قسمت سوم

زمانی که در اتاق تهران بودیم فقط به این فکر می‌کردیم که فرد موردنظر یا تاجر است و واردات و صادرات دارد یا یک بنگاهدار اقتصادی است که صنعتی را می‌گرداند.

وظیفه ما این بود که مشکلات و معضلات اینها را ببینیم و تا می‌توانیم حل کنیم اتاق فقط یک پل ارتباطی است. شما به مساله افزایش حاشیه سود اشاره کردید؟ در صنعت سیمان مهم‌ترین آیتم افزایش قیمت تمام شده یا هزینه تولید چیست؟

مهم‌ترین عامل هزینه حقوق و دستمزد، نیروی انسانی است که البته تا اندازه‌ای به قانون کار باز می‌گردد، اما ۴۵ تا ۵۰درصد قیمت تمام شده مربوط به دستمزد نیروی انسانی است. البته ارزشمندترین عامل تولید در سیمان کرمان هم همین نیروی انسانی است. اما وقتی کشور در حالت اقتصاد تورمی است و هزینه خدمات و سایر موارد در حال افزایش است، تثبیت قیمت سیمان هزینه تولید و افزایش و حاشیه سود هر سهم را کاهش می‌دهد.

اگر اجازه بدهید از مسائل صنعت سیمان فاصله بگیریم و کمی درباره فضای صنعت و بازرگانی نظر شما را جویا شویم. آقای رییس‌زاده همان‌طوری که مطلع هستید، در آستانه انتخابات اتاق تهران قرار داریم. شما به عنوان فردی که پیش از این سه سال عهده‌دار دبیر کلی اتاق تهران بودید و هم‌اکنون نیز عضو هیات‌رییسه اتاق هستید، تحلیلتان از فضای بیش از انتخابات اتاق‌ها چیست؟

تا اینجا که بنده اطلاع دارم، آن طوری که شایسته و بایسته بوده است، غیر از یکی دو اتاق کشور که به طور سنتی همیشه فعالان اقتصادی خواهان حضور در انتخابات هستند، مشارکت کمی زیادی صورت نگرفته و افراد زیادی نامزد نشده‌اند و البته این چندان مناسب نیست و در بسیاری از کشورهای صنعتی حتی در کشورهای منطقه، وقتی انتخابات اتاق‌هایشان فرا می‌رسد، از تمام رشته‌های صنعتی در آن حضور دارند.

در اتاق‌هایی مثل آلمان، اتریش، ایتالیا و حتی عراق هر کس بخواهد فعالیت‌های بزرگ از مغازه گرفته تا کارخانه را انجام دهد باید عضو اتاق شود.

اینگونه اتاق‌ها بودجه‌های بسیار قوی دارند. فکر کنید در آلمان رییس کمپانی مرسدس‌بنز عضو اتاق است، علاوه بر اینکه یک بنگاهدار بزرگ شناخت شده بین‌المللی در دنیا است و درباره مسائل اقتصادی حتی به دولت نظر می‌دهد.

به همین دلیل اتاق‌ها نقش بسیار قوی و تعیین‌کننده‌ای دارند. حتی خط‌مشی‌دهنده برنامه‌های اقتصادی هستند.

در ایران هم همین‌گونه بود. پس از سال ۴۸ که اتاق‌های بازرگانی و صنایع و معادن تحت عنوان اتاق بازرگانی و صنایع و معادن فعال شدند.

ترکیب غالب آنها بخش‌خصوصی بوده و در آن زمان به نظرات بخش‌خصوصی توجه می‌شده حتی این اتاق باید حتما در مورد کلیه مصوبات شورای اقتصاد نظر می‌داد.

گرچه در نهایت شورای اقتصاد تصمیم می‌گرفت، نظر اتاق را اعمال کند یا نه؟ ولی باید این نظر مطرح می‌شد.

بعد از انقلاب به‌دلیل اقتضای موقعیت زمانی این مساله به فراموشی سپرده شد و تا دور قبل از ما، کمتر شاهد نظرات اتاق‌ها بودیم.

تنها طی دور قبل بود که رقابت خوبی بین اتاق‌ها در این بخش به وجود آمد و نظریات ارائه شد. در این دوره چیزی که می‌خواهم به عنوان عضو هیات نمایندگان بزرگ‌ترین اتاق این کشور طرح کنم این است که ما باید تحمل همدیگر را داشته باشیم و سعی کنیم که ترکیب فراگیر باشد.

بهترین ترکیب هیات رییسه اتاق از نظر شما چیست؟

هیات نمایندگانی که در این اتاق قرار می‌گیرند، (به عنوان نمایندگان بخش صنعت) از همه صنایع حضور داشته باشند، مثل صنعت خودرو، نساجی و... ترکیب بهتری است.

البته اتحادیه‌ها، نمایندگان خود را می‌فرستند، اما بحث بر سر اتاق‌های شهرستان‌ها است.

تهران الان ۲۰ نماینده دولت دارد ۴۰ نماینده بخش‌خصوصی که ۲۰نفر از بخش بازرگانی، ۱۶ نفر از بخش صنعت و ۴نفر از بخش معدن هستند.

واقعا اینها نمایندگان تشکل‌های فراگیر و بنگاه‌داران بزرگی هستند که در صنایع مختلف چه بزرگ و چه کوچک و متوسط حضور دارند.

اگر ما این فراگیری را داشته باشیم، می‌توانیم امیدوار باشیم چون هر کدام در رشته خود می‌توانند مسائل و مشکلاتی را که لمس کردند، مطرح کنند. اما اگر برویم به سمت یک‌صدایی و یک‌دست کردن انتخابات، موفق نمی‌شویم. چرا که ایده‌های خوب از تضاد فکری ایجاد می‌شود.

از بحث و تبادل نظر معلوم می‌شود کدام فکر درست است، کدام غلط است.

نقاط ضعف و قوت مشخص می‌شود و سره از ناسره تمیز داده می‌شود.

ضمن اینکه باید منافع ملی را در نظر گرفت. به ویژه اینکه منافع ملی در گرو تقویت بخش‌خصوصی است.

در اتاق باید چنین دیدگاهی حاکم باشد، اعم از اینکه راست یا چپ. من زمانی که در اتاق بازرگانی بودم کاری به این موضوعات نداشتم، فقط به این فکر می‌کردم که فرد موردنظر یا تاجر است که واردات و صادرات دارد و یا یک بنگاهدار اقتصادی است که صنعتی را دارد. وظیفه ما این بود که مشکلات و معضلات اینها را ببینیم و تا می‌توانیم حل کنیم. اتاق هم فقط یک پل ارتباطی است. طبق قانون تنها NGO‌ ای که یک قانون مشخص دارد، اتاق است و در آن این فرصت پیش می‌آید که بتوان با یک وزیر به راحتی صحبت کرد یا با یک نماینده مجلس یا با رییس قوه قضاییه مشکلات بخش‌‌خصوصی را مطرح کرد.

ضمن اینکه امروزه اقتصاد دنیا در حال رفتن به

سمت و سویی است که حتی تعاریف خالصی که به عنوان بخش‌خصوصی، دولتی و عمومی دارید هم در حال جابه‌جایی است. یعنی امروز صرفنظر از اینکه مالکیت متعلق به چه کسی (شرکت‌های سهامی عام همه یکسری سهامدار عمده دارند و یکسری سهامدار جزء) مدیریت جایگاه خاص خود را دارد.

بنابراین امروز از یک مجموعه که پشت سهام آن دولت است، مدیر عامل می‌تواند کارت بازرگانی از اتاق بگیرد تا در صنایع برود. چرا که در هر صنعتی که باشد با قوانین مختلف طرف است.

بنابراین افرادی را باید در انتخابات اتاق انتخاب کنیم که دیدگاه‌شان ورای یک محدوده خاص و طیف فکری است.

به عبارتی تفکرات آنها باید کمک کند تا مشکلات صنعت، بازرگانی، معدن و سایر رشته‌هایی که این روزها فعالیت می‌کنند، حل شود.

پس اتاق جایی است که باید محل تشویق امنیت باشد. محلی است که باید در آن تاجر و بنگاهدار حضور داشته باشند.

دستاوردهای دور قبل انتخابات اتاق چه بود؟

اتاق‌های بازرگانی را باید از عرصه تاخت و تازهای سیاسی دور می‌‌کردیم. دور قبل بزرگ‌ترین حسنی که عاید شد همین قوانین اتاق‌ها بود و وظایف اتاق‌ها مشخص شد. تضارب آرا مسائل‌نوینی را مطرح کرد. برای اولین بار به دولت گفته شد که تاوان تصمیمات را نباید بخش‌خصوصی بدهد. باید بحث مابه‌التفاوت یا زیان حاصله را جبران کنید.

یا قراردادهای یک جانبه تحمیلی مثل قبوض آب، برق و... الان تغییر کرد و نگاه‌های نو وارد شد. اتاق باید محلی برای بیان مشکلات باشد. این میسر نیست مگر اینکه از همه بخش‌ها و صنایع حضور داشته باشند. اگر یک مجموعه قوی سرمایه‌گذاری بیاید در اتاق بیشتر می‌تواند مشکلات را حل کند تا یک مجموعه کوچک چند نفره. باید جایگاه خاصی برای صنایع کوچک داشته باشیم. اما باید توجه داشت بنگاه‌های بزرگی هستند که برای همان بنگاه‌های کوچک ایجاد کار می‌کنند. یک مجموعه خودرو می‌تواند ۵۰۰ شرکت کوچک را تغذیه کند. در کره، ژاپن و... تجربه و قوانین خوبی است در آنجا اولین ارتقادهنده صنایع کوچک، بنگاه‌های بزرگ هستند. سونی ژاپن باعث می‌شود که ده‌ها و صدها شرکت زیرمجموعه ایجاد شود یا تویوتا و... .

و در پایان؟

تا به الان زیانی که ما کردیم، بی‌تفاوتی بوده که داشتیم در همین تهران الان بالای ۱۸ تا ۱۹هزار صاحب کارت بازرگانی داریم. در دور جدید بیش از سال‌های قبل صاحب کارت بازرگانی پیدا کردیم. اگر ۵۰درصد اینها محل اعتنا واقع شوند و تصمیم بگیرند روز دوم اسفند بیایند، برای انتخابات یا تعدادی از آنها کاندید شوند، خوب است.

اتاق ضمن اینکه نیازمند تجربیات گذشتگان است، به نظرات جدید احتیاج دارد. در بخش‌خصوصی هم باید از جوانان خوش فکر استفاده کنیم. در اتاق هم باید اجازه ورود به افکار نو را بدهیم.

در نظام مدیریت، تجربه ارزشمند است و حتی برای پیشینیان و با تجربگان اتاق می‌‌توان کرسی و صندلی افتخاری قرار داد تا نسل حال و آینده از نظرات آنها استفاده کنند، اما باید جوانان هم افکار خود را ارائه دهند.