ساز لطفی در تهران طنینانداز شد
نگاه سوم- محمدرضا لطفی پس از سه دهه از آخرین اجرایش در ایران، پنجشنبه شب در روی صحنه حاضر شد و به اجرای برنامه پرداخت، این اجرا توانست بسیاری را غافلگیر کند.بداههنوازی پیرسه تار و تار ایران با سازتار در مایه افشاری آغاز شد. او در اولین شب اجرایش هم تار و سهتار زد، هم دف نواخت و هم به شکل غیرقابل پیشبینی خواند. گزارش خبرگزاری فارس را از اولین شب اجرای لطفی را در ادامه میخوانید. عکس: خبرگزاری ایسنا
ساعت ۴۵/۱۹ وارد کاخ نیاوران شدم.بعد از عبور از غرفه آوای شیدا که آثار «لطفی» را برای فروش به معرض دید گذاشته بود و بروشورهای برنامه را به مشتاقان به مبلغ ۱۰۰۰تومان میفروخت وارد فضای اصلی که با هزاران صندلی پر شده بود،شدم.طبق اعلام قبلی، برنامه باید ۱۵دقیقه دیگر شروع میشد، اما نیم بیشتر صندلیها خالی و به انتظار هنردوستانی نشسته بودند که میخواستند بعد از حدود ۳۰ سال صدای ساز لطفی را بشنو. لطفی در کنفرانس مطبوعاتی که چند ماه پیش برگزار کرده بود، از بیمهری و بیلطفی هنرمندانی یاد کرده بود که سالها پیش با او فعالیت میکردند اما وقتی از صندلیهای ردیف اول گذشتم «شهرام ناظری»، «پرویز مشکاتیان»، «عزتا... انتظامی»، «محمد احصایی»، «اکبر زنجانپور»، «سایه»، «شفیعی کدکنی»، «مجید درخشانی» و... را دیدم که شاید زودتر از بقیه افراد به کاخ آمده بودند.
بعد از ۴۵ دقیقه تاخیر «لطفی» با «محمد قویحلم» که هر دو لباس سفید بر تن داشتند، وارد صحنهای شدند که دورتادور آن شمعهای سفید و گلدانهای گل قرار گرفته بود و از زمین چند متری فاصله داشت و از آنجا که به عکاسان خبری اجازه حضور و عکاسی از این برنامه را نداده بودند، مردم جای خالی آنها را با دوربینهایشان پر کرده بودند و پیدرپی از زمان حضور این دو نوازنده عکس میگرفتند.
برنامه با تکنوازی تار «لطفی» آغاز شد و چون نیم بیشتر مردم به دلیل دور بودن از صحنه، امکان دیدن او را نداشتند چشم به مانیتورهای دوطرف کاخ دوخته بودند. بعد از چند دقیقه نواختن، تمبک «قوی حلم» نیز برای همراهی با او به صدا درآمد و هر دو چند قطعه را نواختند. در زمانی که همه محو تار نوازی لطفی شده بودند او به یکباره شروع به خواندن کرد.
قطعه بعدی را با شعر «مستی ما از می است مستی می از پی است»، آغاز و در قطعه بعدی به دکلمه خوانی پرداخت. وقتی این هنرمند در حضور دیگر بزرگان موسیقی ساز میزد و میخواند این تصور در ذهنها نقش میبست که ای کاش خوانندهای از گروه شیدا و یا عارف دهه ۶۰ و ۵۰ او را همراهی میکرد، اما صد افسوس که این رویایی بیش نبود و لطفی خواسته بود که به تنهایی روی صحنه حاضر شود. «لطفی» بخش اول برنامه را با قطعهای در مدح حضرت علی(ع) (هو مددی علی علی) و با دف زدن به پایان برد و برای ۱۵ دقیقه تنفس اعلام شد.
در این زمان که به ۴۵ دقیقه تبدیل شده بود اکثر تماشاچیان درباره بخش اول به گفتو گو پرداخته بودند یکی ناراضی از صدای «لطفی»، یکی سردرگم از تفکر موسیقایی او و دیگری در عجب از نبود دیگر بزرگان موسیقی در کنارش و.... در گوشهای دیگر از کاخ چند نفر از فضای موسیقایی حاکم بر کاخ تاثیر گرفته بودند و با فرض خواننده بودن، صدای خود را منطبق بر موسیقی روی موبایلهایشان کرده بودند.
بعد از پایان تنفس، «لطفی»به همراه «قوی حلم»که او را در برنامههای خارج از کشور نیز همراهی میکرد با تشویق مردم به روی سن آمد و کمانچه را به دست گرفت.
کنسرت لطفی بر اساس بداههنوازی بود و این بداهه تنها به ساززدنش اختصاص نداشت، بلکه تمام رفتارهای این هنرمند نیز بر این اساس شکل گرفته بود چرا که بعد از مدتی ساز زدن بر ۲ کتاب حافظ که در کنارش بود تفالی زد و هر دو را در مقابلش قرار داد و به یکباره سه تار به دست گرفت و شروع به زدن و خواندن کرد. شب اول کنسرت «محمدرضا لطفی» با سه تار نوازی او به پایان رسید و با تشویقهای پیدر پی مخاطبان صحنه را ترک کرد تا خود را برای اجراهای آینده آماده کند.
ارسال نظر