضمن انتقاد از گروه‌هایی که در اوایل انقلاب از «تجارت» چهره منحوسی به جامعه نشان دادند، از دو بعد کارشناسی و دینی از تجارت دفاع کرده و نیاز به بازنگری در نوع نگاه به این بحث را یادآور می‌شود. به گفته وی، در کشورهای در حال توسعه که ایران نیز جزو آنها است باید رشد تجارت به مراتب بیش از رشد تولید باشد. اگرچه در پاسخ به این سوال که آیا دولت نهم هم همین دیدگاه را دارد، پاسخی سیاستمدارانه ارائه می‌کند.
او این دیدگاه را که سیاست تعرفه‌ای دولت انسجام ندارد، نمی‌پذیرد، اما در عین حال یادآوری می‌کند که بحث تعرفه‌ها حکایت فیل مولانا است که هرکس برداشتی از آن دارد.یعنی برخی آن را به عنوان ابزار حمایتی، برخی ابزار درآمدی و برخی سلاحی برای مبارزه با قاچاق می‌دانند. او البته ابایی از بیان این نکته ندارد که افزایش تعرفه‌ها سیاستی بود که از سوی مجلس به دولت تکلیف شد.وزیر بازرگانی اتکا به ابزار تعرفه را در جنگ رقابت‌پذیری بین‌المللی غیرممکن دانسته و حمایت گلخانه‌ای از تولید را با اشاره به این مصراع شاعر ایرانی که «نازپرورده تنعم نبرد راه به دوست» بی‌سرانجام معرفی می‌کند.

عکس: دنیای اقتصاد، احمد نادری
تجارت ایرانی در گفت‌وگو با وزیر بازرگانی
بخش نخست
مسعود میرکاظمی وزیر بازرگانی دولت با دردسر کمتری نسبت به سایر وزیران معرفی شده به مجلس توانست رای اعتماد بگیرد. وی در ۲ سال گذشته در مدیریت بازرگانی ایران که یک بخش حساس اقتصاد ایران است نشیب و فراز زیادی نداشته است.
میرکاظمی در گفت‌وگوهای خود در 2 سال گذشته دست‌کم در تئوری علاقه‌اش به تجارت آزاد را نشان داده است. وی معتقد است تجارت یک فعالیت اصیل است و در اسلام نیز به آن اهمیت داده شده است. وزیر بازرگانی تقریبا همه تصمیم‌سازی‌ها و تصمیم‌گیری‌های دولت در بخش‌های مختلف را قبول دارد ولی درباره افزایش میانگین تعرفه موثر می‌گوید که این خواسته مجلس بوده است. وی معتقد است خصوصی‌سازی فقط فروش سهام نیست و باید به این پدیده عمیق‌تر نگاه کرد.
وزیر بازرگانی در گفت‌وگو با دنیای اقتصاد معتقد است ترکیب واردات در سال‌های اخیر به سمت واردات کالاهای سرمایه‌ای جهت‌گیری شده است. گفت‌وگوی دنیای اقتصاد با وی نزدیک به ۲ ساعت طول کشید و وزیر قول داد که درباره شکر به طور مجزا با دنیای اقتصاد گفت‌وگو کند.
آقای وزیر اگر اجازه بفرمایید، ابتدا از بحث‌های کلان و تئوریک آغاز کنیم و دیدگاه شما را در مورد مسائل تجارت و مسائل کلان آن جویا شویم. در برنامه دولت نهم که پیش از شروع کار دولت منتشر شد، حدود 48 راهکار برای بهبود وضعیت اقتصادی دیده می‌شود که سهم تجارت و بازرگانی در آن نسبتا کم است و به چند مورد مثل تنظیم بازار با توجه به سقف تولید و نیاز، تنظیم تجارت با کشورهای مختلف براساس سطح و کیفیت مناسبات سیاسی و توسعه خدمات فنی و مهندسی اکتفا شده است. به نظر می‌رسد دولت‌ها بیش از آن که به تجارت اهمیت دهند، به تولید بها می‌دهند و تصورشان این است که تجارت فعالیت مفیدی نیست در حالی که استحضار دارید که اگر تجارت نباشد، تولید فایده چندانی نخواهد داشت.دیدگاه شما و دیدگاه دولت در این زمینه چیست؟ تجارت چه مزایا و عوایدی برای کشور، دولت و مردم دارد؟
فکر می‌کنم باید کمی به عقب و به دوره اوایل انقلاب برگردیم. در آن زمان اتفاقاتی افتاد که نگاه جامعه را نسبت به کسب و تجارت تغییر داد. اگر دوستان به خاطر داشته باشند، گروه‌های چپ اقتصادی به شدت در این مقوله نقش داشتند و متاسفانه تجارت را منحوس نشان دادند، در حالی که واقعا این گونه نیست و این نگاه غلطی است و برای تغییر آن باید فرهنگ سازی بسیاری صورت بگیرد. البته اعتقادات دینی هم به بحث تجارت اهمیت خاصی داده است. اسلام کاملا موافق تجارت است. پیامبر اسلام به کار تجارت می‌پرداختند و احادیث و روایات فراوانی در این باره نقل شده است. بنابراین موضوع تجارت در کشور ما به دلیل سابقه تاریخی که دارد، به ویژه در جریان انقلاب و بعد از آن بسیار با اهمیت است.
اما آنچه لازم است به آن توجه شود، این است که کشور ما در‌حال‌حاضر در دسته‌بندی بین‌المللی در میان کشورهای در حال توسعه قرار گرفته است.
در این نوع کشورها رشد تجارت باید به مراتب بیش از رشد تولید باشد. با نگاهی به کشورهای در حال توسعه مشاهده می‌شود که رشد تجارتشان حدود دو برابر رشد تولیدشان است.
در صورتی که در کشورهای پیشرفته این شتاب دیده نمی‌شود و متوسط رشد تجارت آنها تفاوت چندانی با متوسط رشد تولیدشان ندارد که این هم قابل استدلال است و هم منطقی است.
اگر توجه داشته باشید، ما به لحاظ منابع طبیعی، معدن، نفت و کشاورزی و ... کشور ثروتمندی هستیم اما نمی‌توانیم از همه منابع به خوبی استفاده کنیم.
مشکل بیکاری داریم، مشکل سطح درآمد داریم و با توجه با اینکه منابع زیادی در اختیار داریم، این مشکلات نشان دهنده آن است که باید در زمینه تجارت قوی عمل کنیم. این تجارت است که می‌تواند محصول را از کارخانه‌ها خارج کند و آن را به بازارهای بین‌المللی وارد کند و از این لحاظ به نظر من باید در بحث تجارت بازنگری شود و باید در نگاه به تاجر، صادرکننده و بازرگان تجدید نظر شود.
بنده بارها تذکر داده‌ام که چه اشکالی دارد در روزهای ملی از صادرکننده نمونه در جلسات دعوت کنیم. آیا همیشه باید چهره‌های برجسته ما، هنرپیشه‌ها باشند؟ به رغم اینکه تمامی هنرمندان ما قابل احترام هستند، اما باید ارزش‌های دیگری هم در جامعه احیا شود که یکی از آنها تجارت است که باید برای آن کار زیادی انجام شود.
دیدگاه دولت نهم را در این مورد بیان نکردید؟
دولت نهم هم همین دیدگاه را دارد.
به نظر می‌رسد دیدگاه دولت نهم به بحث تجارت مثبت نیست؟
نگاه به تجارت مثبت است. در قوانین هم مثل قانون برنامه چهارم توسعه به تعامل با اقتصاد جهانی و توسعه صادرات اشاره شده است اما باید نتیجه این قوانین در رفتار مشاهده شود. به عنوان مثال ما ۷۰۰میلیارد تومان تقاضای مشوق‌های صادراتی داشتیم که به دلایل مختلف در اولویت قرار نگرفت. شاید اگر بنده در مقام تصمیم‌گیری در این باره بودم، تصمیم دیگری می‌گرفتم. پس نمی‌توان گفت گه نگاه به تجارت مثبت نیست بلکه مهم این است که کدام موضوع در اولویت قرار بگیرد و کدام مورد در مراتب بعدی توجه. این نکته مهمی است و باید بیش از این در محافل علمی و اقتصادی کشور به آن پرداخته شود. باید برای مقوله تجارت، تمرکز بر آن و تلاش برای ارتقای بهره‌وری در بخش تجارت اهمیت قائل شد.
آقای رییس‌جمهور در روز صنعت و معدن اعلام کردند که بانک مرکزی در نظارت خوب عمل نکرده است و تسهیلات بیشتری به بازرگانی و تسهیلات کمتری به بخش صنعت پرداخت کرده است. به نظر می‌رسد این ذهنیت که شما می‌فرمایید، در گذشته بوده و تولید بیشتر از تجارت سر زبان‌ها بوده است، در دولت فعلی هنوز هم دیده می‌شود.
ببینید، دو نکته در این بحث وجود دارد. زمانی است که پول برای توسعه صادرات پرداخت می‌شود که بسیار ارزشمند است و رییس‌جمهوری بر آن تاکید دارند، اما یک زمان تسهیلات کوتاه‌مدت پرداخت می‌شود. یعنی تسهیلات برای خرید و فروش فوری در داخل کشور که این چندان پسندیده نیست. علت آن هم جذب نقدینگی از سوی بانک‌ها است. نمی‌دانم به خاطر دارید یا خیر که سال گذشته به سپرده‌های کوتاه‌مدت ۶ ماهه، سود بالا پرداخت می‌شد. مسلم است که وقتی شما ناچارید در ۶ ماه سود بالا پرداخت کنید، باید سراغ فعالیت‌هایی که زود سود می‌دهد، بروید و نمی‌توان این‌گونه به سراغ سرمایه‌گذاری اساسی و اصولی رفت که این جای انتقاد دارد. وگرنه شاهد هستیم که در جلسات هیات دولت رییس‌جمهوری بارها و بارها درباره عملکرد بانک‌ها در حمایت از صادرات گزارش خواسته‌اند و آنها را بازخواست کرده‌اند که چرا به تعهدات خود در این مورد عمل نمی‌کنند. تصور بنده این است که منظور شخص رییس‌جمهوری از به کار بردن کلمه بازرگانی در روز صنعت و معدن، پرداخت‌های کوتاه‌مدت بوده است و نه تجارت به معنای اعم آن.
بانک‌ها در واقع بنگاه هستند، این‌طور نیست؟
خیر، بانک‌ها به هیچ وجه بنگاه نیستند و این تصور غلطی است. به نظر من نباید بانک‌ها نقش بنگاه را پیدا کنند زیرا در این صورت دیگر، فضا، فضای رقابتی نیست. زمانی ما مجازیم بانک‌ها را بنگاه بدانیم که بانک‌های خارجی هم وارد شده باشند. مسلم است که در شرایط انحصار هیچ کس قدرت رقابت با بانک‌ها را ندارد. در شرایط فعلی باید به بانک‌ها صرفا به عنوان حوزه خدماتی نگاه شود.
آقای وزیر، سوال بعدی در مورد سیاست‌های تعرفه‌ای است. بنده چندین بار دیده‌ام که شما در مصاحبه‌های مطبوعاتی به این مورد بسیار روشن، شفاف و کارشناسانه نگریسته‌اید و معتقدید که سیاست تعرفه‌ای باید سازگار با تحولات جهانی و مفاد قانون برنامه چهارم توسعه به ویژه ماده 115 آن که در برنامه سوم هم آمده بود، باشد. اما هنوز در عمل شاهدیم که سیاست تعرفه‌ای به طور کلی در دولت فاقد انسجام کافی است. اگر این دید بدبینانه به دولت را که در بسیاری موارد کار سیاسی می‌کند و از ابزار تعرفه استفاده می‌کند، کنار بگذاریم باز هم انسجامی در این سیاست‌ها دیده نمی‌شود. زمانی تعرفه گوشی تلفن‌همراه افزایش می‌یابد و در برابر آن تعرفه واردات میوه صفر می‌شود.به طور کلی چرا سیاست تعرفه‌ای دولت انسجام ندارد؟
البته من این گفته شما را که سیاست‌های تعرفه‌ای انسجام ندارد، نمی‌پذیرم. اما بحث تعرفه‌ها حکایت فیل مولانا است که هر کس از آن یک برداشتی دارد. مشکل این است که بین حوزه‌های تصمیم‌گیر و تاثیرگذار مثل محافل علمی، رسانه‌ها، مجلس شورای اسلامی،‌ دولت و وزارتخانه‌های آن نگاه به تعرفه از زوایای مختلف انجام می‌شود. بعضی از آقایان سیستم تعرفه را صرفا یک نظام حمایتی از تولید می‌دانند. عده‌ای تعرفه را درآمد ملی می‌دانند و بعضی هم از آن به عنوان سلاحی برای مبارزه با قاچاق یاد می‌کنند. تعرفه می‌تواند هر کدام از این‌ها باشد، اما هیچ‌کدام از اینها نیست. زمانی که از سوی مجلس به دولت ابلاغ می‌شود که نرخ موثر تعرفه را به ۱۶ برساند چه معنایی دارد؟ این به این معنی است که درآمدها با هزینه‌ها پوشش داده نمی‌شود و برای حمایت از تولید و درآمد، نرخ موثر باید از ۱۰ به ۱۶ برسد.
در این میان تکلیف چیست؟
در چنین حالتی اگر ترکیب واردات تغییر نکند، باید به طور متوسط تمام تعرفه‌ها ۶۰درصد افزایش یابد. چرا که نرخ موثر که همان درآمد حاصل از واردات به کل ارزش واردات است، در کشور ما نرخ موثر ۷/۱۰ بود و طبق مصوبه مجلس محترم شورای اسلامی برای رسیدن به نرخ موثر بالاتر، تعرفه یک‌هزار و ۱۰۰ کد کالا در سال گذشته افزایش داده شد و نرخ موثر تقریبا به ۱۲رسید و باز هم به ۱۶ نرسید. در حقیقت ۶۰درصد افزایش تعرفه منطقی نبود اما برای اینکه به درخواست مجلس جواب مثبت داده باشیم، کتاب تعرفه‌های چاپ شده جمع‌آوری و کتاب جدید با تغییر یک‌هزار و ۱۰۰ کد بیرون آمد. یکی از این کدها، گوشی تلفن‌همراه بود که چون در دست همه دیده می‌شود، تغییر تعرفه آن محسوس بود.
اما برداشت ما از تعرفه این است که تعرفه نمایانگر الگوی توسعه اقتصادی کشور است. تصور ما این است که حمایت از تولید از طریق تعرفه صورت می‌گیرد اما این‌گونه نیست. البته ممکن است که در جایی حمایت از تولید باشد اما حمایت از تولید فقط تعرفه نیست.
برای حمایت از تولید باید بتوانیم بهره‌وری تولید را بالا ببریم، ضایعات آن را کم کنیم و در بازارهای بین‌المللی حضور پیدا کنیم که اینها رویکردهای اصلاح مدیریت بنگاهداری در جهان هستند که تحولات عظیمی را ایجاد کرده‌اند. آیا حمایت با تعرفه در ۲۷سال کفایت نمی‌کند؟ ما در حال ورود به WTO هستیم. در این صورت باید به تدریج پس از الحاق به WTO تعرفه‌ها را کاهش دهیم. بدون رقابت‌پذیر کردن کالاها، افزایش بهره‌وری، اصلاح کیفیت و بازنگری در خدمات پس از فروش نمی‌توان گفت که تعرفه به تنهایی نظام خوبی برای حمایت از تولید است. اگر نگاه به درآمد داشته باشیم، حمایت از مصرف‌کننده بی‌معنا است. به هر میزان که تعرفه افزایش یابد، قیمت تمام شده نیز بالا می‌رود. به همین علت است که کارخانه‌های شکر تقاضای افزایش تعرفه دارند. زیرا در این صورت قیمت تولید داخلی بالا می‌رود و می‌توانند شکر خود را با قیمت تمام شده بالا و سود دلخواه به فروش برسانند.
یکی دیگر از روش‌های حمایت، خرید محصول توسط خود دولت است که معمولا در مورد محصولات کشاورزی انجام می‌شود.
آموزش‌های رایگان به واحدها و ایجاد سازمان‌های بهره‌وری و ارتقای بهره‌وری نیز از شکل‌های مختلف حمایت از تولید است. همچنین با پرداخت تسهیلات ارزان‌قیمت و صدور ضمانت‌نامه‌هایی با هزینه‌های پایین نیز می‌توان از تولید حمایت کرد. بنابراین تعرفه تنها ابزار حمایت از تولید نیست و اینکه بخواهیم تنها با ابزار تعرفه به جنگ رقابت‌پذیری بین‌المللی برویم، امکان‌پذیر نیست و نمی‌توان با حمایت‌های گلخانه‌ای مجموعه‌ای را بهره‌ور کرد، همان‌طور که اگر امتحانی در کار نباشد، دانش‌آموز درس نمی‌خواند. نازپرورده تنعم نبرد راه به دوست، عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد.
در تولید پیشرفته رویکردهای مختلفی آموزش داده می‌شود که این رویکردها کالا را رقابت‌پذیر می‌کنند. اگر شما منابع مختلف را بررسی کنید، هیچ‌گاه تعرفه بالا دلیل حمایت از تولید نبوده است. بلکه شرایط داخل بنگاه موثر است. شرایط داخل بنگاه به مراتب قوی‌تر از شرایط محیطی بر بنگاه‌ها است. افرادی که اهل فن هستند، واقفند که رقابت‌پذیر کردن کالا صرفا با پایین آوردن نرخ تسهیلات محقق نمی‌شود. البته لازم است که نرخ تسهیلات کاهش یابد اما کاهش نرخ تسهیلات صرفا دلیل رقابت‌پذیر کردن کالا نیست و از این رو لازم است در بنگاه‌ها کار کارشناسی انجام بگیرد و باید با این رویکردها آشنا باشند و آنها را به کار بگیرند.
این اشتباه است که عده‌ای می‌گویند در کشور چین ۴۰درصد جایزه صادراتی می‌دهند. سازمان توسعه تجارت به آنجا رفت و بررسی کرد و معلوم شد که این ۴۰درصد، تخفیف مالیاتی است که ما در کشور خودمان برای صادرات ۱۰۰درصد تخفیف مالیاتی می‌دهیم. یعنی فردی که صادر می‌کند،‌ معادل صادراتش از ۱۰۰درصد تخفیف مالیاتی برخوردار می‌شود.
بنابراین تعرفه به تنهایی یک نظام حمایتی نیست. در صورتی که می‌تواند در کنار سایر فعالیت‌های الگوی توسعه اقتصادی در برخی کالاها به عنوان نظام حمایتی مطرح باشد.
نرخ موثر نیز دست ما نیست. نرخ موثر دست تاجر، صادرکننده یا واردکننده است. اگر به سمت واردات ماشین‌آلات و تجهیزات برود، نرخ موثر بین صفر تا چهار است، اگر به سمت کالاهای واسطه‌ای برود، نرخ موثر ۱۰ تا ۱۵ خواهد بود و اگر به سمت کالاهای مصرفی برود، نرخ موثر بین ۵۰ تا ۷۰درصد است. ما سال گذشته یک هزار و ۱۰۰کد را تغییر دادیم اما نرخ موثر از ۷/۱۰ هم پایین‌تر آمد. چون ترکیب ورودی تغییر کرد و از کالاهای مصرفی به سمت کالاهای واسطه‌ای و سرمایه‌ای رفت. طبیعی هم به نظر می‌رسید. چرا که زمانی که صادرات بالا می‌رود، مواد اولیه وارداتی هم افزایش می‌یابد. هر کجا تعرفه بالا می‌رود، سایه امنی برای انحصار ایجاد می‌شود. بنابراین حوزه باید حوزه کاملا رقابتی باشد و تعرفه در این حوزه معنا پیدا می‌کند. به عنوان مثال در سایه حمایت تعرفه‌ای بارها دیده شده است که چندین تولیدکننده با هم جمع می‌شوند و ناگهان ۳۰درصد افزایش قیمت می‌دهند. گاهی هم رقابت، رقابت سالمی است. گاهی عوامل قیمت تمام شده تغییر می‌کند و گاهی اثر روانی و انحصاری که ایجاد می‌شود، کاملا فضا را برای افزایش قیمت مهیا می‌کند. حال اگر تعرفه به گونه‌ای تنظیم شود که این فضا را ایجاد نکند، به این طریق که مانع تراشی نکنیم و فضای داخلی کشور به سمتی برود که کالاها رقابت‌پذیر شوند، نیازی به تعرفه بازار نیست و کمترین نوسانات را شاهد خواهیم بود و کمترین انحصارات ایجاد می‌شود. در حال حاضر ما قانون کنترل و نظارت بر انحصار و توسعه رقابت را در مجلس داریم که برای آن درخواست دو فوریتی هم کرده‌ایم یا قانون حمایت از مصرف‌کننده را در مجلس داریم که مراحل پایانی آن طی شده و در انتظار این هستیم که در صحن مطرح و ابلاغ شود و انشاءا... با آمدن این قوانین فضا برای نظارت بخش‌خصوصی فراهم می‌شود. یعنی در قانون حمایت از مصرف‌کننده این اجازه داده شده که حتی خود مردم وارد شوند و برخورد حقوقی کنند. در حال حاضر چنین تشکلی که خود مدعی باشد و به سازمان قضایی یا دولتی مراجعه کند و شکایت کند نداریم و به این بحث در قانون حمایت از مصرف‌کننده پرداخته شده است.
آقای دکتر در حال حاضر میانگین نرخ تعرفه موثری که برای واردات اعمال می‌شود، چقدر است؟
در حال حاضر متوسط تعرفه‌ها در کتاب تعرفه ۲۶ تا ۲۷درصد است.
نرخ موثر در سال 84، معادل 7/10 بود و در سال گذشته به‌رغم اینکه 1100 کد تغییر کرد و افزایش یافت، اما چون ترکیب ورودی تغییر کرد نرخ موثر فقط یکی دو دهم درصد کاهش یافت.
این نرخ موثر با رقمی که مجلس شورای اسلامی گفته است، چقدر فاصله دارد؟
امسال مجلس شورای اسلامی خواست که 2 واحد درصد نرخ موثر افزایش یابد که ما استدلال آوردیم که این افزایش وابسته به ترکیب ورودی است و باید به طور متوسط همه تعرفه‌ها 20درصد افزایش یابند تا 2 واحد درصد افزایش نرخ موثر تحقق یابد. یعنی اگر فرض بر این باشد که ترکیب ورودی مشابه سال گذشته باشد، اگر بخواهیم نرخ موثر از 10 به 12 برسد، باید همه تعرفه‌ها 20درصد بالا برود. به نظر شما با چنین اقدامی چه اتفاقی در بازار می‌افتد.
آقای دکتر در دولت قبلی انگار وضعیت برعکس بود. یعنی وزارت صنایع به دنبال کاهش تعرفه‌ها بود و وزارت بازرگانی با این امر مقاومت می‌کرد. به عنوان مثال سر بحث واردات، بورس فلزات و... موضع وزارت بازرگانی اینگونه بود، استدلال شما چیست؟
من نه به عنوان وزیر بازرگانی بلکه به عنوان اینکه در بحث تولید تحصیل کرده‌ام، تصورم این است که حمایت‌ها باید خوب تعریف شود. به عنوان مثال‌ ما از کارگر طبق قانون حمایت می‌کنیم و دستمزد آن مطابق با تورم بالا می‌رود. نتیجه چیست؟ فرض کنید یک کارخانه فولاد افزایش دستمزد کارگر بدهد. تمام این افزایش‌ها بر می‌گردد به آخرین حلقه. ما آمدیم حمایت کنیم از تولید و با ارزش هم هست. اما هزینه تولید را چه کسی می‌دهد؟ مسلم است که همه مردم این هزینه را می‌دهند. یعنی حتی همان فردی که مورد حمایت قرار گرفته نیز متحمل همین هزینه می‌گردد.
ما قانونی داریم که خرید تضمینی محصولات کشاورزی برابر با تورم افزایش می‌یابد. به عنوان مثال در کارخانه‌های شکر، دستمزد کارگران افزایش می‌یابد، چغندر قند گرانتر خریده می‌شود، از طرفی پتروشیمی هم آزاد شده و کیسه شکر را هم گرانتر می‌خرند. بنابراین شکر هم گران می‌شود و یا در کارخانه‌های روغن، دانه روغنی گرانتر خریده می‌شود. قیمت حلب روغن نیز به دلیل بالا رفتن قیمت جهانی فولاد گرانتر شده است بالاتر رفته، همه عوامل گرانتر شده، پس روغن هم گران می‌شود.
بنابراین اگر همه این عوامل را کنار هم بگذاریم نمی‌توان گفت که قانون را برداریم چون کشاورز مورد حمایت نیست و یا تعرفه را کاهش دهیم چون تولید مورد حمایت نیست. باید نوع حمایت را به گونه‌ای بهتر تعریف کنیم که مصرف‌کننده نیز دچار آسیب نشود.
به این منظور لازم است بهره‌وری و درآمد واحدها را با کاهش هزینه و اصلاح روش‌های مدیریتی افزایش دهیم، در حوزه تجارت نیز وضع به همین منوال است. اگر تجارت خوب تعریف نشود و بنگاه‌ها با مدیریت اقتصادی عمل نکنند، هزینه‌ها برای مردم گران می‌شود. تمام این حلقه‌ها به هم وصل است و نمی‌توان تنها تعرفه را در نظر داشت و بقیه عوامل را نادیده گرفت.
خلاصه کلام اینکه نمی‌توان یک کلمه حمایت به کار برد و از آن سو آثاری که در جامعه به جا می‌گذارد ندیده گرفت.
آقای احمدی‌نژاد هم بارها در سخنرانی‌هایشان تاکید کرده‌اند که تعرفه برای ظلم به مردم نیست. بنابراین تصور من این است که نگاه به تعرفه، تعیین تعرفه و اینکه آیا تعرفه بالا در همه زمان‌ها و در مورد همه کالاها یک برخورد خوب است، احتیاج به بحث‌های مفصلی دارد.
باید قوانین را اصلاح کنیم و قوانین تورم‌زا را برداریم. در واقع باید شکل حمایتی را تغییر دهیم. مجموعه تحولات هم همان بحثی است که در سیاست‌های کلی اصل 44 مطرح است که یک انقلاب اقتصادی است.
بخش دوم این مصاحبه رافردا بخوانید