انواع بانکهای بدون ربا
سید عباس موسویان
گذشت بیست سال از تصویب و اجرای قانون عملیات بانکداری بدونربا، فرصت مناسبی برای مطالعه و ارزیابی آن است. توجه کارشناسی در ابعاد نظری و اجرایی بانکداری بدونربای ایران نشان میدهد خلاها و اشکالاتی وجود دارد که میتوان با اصلاح و تکمیل آنها، گامهای موثری در اصلاح ساختار نظام بانکی برداشت.یکی از اشکالات محوری که زمینهساز اشکالات نظری و اجرایی فراوانی در عرصه بانکداری شده، تفکر جایگزینی یک به یک بانکداری بدون ربا با بانکداری متعارف ربوی است. اندیشهوران مسلمان از جمله طراحان بانکداری بدون ربای ایران، در صدد این بودند که الگوی جامع و واحدی طراحی کنند تا بتوانند جایگزین کامل بانکداری متعارف باشد و از این نکته اساسی غفلت کردهاند که اسلام با تحریم قرض با بهره، انواعی از معاملههای حقیقی چون بیع نسیه، سلف، تنزیل، اجاره، جعاله، شرکت، مضاربه، مزارعه، مساقات و صلح را تایید کرده که ماهیتهای به طور کامل متفاوتی دارند و در یک قالب مالی نمیگنجد. روشن است که جمع کردن این معاملههای متنوع با احکام و ضوابط گوناگون در قالب سازمان مالی بهنام بانک، سبب پیچیده و مبهم شدن عملیات، صوری شدن قراردادها، بالا رفتن هزینههای نظارت و کنترل و سرانجام غیرکارا شدن نظام بانکی میشود.برای حل این مشکل ریشهای، در این مقاله، با توجه به اهداف و مسوولیتهای نظام بانکی و با توجه به اهداف، انگیزهها و روحیات مشتریان بانک (سپردهگذاران، متقاضیان تسهیلات) و با توجه به احکام فقهی معاملهها و طبقهبندی خاص آنها، چهار نوع بانک بدون ربا به عناوین «بانکهای رضالحسنه»، «بانکهای مبادلهای با سود ثابت»، «بانکهای مشارکتی با سود متغیر» و «بانکهای جامع» پیشنهاد میشود. ویژگی این بانکها در مشروعیت بیشتر، قابلیت اجرایی بالاتر و پایین بودن هزینههای عملیاتی آنها است که در مقاله توضیح داده شده است.
بخش اول
سید عباس موسویان
گذشت بیست سال از تصویب و اجرای قانون عملیات بانکداری بدونربا، فرصت مناسبی برای مطالعه و ارزیابی آن است. توجه کارشناسی در ابعاد نظری و اجرایی بانکداری بدونربای ایران نشان میدهد خلاها و اشکالاتی وجود دارد که میتوان با اصلاح و تکمیل آنها، گامهای موثری در اصلاح ساختار نظام بانکی برداشت.یکی از اشکالات محوری که زمینهساز اشکالات نظری و اجرایی فراوانی در عرصه بانکداری شده، تفکر جایگزینی یک به یک بانکداری بدون ربا با بانکداری متعارف ربوی است. اندیشهوران مسلمان از جمله طراحان بانکداری بدون ربای ایران، در صدد این بودند که الگوی جامع و واحدی طراحی کنند تا بتوانند جایگزین کامل بانکداری متعارف باشد و از این نکته اساسی غفلت کردهاند که اسلام با تحریم قرض با بهره، انواعی از معاملههای حقیقی چون بیع نسیه، سلف، تنزیل، اجاره، جعاله، شرکت، مضاربه، مزارعه، مساقات و صلح را تایید کرده که ماهیتهای به طور کامل متفاوتی دارند و در یک قالب مالی نمیگنجد. روشن است که جمع کردن این معاملههای متنوع با احکام و ضوابط گوناگون در قالب سازمان مالی بهنام بانک، سبب پیچیده و مبهم شدن عملیات، صوری شدن قراردادها، بالا رفتن هزینههای نظارت و کنترل و سرانجام غیرکارا شدن نظام بانکی میشود.برای حل این مشکل ریشهای، در این مقاله، با توجه به اهداف و مسوولیتهای نظام بانکی و با توجه به اهداف، انگیزهها و روحیات مشتریان بانک (سپردهگذاران، متقاضیان تسهیلات) و با توجه به احکام فقهی معاملهها و طبقهبندی خاص آنها، چهار نوع بانک بدون ربا به عناوین «بانکهای رضالحسنه»، «بانکهای مبادلهای با سود ثابت»، «بانکهای مشارکتی با سود متغیر» و «بانکهای جامع» پیشنهاد میشود. ویژگی این بانکها در مشروعیت بیشتر، قابلیت اجرایی بالاتر و پایین بودن هزینههای عملیاتی آنها است که در مقاله توضیح داده شده است. بیست سال پس از تصویب و اجرای قانون عملیات بانکداری بدون ربا فرصت مناسبی برای ارزیابی نظام جدید بانکی است. بررسی ابعاد نظری و کارکردی نظام جدید نشان میدهد خلاها و اشکالات فراوانی وجود دارد که میتوان با اصلاح و تکمیل، گامهای موثری در کارآمد کردن نظام برداشت.
یکی از اشکالات محوری که زمینهساز مشکلات اجرایی شده، تفکر جایگزینی یک به یک بانکداری بدون ربا با بانکداری ربوی است. اندیشهوران اسلامی درصدد بودند که الگوی واحدی را اجرا و جایگزین الگوی بانکداری ربوی کنند و از این نکته اساسی غفلت ورزیدهاند که اسلام، با تحریم قرض ربوی، انواع معاملاتی را تایید کرده که در قالب واحدی نمیگنجند و هر یک، مقتضای خود را دارند، چنان که در طراحی الگوی جایگزین، به تنوع نیازها، انگیزهها و روحیات سپردهگذاران و متقاضیان تسهیلات بانکی توجه نشده و همه این مطالب باعث شده است بانک، به فروشگاههای بزرگی تبدیل شود که در قسمتی از آن، فعالیتهای غیرانتفاعی در قالب قرارداد قرضالحسنه صورت میپذیرد. در بخش دیگر، همانند موسسات بختآزمایی، تبلیغات گستردهای برای جوایز دارند. در بخش سوم، همانند بازار کالاها و خدمات، معاملهها بیع نسیه، سلف، اجاره و جعاله دارند و در بخش چهارم، همانند بازار سرمایه، به سرمایهگذاری مستقیم، مشارکت حقوقی (خرید و فروش سهام) و مشارکت مدنی اقدام میکنند و در گوشهای دیگر، همانند صرافان به تنزیل سفته و برات دست میزنند و جالب این که با این تنوع فعالیتها نمیتوانند به همه نیازها به صورت حقیقی پاسخ دهند، در نتیجه، بخشی از معاملات، صوری و ساختگی میشود، و بخشی از نیازها بیپاسخ میماند.در این مقاله سعی میشود با ارائه مقدماتی مانند ماهیت بانکداری متعارف، ماهیت و مقتضای عقود اسلامی و تنوع نیازها، انگیزهها و روحیات مشتریان بانک، گونههایی از بانکهای بدون ربا ارائه شود که در عین استقلال کارکردی و عملی، در مجموع، مکمل هم بوده، نظام بانکی منسجمی را تشکیل میدهند.
ماهیت بانکداری متعارف (ربوی)
در بانکداری متعارف، چه در تجهیز منابع و چه در اعطای تسهیلات، از رابطه حقوقی قرض استفاده میشود. بانکهای تجاری و تخصصی با افتتاح انواع سپردههای جاری، پسانداز و مدتدار، وجوه مازاد بر نیاز اشخاص حقیقی و حقوقی را جذب میکنند و متعهد میشوند مطابق مقررات حسابهای مذکور، اصل و فرع آنها را به صاحبان سپرده بر گردانند، سپس بانکها، با رعایت ذخایر قانونی و احتیاطی، منابع حاصل از سپردهها را به صورت وام و اعتبار، در اختیار بنگاههای اقتصادی و خانوارها قرار میدهند و در سررسید یا سررسیدهای معین، اصل و فرع (بهره) آنها را باز پس میگیرند. مطابق قوانین بانکی کشورهایی که نظام بانکداری متعارف در آنها حاکم است، سپردهگذار با تحویل وجوه به بانک، مالکیت خود را از آنها قطع کرده، آنها را به مالکیت بانک در میآورد و رابطه او با بانک، رابطه بستانکار و بدهکار است و در مقابل، بانک بازپرداخت مبلغ سپرده را مطابق مقررات متعهد میشود (موسویان، ۱۳۸۰: ۵۳ و ۵۴)، نتیجه این که در بانکداری متعارف، سپردهگذاران هیچ مسوولیتی در برابر فعالیتهای بانک ندارند و نتایج عملیات بانکی سود باشد یا ضرر، برای آنان فرقی ندارد، چرا که بانک متعهد است در هر وضعیتی، اصل سپرده و بهره آن را در موعد مقرر به سپردهگذار بپردازد. این رابطه حقوقی در فقه اسلامی (امام خمینی، ۱۴۱۶: ۱/۵۹۹) و قانون مدنی (امامی، ۱۳۷۷: ۲/۱۹۳)، قرض ربوی شناخته میشود.در بخش اعطای تسهیلات نیز وقتی بانک، منابع خود را به صورت وام و اعتبار در اختیار متقاضی قرار میدهد، رابطه مالکیتی خود را از آنها قطع کرده، به مالکیت متقاضی در میآورد و او متعهد میشود در سررسید یا سررسیدهای معین، اصل مبلغ و بهره آن را به بانک برگرداند، و این رابطه حقوقی، هم در قوانین کشورهای گوناگون که بر اساس بانکداری متعارف عمل میکنند و هم در فقه و حقوق اسلامی، قرض ربوی شناخته میشود (موسویان، همان: ۵۸ - ۶۰).
در تحلیلی ساختاری میتوان گفت: در بانکداری متعارف، سه گروهِ سپردهگذاران، بانک و متقاضیان تسهیلات، از نظر اقتصادی و حقوقی به طور کامل مستقل از هم هستند. بانکها، اعم از بانکهای عمومی یا تخصصی، صرفا به صورت واسطه وجوه عمل میکنند. از یک طرف، وجوه مازاد بر نیاز اشخاص حقیقی و حقوقی را به صورت قرض (سپرده بانکی) میگیرند و از طرف دیگر، همان وجوه را به صورت قرض (وام و اعتبار) به بنگاهها و خانوارها میپردازند.
ویژگیهای بانکداری متعارف
تجربه بانکداری متعارف و ماهیت خاص آن، ویژگیهایی را برای بانکداری متعارف پدید آورده است.
۱. جدایی از اقتصاد حقیقی: در تاریخ بانکداری، به بانکهایی بر میخوریم که طبق اهداف برنامهریزی شده یا در وضع خاص، وارد بازار حقیقی اقتصاد شده، در خرید و فروشهای بازار کالاها و سرمایه، نقش ایفا میکردند یا از طریق خرید سهام به سرمایهگذاری دست میزدند، اما طولی نکشید که این گروه از بانکها یا تعطیل شدند یا تغییر روش داده، به واسطهگری وجوه بسنده کردند و به تدریج، عدم ورود بانکها به فعالیتهای واقعی اقتصاد، به صورت قانون درآمد. در قانون پولی و بانکی ایران پیش از انقلاب نیز (مصوب ۱۸ تیر ماه ۱۳۵۱) بانکهای تجاری از سرمایهگذاری، خرید و فروش کالا و خرید اموال غیرمنقول منع شده بودند. (ضیائی، ۱۳۷۲: ۲/۷۵۱)
۲. اختصاص به مشتریان متعارف و ریسکگریز: همزمان با فاصلهگرفتن بانکداری متعارف از اقتصاد حقیقی و گرایش تخصصی به واسطهگری وجوه، به تدریج نرخهای بهره ثابت و از قبل تعیین شده در معاملهها بانکی چه در طرف تجهیز منابع و چه در طرف تخصیص منابع، حاکمیت یافت و این امر باعث شد در طرف سپردهها، آن گروه از صاحبان پسانداز را که روحیات ریسکپذیری دارند و حاضرند برای نرخهای بالاترِ سود، درجاتی از ریسک را بپذیرند، از دست بدهند، چنان که در طرف متقاضیان تسهیلات، آن دسته از بنگاهها را که دنبال موسساتی مالی بودند که افزون بر تامین منابع مالی در ریسک سرمایهگذاری هم شریک شوند از دست دادند، و نتیجه این شد که این دو گروه از صاحبان پسانداز و متقاضیان تسهیلات، به بازار دیگری به نام بازار سهام و سرمایه روی آورند و این زمینه شد تا کنار بانکها، شرکتهای سرمایهگذاری، و بازار سهام و ... شکل گیرد و بانکها به گروههای خاصی از مشتریان اختصاص یابند و فعالیتهای بانکی بهصورت شفاف، از بازارهای سرمایه، و مشتریان بانکها، از مشتریان بازار سرمایه جدا شوند.
حکمت و محدوده تحریم ربا در اسلام
اقتصاد عربستان، به ویژه مکه در صدر اسلام، اقتصاد وابسته به تجارت بود. تجاران عرب، کالاهای ایرانی و هندی را از بندرهای یمن خریده، در بندرهای شام به رومیان میفروختند و برعکس، کالاهای آنان را از بندرهای شام تهیه کرده، در یمن، به ایرانیان و هندیان میفروختند و در هر سال، دو سفر مهم تجاری داشتند که در قرآن از آنها یاد شده است.(۳)
یکی از راههای اصلی تامین سرمایه تجاری، قرض ربوی بود. ثروتمندان عرب افزون بر نیازمندان که جهت تامین نیازمندیهای زندگی وام میگرفتند، به بازرگانانی هم که سرمایه کافی در اختیار نداشتند، قرض ربوی میدادند. این افراد به طمع این که از راه بازرگانی میتوانند به سودی بیشتر از بهره پول دست یابند، وام میگرفتند. (بخش فرهنگی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۸۱: ۷۹).
گستردگی عملیات ربا و عادت مردم به آن روش، به حدی بود که وقتی آیات تحریم ربا نازل شد، برخی از مسلمانان نمیخواستند از آن دست بردارند تا این که آیه شدیداللحنی نازل شد و ادامهدهندگان ربا را به جنگ با خدا و رسول خدا فراخواند (علامه طباطبایی، ۱۴۱۷: ۲/۴۲۲).
از مطالعه احادیثی که به فلسفه و حکمت تحریم ربا ناظر هستند، این نتیجه کلی را میتوان استفاده کرد که اسلام در بخش نیازمندان، با تحریم ربا درصدد گسترش صدقات و قرضالحسنه و در بخش فعالیتهای سودآور درصدد واقعی کردن فعالیتها و سودها از طریق معاملهها و تجارهای حقیقی است.هشام بن حکم از امامصادقعلیه السلام درباره علت تحریم ربا پرسید. امام فرمود:اگر ربا حلال بود، مردم تجارت و معامله را که به آن نیاز دارند، ترک میکردند، پس خداوند، ربا را حرام کرد تا مردم از حرام به سوی حلال، و از ربا به سوی تجارت و دادوستد روی آورند (عاملی، ۱۳۷۱: ۱۲/۴۳۰).
محمد بن سنان نیز از امامرضاعلیه السلام نقل میکند: ... علت تحریم ربا، از بین رفتن کارهای نیک، نابودی اموال و گرایش مردم به سودجویی و رهاکردن قرض است، حال آن که قرض، از کارهای نیک به شمار میرود (حر عاملی، همان: ۱۲/۴۲۵).
در برخی آیات قرآن نیز به این حکمتها اشاره شده است.
خدا، بیع و تجارت را حلال و ربا را حرام کرد (بقره (۲): ۲۷۵).
خداوند، ربا را نابود میکند و صدقات را افزایش میدهد (بقره (۲): ۲۷۶)،
بنابراین، هدف اسلام از تحریم ربا، نادیدهگرفتن سود سرمایه و کسب درآمد از طریق به کارگیری سرمایه نقدی نیست، بدین سبب، معاملههای سودآوری چون بیع، اجاره، مضاربه، شرکت، مزارعه و مساقات را که همه یا بخشی از سود، از آنِ سرمایه است میپذیرد، بلکه هدف، حذف روش خاصی از سود سرمایه به نام ربا است که در آن، سود از فعالیت واقعی نشأت نمیگیرد، بلکه از صرف قرارداد قرض ناشی است به این معنا که در قرض ربوی، قرضدهنده بدون این که در سرمایهگذاری حقیقی مشارکت کند و بدون این که در تجارت واقعی داخل شود، فقط از طریق قرارداد، سود به دست میآورد و با این کار، بخشی از سود اقتصاد واقعی را که حاصل زحمات شرکتکنندگان بخش واقعی اقتصاد است، به خود اختصاص میدهد و این ظلم است که به سبب آن، ربا حرام شده است (بقره (۲): ۲۷۹).
اسلام با تحریم ربا، این پیام را به همگان اعلام میدارد که یگانه راه کسب سود از طریق سرمایه، وارد شدن در اقتصاد واقعی و از طریق معاملهها حقیقی است.
ادامه دارد
ارسال نظر