کنکاش در فرود «صدرا» بعد از واگذاری بزرگ
«خبره»: صدرا سیاسی نبود
بخش پایانی
«صدرا» نماد خصوصیسازی بزرگ، شنبه «پس فردا» به مجمع میرود. حسابرس شرکت از ابرازنظر درباره صورتهای مالی شرکت خودداری کرده است. مدیرعامل شرکت میگوید: برخی از کارفرمایان با صدرا همکاری نمیکنند و ... بخش اول این گفتوگو دیروز از نظرتان گذشت.
امروز در بخش دوم گفتوگو «جلیل خبره» میگوید که دیگر انگیزهای برای حضور در صدرا ندارد.
بخش پایانی
«صدرا» نماد خصوصیسازی بزرگ، شنبه «پس فردا» به مجمع میرود. حسابرس شرکت از ابرازنظر درباره صورتهای مالی شرکت خودداری کرده است. مدیرعامل شرکت میگوید: برخی از کارفرمایان با صدرا همکاری نمیکنند و ... بخش اول این گفتوگو دیروز از نظرتان گذشت.
امروز در بخش دوم گفتوگو «جلیل خبره» میگوید که دیگر انگیزهای برای حضور در صدرا ندارد.
این عامل بیرونی چه کسانی هستند؟ شما دائم اشاره به عامل بیرونی دارید و فرافکنی میکنید. اینها چه انگیزهای دارند؟
من یک تشکیلاتی نیستم که اینها را بشناسم.
به هر حال شما مدیری هستید که فکر میکنید بیش از 27 سال مدیریت این مجموعه را در دست دارید بیش از سه دهه! مگر میشود که شما این موارد را شناسایی نکنید؟ یعنی شما میگویید که حسابرس از بیرون خط میگیرد؟
درست است ...
مگر میشود؟ من به عنوان خبرنگار و خوانندگان چنین چیزی را باور نمیکنیم. این ذهنیت پیش میآید که آقایخبره در این مورد خودسانسوری میکند.
من بعضی جاها خودسانسوری کردهام. ولی این یکی را نمیدانم. مثل این است که شما نگاهی به آسمان بیندازید و بگویید قطعا ابری که میآید باران دارد، ولی این که این ابر از کدام جهت میآید؟ چون در فضای بالا نیستید تا بر آن مشرف شوید، نمیدانید از کدام جهت آمده. ولی قطعا از جایی آمده است.
مگر شما با حسابرس صحبت نمیکنید؟
چرا صحبت میکنیم.
متقاعد نشد؟
ببینید متقاعد شدن یک بحث است و سلیقهای عمل کردن هم بحثی دیگر، ما طبق قانون و مقررات میبینیم که رویه خود را درست اجرا کردهایم یا خیر؟ آیا رویه مثل گذشته بوده یا خیر؟ و جواب میدهیم که بله. به طور مثال در یک پروژهای، که سه سال قبل به آنها اعلام کردیم که ۵۰میلیون دلار اضافه بر قیمت باید بدهند، این رقم بدون این که پشتوانه تایید کارفرما داشته باشد، در حساب شرکت مثبت شد.
هیچ حسابرس و بازرسی هم ایراد نگرفت. امروز هم که در سال 86 هستیم 52میلیون دلار تا آن سال گرفتیم و ...
گاه یک مقداری هم بیشتر از کارفرما پول گرفتیم. حالا ما میگوییم ۱۰۰درصد، به هر حال آن چیزی که پیشبینی کردیم صددرصد تحقق پیدا کرد. بنابراین ما میگوییم که این امر تحقق پیدا میکند. شما اگر بگویید که من رویه خودم را عوض کنم، من بهعنوان یک مدیر نمیتوانم این کار را انجام دهم.
این امر را باید مجمع تصمیم بگیرد. این قضیه خطر این را دارد که اگر من حسابهای مورد (CLAIM) را که دارم، اگر نگیرم باید سالی که پروژه را تحویل میدهم، بگیرم و در آن سال به یکباره یک سود قلنبه در آنجا جمع میشود و کسانی که امروزه سهامدار من هستند، سود را به آنها نمیدهم و به سهامدار دو تا سه سال دیگر میدهم.
اگر قرار است من به عنوان مدیر هیچ درآمد ادعایی از پروژههایی که دارم و در طول زمان اجرا آن هستم، نگیرم، مجمع باید به من تکلیف کند که از این به بعد شما آخر هر پروژه حساب کنید و سود یا درآمد به ما تحویل دهید. این تکلیف مجمعی است، البته این برخلاف قانون است. ماده ۲۳۳ قانون تجارت میگوید که شما باید در محاسبه سود و زیان و جریان وجوه نقد و ترازنامه روشی را اعمال کنید که سال قبل اعمال میکردید. بنابراین مدیر نمیتواند این رویه را تغییر دهد.
حالا حسابرس شما این رویه را تغییر دادهاست؟
رویه را تغییر نداده، در حقیقت روی نتیجه اظهار نظر نکرده. به نظر من به نوعی خود را از مسوولیت تخلیه میکند.
هر یک از ما مسوولیتی داریم. من هم میتوانم ادعا کنم که سود یا حساب و کتاب را در حد صفر مطرح کنم.
شما که با این گزارش حسابرس به مجمع نمیروید درست است؟
چرا نرویم؟
یعنی با همین گزارش به مجمع میروید؟
ما به گزارشی که هیاتمدیره آن را تایید کرده وفادار هستیم، اعتقاد داریم و در مجمع هم از آن دفاع میکنیم. رویه کاری ما هم درست است. حسابرس هم نمیگوید که غلط است. فقط میگوید که من نمیتوانم اظهار نظر کنم.
به نظر من کسی که اظهار نظر نمیکند کارش را به درستی بلد نیست. حالا هر کسی که میخواهد باشد. من روی کار خودم باید اظهار نظر کنم. من نمیتوانم بگویم که نمیدانم. در صورت ندانستن باید دانا شوم.
حسابرس میگوید که شما یک سری سودهایی را شناسایی کردهاید که فعلا به آن دسترسی پیدا نکردهاید. آیا به نظر شما حسابرس اشتباه میکند؟
حسابرس نمیگوید تحقق پیدا نکرده است. بحث نقدینگی جدا است.
این که من نمیتوانم مورد قبول نیست. حسابدار در اظهار نظر خود یا باید قبول کند یا رد. «من نمیتوانم اظهار نظر کنم» که معنی ندارد؟! این چه معنیای دارد که حسابرسی رسیدگی کند و بعد بگوید که من نمیتوانم اظهار نظر کنم.
مثل این است که شما پیش پزشک بروید و بگوید نمیدانم مشکل چیست؟ خوب اینجا طرف یا دکتر نیست یا هست. به طور مثال پزشک همان روز اول میتواند بگوید که من تخصص ندارم. شما به عنوان حسابرس در اندازه شرکت صدرا، به چه شکل عمل میکنید؟
به هر حال شما در نظر دارید براساس آن سود تقسیم کنید؟
به نظر من بحث حسابرس از دید نقدینگی قابل توجه است. این قضیه باید در بند بازرس بیاید که به عنوان بازرس شرکت به مجمع بگوید که در تقسیم سود به این موضوع توجه شود. به طور مثال اگر به تاریخ اینها ۵۰میلیون دلار در سال ۸۳ به عنوان اضافه کار دریافت کردهاند، پرداخت شده، ولی این پرداخت در سال ۸۴ بوده است.
بنابراین اگر شما قصد تقسیم سود دارید، به این مطلب توجه داشته باشید. ولی از جهت این که آیا این درآمد درست است یا غلط این بحث دیگری است.
میخواهید جزئی صحبت کنیم. مثلا شما ۸۰میلیون در فازیکپارس جنوبی طلب دارید. شما فکر میکنید که کارفرما آن پول را پرداخت میکند.
بله. پولی که ما به حساب گرفتهایم، 24میلیون دلار است.
ببینید به طور مثال در شرکت مبین در سال ۸۳، ۵۲میلیون دلار بابت اضافهکاری منظور شده است ولی اینجا در سال ۸۳ از بابت این رقم دریافتی نداشتهایم. در سال ۸۴، هشتمیلیون دیگر به این رقم اضافه میشود، ولی ۲۹میلیون دلار دریافتی داشتهایم. در سال ۸۳ این ۵۲میلیون دلار به حساب منظور شده، سود آن هم شناسایی شده و در حسابها قرار گرفته است. ولی بخشی از این رقم ۲۹میلیون دلار را در سال ۸۴ و ۲۶میلیون را هم در سال ۸۵ گرفتیم. در مجموع ۱۱۰درصد از حساب مورد ادعا تایید شد.
این یک رویه تعریف شده است و ما طبق این رویه عمل میکنیم هر چه پروژه جلوتر میرود، این درصد هم بالاتر میآید. بهطور مثال در پروژههایی که بالای 80درصد پیشرفت کار داریم، نزدیک 74درصد وصول داریم. هرچه پروژهها به انتهای خودشان نزدیکتر میشوند، مطالباتی که از کارفرما دارید، قطعیتر میشود و به تبع پرداخت هم سریعتر رخ میدهد. پروژهای که در اول کار، شما امور مهندسی آن را انجام میدهید، به یک سری تغییرات میرسد که باید آن را اعمال کنید. در این شرایط نمیتوانیم به کارفرما بگوییم که اگر پول این تغییرات را تصویب و اعمال نکنید، من پیمانکار، کار را انجام نمیدهم. این عمل اصلا در کارهای پیمانکاری مرسوم نیست. در کار سنتی در بازار ممکن است چنین حالتی پیش آید. ولی در کار پیمانکاری با یک پروژه بزرگ از یک طرف و از طرف دیگر با یک پروژه ملی مواجه هستیم.
یعنی اگر کارفرما منابع را تامین نمیکند، شما باید قرض کنید و کار را به جلو ببرید و در مراحل بعد مطالبه کنید.
آقای مهندس! با این وضعیت، سود امسال شرکت چگونه خواهد بود؟
ما برای هر سهم مبلغی معادل ۴۲تومان سود پیشبینی کردهایم.
خب این سود چند روز بعد از مجمع پرداخت میشود؟ سهامداران باید منتظر وصول باشند؟ آیا به صورت نقدی پرداخت میشود؟
این مساله به توان نقدینگی شرکت برمیگردد.
شرکت هماکنون این حجم نقدینگی دارد یا اینکه نه، باید یکسری مطالبات وصول شود؟
بخشی هست، ولی بخش دیگری هم باید وصول شود.
پس در واقع بخشی از این سود قابل شناسایی در آینده وارد حساب شرکت میشود؟
بله.
آقای خبره! با توجه به وضعیت سوددهی امسال، به نظر شما قیمت سهم صدرا الان در بازار چه قدر میارزد؟
اگر تنها روی ارزش شرکت حساب کنیم، شرکت ما روی ۷۰۰میلیارد تومان قیمت دارد.
نه، هر سهم شرکت چقدر میارزد؟
تا ۴۵۰تومان.
یعنی 450تومان ارزش فعلی و روز صدرا است؟
بله.
اما خوب شما بهتر میدانید که سهامدار خرد هیچوقت ارزش انحلال یا ارزش کل دارایی را محاسبه کند. به هر حال هیچوقت چنین اتفاقی نمیافتد. یعنی شرکت به بخشی از زیان نمیرسد که مجبور میشود دیون خود را پرداخت و با سهامداران تسویه کند!
حرف شما کاملا درست است. بحث من این است که اگر من به عنوان کسی که سرمایهگذار بودم و سرمایه مال من بود و به طور مثال ۴۰۰ یا ۶۰۰میلیارد تومان شرکت را خریداری میکردم، این شرکت را به این میزان قیمت میگذاردم. حالا وقتی که تغییراتی در سیاستها و روشهای تشکیلات کارفرمایی پیش میآمد، فکر میکنید من باید چه عکسالعملی نشان میدادم؟ چه زد و خوردی باید با کارفرما انجام میدادم؟ وقتی ما نماینده سهامدار جایی شدهایم و منافع دیگران با منافع ما درگیر شد، ما به عنوان «سهامدار عمده» باید در بازار حرکت درستی انجام دهیم و درگیر با واقعیت بازار شویم. اگر مدیر خود را درگیر کند بحث دیگری است. در این حالت میگویند که مدیر پیمانفرما شده و مسائل از این دست مطرح میشود. ولی زمانی که منفعت سهامدار جایی است، باید حرکت خود را به تناسب سرمایهای که دارد، انجام دهد.
دولت صدرا را در مجموع با رقم 600میلیارد تومان فروخته است. حال اگر یک سیستم خارجی این رقم سرمایهگذاری را در کشور انجام میداد، فکر میکنید چه برخوردی با او میکردند؟ به نظر من یک برخورد کاملا ویژه با او انجام میدادند.
منظور شما این است که دولت ملاحظه داشت؟
بله، ملاحظه میکردند. ولی در اینجا چون شرکت داخلی است و صدایی در نمیآید، در حقیقت ارتباطات افراد بسیار ارزشمندتر از مدیریت آنها است. البته من این کار را در صدرا انجام ندادم. یعنی اگر فردا از صدرا بیرون بروم، حتی یک صندلی برای نشستن ندارم. ولی در عوض عدهای را میبینید که این ملاحظه را ندارند.
اگر تغییرات مدیریتی در شرکتهای سرمایهگذاری فوقانی که مالک شما هستند، اتفاق میافتاد، آیا وضعیت صدرا بهتر از این نبود؟ چگونه عمل میشد؟ یعنی وضعیت بهتر از این نبود؟ شما بخشی از مشکلات را متوجه مدیران با نفوذ مجموعه دانستید که به نفع صدرا اقدام نمیکنند. به نظر شما اگر تغییرات مدیریتی در ساختار فوقانی شما یعنی شرکت سرمایهگذاری بانک ملی که سهام مالکیتی شما را در اختیار دارد، اگر این اتفاق میافتاد وضعیت صدرا بهتر از این بود؟
نمیدانم در صورت این تغییرات، مدیریت جدید دارای چه تفکری است. حداقل کسانی که امروز صدرا را با این قیمت خریداری کردهاند، در سالهای اول تلاش زیادی داشتند که به صدرا کمک کنند تا به قیمت خریداری شده اولیه برسد. حالا ممکن است نفرات بعدی که میآیند مدیرانی باشند که انتقاد به خرید صدرا داشته باشند.
به نظر من اگر قصد حرکت به عقب را داشته باشند، این امر برای ما نتیجهای ندارد. چون نتیجهای جز نقد مدیریت قبلی و توجیه خودشان ندارد. در واقع نگاه مدیریت اهمیت دارد و نه تغییر آن.
شما در بین پاسخ به این سوال لفظ «حداقل» را استفاده کردید و گفتید که حداقل این وضعیت وجود داشته است. شما به اینکه چه کسی برای حمایت «حداکثر» بیاید، معتقد هستند؟
من دنبال اینکه چه کسی بیاید، نیستم، چرا که خودم دیگر دنبال «صدرا» نیستم. بالاخره اگر این روش و تفکر حاکم باشد، ما نتیجهای برای رشد نداریم و در حقیقت عمر خودمان را تلف میکنیم. اگر دیدگاه به سوی آینده مثبت باشد و فرد جدیدی که میآید، به دنبال نقد مدیریت قبلی نباشد، به نظر من این امر مفید است.
به نظر شما مدیری که بعد از شما وارد صدرا میشود، اولین اظهارنظری که میکند، چیست؟
نمیدانم چه میگوید. چون مدیر بعدی را نمیشناسم.
یعنی هیچ چشماندازی برای پیشبینی ندارید؟
نه! فقط میدانم خیلی کار برای او سخت خواهد بود.
سختی در مورد عملیات اجرایی پروژهها است یا مجموعهای که باید با آنها کار کند؟
یکی اینکه تنوع کار در صدرا خیلی بالا است. ما الان در حال ساختن ساختار مناسب صدرا برای آینده هستیم. در واقع به نوعی، تجدید ساختار انجام میدهیم. یعنی شرکت را جهانی میکنیم و...
یعنی نگاه شما برونمرزی شده، ولی ظاهرا از این قضیه خیری ندیدهاید؟
نه! خیر دیدهایم که روی آن هم بحث داریم. زمانی در سازمان گسترش، ما را با کشتیسازان مقایسه میکردند و قیمتی که صدرا با آن خصوصی شد.
به این دلیل که با کشتیسازی مقایسه نشویم، در داخل کشور کار را در بخشهای مختلف توسعه دادیم، وارد شدیم، اما ما را با بقیه مقایسه کردند و راه را سد کردند. بنابراین ما فعالیت را در خارج از کشور متمرکز کردیم. توفیقی که در خارج از کشور به دست آوردهایم از مجموعه داخل بیشتر است.
حالا چرا ونزوئلا؟
در همه کشورها هستیم. حرکت در ونزوئلا به عنوان یک بازاری که پتانسیل دارد، انجام میشود. ما در حال اندازهگیری ریسک هستیم. کشورهای دیگری چون عمان، بلاروس، نیجریه و در واقع حرکت خود را هرجایی که کار هست و پروژهای در زمینه کار ما هست، متمرکز میکنیم. ولی حالا در پاسخ به سوال قبلی که چرا کار در صدرا سخت است؟ برای اینکه کار در صدرا بسیار متنوع است. از پروژههای زیرساختی ما مثل ساخت پل بزرگ، ساخت بزرگترین تلمبهخانه دنیا، کشتیسازی در ابعاد بینالمللی، پروژههای بالادستی نفت در خشکی و ... ابعاد کار در اینجا خیلی وسیع است.
الان شرکت رولند برگر آلمان که در حال شناخت صدرا است.
در مورد این شرکت بیشتر توضیح دهید.
شرکت رولند - برگر آلمان یک شرکت مدیریتی ساختاری است که در اصل کار تجربه ساختار شرکتها را انجام میدهد. در بررسی ۵۰ شرکت دنیا که در کار تجدید ساختار فعالیت میکنند به این نتیجه رسیدیم که فقط دو شرکت غیرآمریکایی هستند. یکی همین رولند - برگر آلمانی است و دیگری هم ایتالیایی است. درحالحاضر اگر تجدید ساختار زودتر اتفاق میافتد، شاید اداره صدرا آسانتر میشد. یعنی صدرا تبدیل به هلدنیگ میشد که اداره آن راحتتر بود.
به نظر شما چه عوامل دیگری در موفقیتها و ناکامیهای صدرا موثر بوده است؟ شما الان به تمام عواملی که باعث شد صدرا از حدود 2هزار و 500تومان به 113تومان فعلی برسد، اشاره کردهاید؟ موردی هست که اشاره نکرده باشید؟
احساس درونی ما این نیست که در صدرا ناکامی داشتهایم، ما در هر پروژهای که اراده کردهایم و دست گذاشتهایم، موفق هم بودهایم.
به هر حال بازار الان این قیمت را به صدرا داده است، آیا بازار اشتباه میکند؟
من در بازار نیستم که بتوانم ارزیابی از آن داشته باشم.
یعنی قیمت سهم صدرا در بازار برای شما مهم نیست؟
بحث ارزش سهام صدرا برای من اهمیت دارد. ولی من خودم در بورس حضور ندارم که بدانم بازار چه معیارهایی برای سنجش دارد. من اصلا در بورس نیستم. ولی ارزش سهام صدرا قطعا برای من اهمیت دارد.
چون به نوعی ارزیابی عملکرد مدیریت هم هست.
دقیقا! یکی از دلایل این کاهش ارزش سهم، در واقع تصمیماتی بود که مدیران صدرا درباره افزایش سرمایه شرکت گرفتند. فکر نمیکنید این امر یکی از دلایل بود؟
به نظر من، تصمیم افزایش سرمایه در مورد صدرا دیر گرفته شد، شما هرکاری را اگر به موقع انجام ندهید، مسلما متضرر میشوید. یک بچه اگر زودتر به دنیا بیاید، مشکل پیدا میکند و اگر دیرتر دنیا بیاید، مشکل پیدا میکند و اگر دیرتر دنیا بیاید، از بین میرود. روزی که افزایش سرمایه صدرا از رقم 194میلیارد تومان به 200میلیارد تومان انجام شد، در مجمع سال 84 بود. بعد از مدتها ما توانستیم این رقم را به 150میلیارد تومان برسانیم. بهرغم اینکه موافقتهای اولیه داده شده بود، ولی مشخص شد که سرمایهگذار اصلی صدرا مخالف است. در حالی که ابتدا قول مساعدت و همکاری داده بود.
پس در حقیقت این یک تصمیم نابهجا بود؟
بله. عامل دیگر هم ملاحظات بورس بود. یعنی ارتباط بین تشخیص یک سهامدار و شرکت که متقاضی است، وجود نداشت. به نظر من افزایش سرمایه صدرا دیر انجام شد. من در مجمع سال گذشته هم اعلام کردم که در صورت دیر عمل کردن دچار مشکل میشویم.
اگر ما همان موقع این کار را انجام داده بودیم، حداقل به آن سهامدارانی که بدهی داریم، سهم میدادیم تا صاحب سود شوند. نه اینکه از یک طرف ما متعهد به دادن سود باشیم و منابع مالی شرکت را تخلیه یا کم کنیم و سراغ مسیرهای دیگر برویم. به هر حال سیستم بانکی و فضای سیاسی کشور هم تاثیرگذار بود. قرار بود ما از منابع خارجی تسهیلات یورویی بگیریم و...
ولی مسائل سیاسی و بحثهای هستهای، باعث قفل شدن بازارهای خارجی شد. در داخل هم محدودیتهایی پیدا کردیم. گرچه در این دوره ما تغییراتی در روشهای مالی و ساختاری خودمان اعمال کردیم، سرمایهگذاری تمام پروژههایی که از منابع کوتاهمدت استفاده میکردند قطع شد و به بلندمدت منتقل شد. حدود 50میلیون دلار وام بلندمدت از بانک صنعت و معدن برای سرمایهگذاری گرفتیم.
برای پروژههای صادراتی هم از ظرفیتهای سرمایهگذاری صادرات استفاده میکنیم که تسهیلات نسبتا ارزانقیمت از منابع دولت و بانکهایی که دولت توصیه کرده، دریافت و تامین کنیم. در تجدید ساختار انسانی شرکت نیز مطالعاتی انجام شده که نتایج آن طی چند ماهه مشخص میشود. در ساختار منابع انسانی، قراردادهای کارکنان دیگر به شکل رسمی منعقد نمیشود. پرسنل قراردادی را بعد از اتمام قراردادشان به پیمانکار جزء تبدیل کردیم. در واقع کارهای صدرا را برونسپاری کردیم. از سالهای گذشته نیرویانسانی شرکت از بعد کارگری در حال کاهش است. این کاهش همانطوری که اشاره شد از بعد کارگری است و نه مدیریتی و مهندسی.
شما در مصاحبهای در سال 83 اعلام کردید که به دنبال پیمانکار عمومی شدن (GC) هستید؟ در این مسیر حرکت کردید؟
آمار و ارقام نشان میدهد که ما این مسیر را طی کردهایم.
پروژههای آتی و فرصتهای شرکت چیست؟
پروژه فاز۱۱ پارسجنوبی است که در تماسی که با کارفرما داشتیم، پیشنهاد کردیم که فاز ۱۱ را به صدرا واگذار کنند. همچنین صدرا در مناقصه فاز ۱۲ پارس جنوبی شرکت کرد.
آیا نتایج آن مشخص است؟
مثلا ما میدانیم که در فاز۱۱ برنده هستیم. ولی «توتال» باید قرارداد خود را با شرکت نفت امضا کند تا کار ابلاغ شود. این دو مورد از پروژههای بزرگ داخلی صدارهستند. در بخش خارجی هم قصد شرکت در مناقصه کشتیسازی را در کشور عمان داریم. در ونزوئلا ساخت سکوی نیمهشناور به اضافه سه فروند یدککش به ارزش ۴۵۰میلیون یورو را در دستور کار داریم.
پروژههای دیگر صدرا وارد شدن در بازار نیجریه است. که وارد شدن در پروژههای نفتی بالادستی میدان آنها است. مذاکرات برای اکتشاف، حفاری، ساخت سکو تا بهرهبرداری انجام شده که البته باید تامین فاینانس شود. بانک ملی همکاری بسیار خوبی در این زمینه انجام داده است. همچنین تشکر ویژه از مدیریت جدید بانک ملی داریم که واقعا دیدگاهی جدا از دیگران دارد.
مدیریت جدید خوب حرکت میکند و درکنار آن به صدرا کمک میکند.
فکر میکنم با بازاری که در خارج و داخل داریم بتوانیم یک تعادلی برقرار کنیم. البته در یکی از جلسات مجمع عنوان شد که نباید پروژه خارج از کشور بگیریم. مثل داستانی که هرکاری طرف میکرد، بالاخره یک ایرادی به او میگرفتند. حال فعالیت خارج از کشور هم میکنیم، ایرادی میگیرند.
چه کسی میگوید؟
بعضی از سهامداران شرکت
آنها سهامداران عمده هستند؟
نه عمده نبودند. همه، در یک جهت نیستند و تصورات مختلف دارند. ما باید برآیند اینها را داشته باشیم. به هر جهت ما باید در هر قرارداد، پیشبینیهای لازم را برای آن انجام دهیم که ریسک آن برای شرکت حداقل باشد. اینها مواردی است که صدرا را از بقیه متمایز میکند.
شما تلویحا میگویید که از صدرا میروید. سوال این است که چرا الان و در این مقطع میخواهید از صدرا بروید؟
مدتی است که من محدود شدهام. من اهل توسعه هستم و به هر جا که رفتهام، کار را توسعه دادهام. وقتی کار را از صدرا شروع کردم، 240نفر پرسنل بیشتر نداشتیم. هنگامی که در صدرا شروع به کار کردم، همه میگفتند که اینجا برای تو خیلی کوچک است، من شاگرد اول دانشگاه ایران و در خارج و در حال گذراندن دوره دکترا بودم. زمان انقلاب به ایران آمدم که در کشور کار کنم. همه به این اذعان داشتند که صدرا برای من کوچک است. ولی معتقد بودم که صدرا را توسعه خواهم داد. الان صنعت مدرن ساحلی ما از تمام صنایع کشور جلوتر است. در واقع ما مقاومت کردیم و صدرا را در حد و اندازه خودمان ساختیم. ولی الان احساس میکنم، مدتی است که نمیگذارند کار کنم. تمام کارهای توسعهای و بیرونی من راکد مانده است.
منظور ایناست که برنامههای شما نیمهکاره مانده و هنوز درست اجرا نشده است؟
نمیتوانیم اجرا کنیم. هر کاری هم که شده قبل از این دو الی سه سال اخیر بوده است.
چه کسانی نمیگذارند؟ شما مشکل را به نوعی با فعالیت در خارج از کشور حل کردهاید. در داخل و مجموعه تصمیمگیری، چه کسانی نمیگذارند؟ چه عاملی بازدارنده است؟
سیاستهای کلان که در ارتباط با سهامداران عمده وجود دارد، تاثیرگذار است. در واقع ما مسوول مدیریت اموال دیگران هستیم. بحث من هم، بحث انتقادی به آنها نیست. بحث اینجا است که سهامدار دوست دارد که داراییش اینگونه اداره شود. من که نمیتوانم خودم را به شما تحمیل کنم. به نظر من این تحمیل شدن است که من بخواهم بمانم و اراده خودم را پیاده کنم. آن زمانی که دولتی بودیم، چون خودم را بخشی از دولت میدانستم، احساس میکردم که سازمان گسترش متوجه بعضی از مسائل نمیشود. بنابراین کارها را به میل خودم به جلو میبردم و آنها وقتی نتیجه را میدیدند، مرا تحسین میکردند. ولی الان این طوری نیست. من دنبال تحسین هم نیستم. چون با آن زندگی نمیکنم بلکه با عقیدهام زندهام.
پس کار کردن برای من محدود و سقفی که بالای سر من ساختهاند، محدودکننده است.
یعنی شما معتقدید که الان صدرا برای شما کوچک شده است؟
بله.
چه مدت است؟
تقریبا در جریانات سه سال اخیر بوده است. این امر دائما در حال تشدید است. در این زمینه پیشرفت منفی داشتهایم.
یعنی پسرفت داشتهاید؟
حالا نمیتوانیم بگوییم پیشرفت نکردهایم و پسرفت داشتهایم، حالا یک جاهایی هم درجا زدهایم.
اما همزمان با کاهش ارزش سهم این اتفاق افتاد؟
شما وقتی هرچه حرکت به سمت جلو داشته باشید، مسلما سهم شما هم به دنبال شما حرکت میکند. چون هر روز بازار با یک گستردگی مواجه است...
شما معتقد هستید که رابطه مستقیمی بین ارزش سهم و مدیریت صدرا وجود دارد؟
طبیعتا بیرابطه از هم نیستند.
آیا این کاهش ارزش باعث کاهش ارزش مدیریت در صدرا که مجموع مدیریت است و شما هم نیستید، شده آیا این امر درست است؟
بله، طبیعتا میتواند این طور باشد.
البته منظور از ارزش، کاهش ارزش تصمیمات است و نه بحث ارزش فردی و انسانی.
در مورد تصمیمات مجموعه مدیریت، بحثی وجود دارد و اینکه هیاتمدیره ما را سیاسی میداند.
آیا این برداشت اشتباه است؟
بله، هیاتمدیره ما را سیاسی میداند. تا آنجا که من به عنوان مدیر در جریان هستم، هیچ کار سیاسی در صدرا انجام نشدهاست.
اما گفته میشود که مدیران صدرا سیاسی هستند.
درست است گفته میشود که مدیران سیاسی هستند.
آیا این حرف اشتباه است؟
ما نمیتوانیم به دیگران بگوییم که چرا اینگونه فکر میکنند. ما نمیتوانیم چیزی در مورد این طرز فکر دولت و مردم بگوییم. شاید برعکس هم وجود داشته باشد.
گفته میشود که چون مدیران صدرا در اواخر دولت قبلی و اوایل دولت جدید موفقیت و نقشی نداشتهاند، دچار مشکل شدهاند.
شاید این مساله هم جزو ملاحظات کارفرما بوده است که مثلا اگر کاری را اینجا ارجاع کند با توجه به این ملاحظات بعدا مورد انتقاد دیگران قرار بگیرد چرا که تشکیلات که از لحاظ سیاسی با ما همجهت نیستند.
یعنی بهتر بود که افراد سیاسی زودتر از مجموعه شما بروند؟
خوب تحلیل دولت فعلی، این است.
یعنی تحلیل دولت فعلی این است که افراد سیاسی باید از مجموعه فعلی صدرا بروند.
بله، چون به طور مستقیم این امر را به من گفتهاند و فکر میکنند که من این کار را انجام دادهام.
خوب چرا بعد از خروج این افراد از هیاتمدیره، شما تصمیم خروج را گرفتهاید و میخواهید از صدرا بروید؟
من حدود یکسال قبل این را گفتم. من در تاریخ سیام اردیبهشتماه سال قبل این قضیه را مطرح کردم.
یعنی نگذاشتند، شما بروید؟
گفتند صبر کن، صبر کن...
چرا صبر را پیشنهاد کردند؟ فکر میکنند، چه اتفاقی ممکن است، بیفتد؟
شاید خواستهاند که فضای کار بهتر شود.
فضای کار یا فضای شرکت ؟ چون اگر فضای کار بهتر شود، فضای شرکت هم بهتر میشود؟ مگر این طور نیست؟
نه، فضای داخلی شرکت مشکلی ندارد.
داخل شرکت نه، مجموع مناسباتی که بین مدیران وجود دارد؟
ببینید دو نفر از اعضای هیاتمدیره در جلسهای که با وزیر نفت داشتهاند، وزیر بهآنها گفته که «من به زور سیاسی به صدرا کار نمیدهم». کار صدرا مشخص است. حال اینکه چرا این حرفها را میزنند و این حرکات را انجام میدهند، مشخص نیست.
اگر صدرا کار بزرگی را امروز بگیرد، ممکناست با وزیر نفت تماس بگیرند و از او در مورد دادن کار به صدرا بازخواست کنند. چرا که ممکن است، ادعا کنند که افرادی در صدرا هستند که با ما همجهت نیستند و این روی کار صدرا اثر میگذارد.
شما فکر نمیکنید الان گشایشهایی که در کار صدرا پیش آمده به طور مثال دو پروژه فاز ۱۱ و ۱۲، به خاطر خروج افراد از هیاتمدیره صدرا بوده است؟
در فاز 12 در مرحله مناقصه هستیم. در فاز 11 هم توتال مارا برای گرفتن پروژه توصیه کرده است. شاید اینکه هنوز این مساله تصویب نشده، به خاطر همین دلیل است.
آیا سرمایهگذاری بانک ملی مخالف رفتن یا ماندن شما است؟
من این را با آنها چک نمیکنم. چون به طور مشخص، عضو جلسات هیاتمدیره هستم و تا پایان دوره هم مدیرعامل و هم عضویت هیاتمدیره ایام به اتمام میرسد و دیگر هم نمیخواهم ادامه دهم.
یعنی قطعا از صدرا میروید؟
امیدوارم که فرصت رفتن پیدا کنم و جای دیگری بتوانم کار کنم.
و در پایان؟
از من سوال کردهاند که به نظر شما صدرا بعد از من چگونه باید اداره شود؟ من با توجه به شناختی که از مجموعه دارم، معتقدم اعضای هیاتمدیره باید هفت نفر شوند. پنج نفر از داخل صدرا باشند و دو نفر هم از بیرون و هماهنگ با هر دولتی که در راس کار است.
چون صدرا شرکت بزرگی است و ممکن است حساسیتهایی هم روی آن وجود داشته باشد.
یعنی صدرا همیشه سیاسی است؟
بله، چون شرکت بزرگی است و این سایه را همیشه به دنبال خود دارد. از طرفی متوجه دولت است، کارهای بزرگی میتواند هم برای دولت و هم برای کشور انجام دهد.
در حقیقت حمایت دولت، حمایت از کل مجموعه صنعت است. صدرا در وزارت صنایع به عنوان صنعت شناخته میشود. به هر حال شرکتی که نوآوری، توان و قدرت انجام کارهای بزرگ را در داخل و خارج از کشور دارد، شناخت خوبی در مورد آن وجود دارد. سهام آن در دست عامه مردم است و در دست شخص خاصی متمرکز نیست. کارکنان صدرا هم علاقهمند به انجام کارهای توسعهای هستند. خوشبختانه اعتماد به نفس بالایی در مجموعه ما وجود دارد و تزلزلی که باعث رخوت و کندی شود، در آن وجود ندارد. اگر چنین تصویری در مورد صدرا گرفته شود، صدرا را بیمه میکند. چون اگر پنجنفر عضو هیاتمدیره که صاحب تجربه و تخصص هستند به طور پیوسته در اجرای کارها دخیل باشند و از طرف دیگر دو نفر نیز از بیرون شرکت، در ادامه این روند باشند، این امر به ما کمک میکند که پایدار بمانیم.
ارسال نظر