در گفت و گو با موسی قربانی مطرح شد
سامان دهی قانون گذاری، مهمترین کار مجلس
هنگامه علیقلی- محمد طاهری: روز گذشته بخش نخست گفت و گو با عضو هیات رییسه مجلس هفتم، با موضوع تعامل دولت و مجلس و عملکرد هیات رییسه مجلس هفتم منتشر شد.
بخش پایانی گفت و گو که پیشروی شما است، منحصرا به موضوع اداره مجلس و استیضاح وزرا و میزان نفوذ برخی از اعضای هیات رییسه مجلس در دولت میپردازد.
بخش پایانی
هنگامه علیقلی- محمد طاهری: روز گذشته بخش نخست گفت و گو با عضو هیات رییسه مجلس هفتم، با موضوع تعامل دولت و مجلس و عملکرد هیات رییسه مجلس هفتم منتشر شد.
بخش پایانی گفت و گو که پیشروی شما است، منحصرا به موضوع اداره مجلس و استیضاح وزرا و میزان نفوذ برخی از اعضای هیات رییسه مجلس در دولت میپردازد. عکس: رهام وزیری
نقش آقای حداد عادل در رابطه با دولت و مجلس به چه صورت است؟
از چه جهت؟
به طور کل در تعامل دولت و مجلس ایشان چه نقشی دارند؟
نه تنها آقای حداد، بلکه من هم میخواهم که رابطه خوب باشد.
به شما هم میرسیم.
ما هم دلمان میخواهد و تلاش میکنیم که کار پیش رود و کار قفل نکند. معتقدم که بحثهایی را که میتوان با مذاکره حل کرد نباید به استیضاح بکشانیم. استیضاح بار سیاسی و حقوقی دارد. در حال حاضر در طرحها، میدانید که هیچ دولتی به میزان این دولت لوایح عمده و اصلی آن گیر نکرده بود، یعنی قطعا اگر دولت قبلی بود، داد و فریادش که نمیگذارند، گوش فلک را کر میکرد.
اما دولت بدون اینکه از مجلس مجوز بگیرد، صندوق مهررضا و تشکیلات آن را راهاندازی کرد.
مجوز قانونی داشت. قانون برنامه اجازه داده بود شاید اشتباه کرد که چنین لایحهای داد، این درست است که بگوییم دقت نکرده بود. من که میگویم قانونگذاری. حداقل، منظور همین است که در خیلی از مواقع کارهایی میکنیم که نیاز به قانون ندارد، بالاخره دولت لایحهای آورد و مجلس رای نداد. در بحث بودجه دولت چیزی را که خواست مجلس به او نداد یعنی اولین سالی است که تغییر در بودجه در حدود ۳۰درصد بود. همیشه تقریب به ۵درصد در مجلس نمیرسید، این دفعه تا ۲۵-۳۰درصد تغییر حاصل شد. ۲-۳ مورد لایحه برای خوزستان و نقاط نفتخیز که رای نیاورد. میخواهم بگویم که رای نیاوردههای این دولت به مراتب بیشتر از دولتهای قبلی است، آقای احمدینژاد هنوز به سراغ اختیارات رهبری نرفته است که مثلا جایی که مشکل دارد اجازه بگیرد در حالی که دیگران کارهای زیادی کردهاند. مثلا به یاد دارم که در سال ۷۶ در قاین زلزلهای شده بود پولی میخواستند، قانون میخواست ولی نبود و این حرفها آقای هاشمی از آقا اجازه گرفت و آن پول را خرج کرد. در بسیاری موارد آقای خاتمی این کار را انجام داده است. اجازه گرفته و مشکلات خود را حل کردند در حالی که این دولت هنوز این کارها را نکرده است، ایشان میگویند که نباید از آقا خرج کنیم. معتقدم هیات رییسه در این خصوص هیچ کار اضافی نکرده است، ولی اگر قسم خوردیم، این قسم دو لبه دارد.
پدر خوانده مجلس هفتم کیست؟ یعنی رایزنیها و لابیها به چه کسی ختم میشود؟ آقای باهنر یا آقای حداد؟
الان یا قبل از تشکیل آن؟
الان
اساسا مصداقی برای این حرف نمیبینم تا جایی که در جریانم، جمعی کار میکنیم.
نقش آقای باهنر چیست؟
آقای باهنر نقش سازندهای دارد و باید هم داشته باشد. آقای باهنر هم مسائل را خوب میفهمد، هم خوب درک میکند و هم مسائل را خوب میبرد. ما خودمان در بعضی از جاها، ایشان را جلو میاندازیم از باب اینکه دارای این توانایی است.
تلقی این است که آقای باهنر جو مجلس را به نفع دولت مثبت میکند.
اصلا به این صورت نیست.
مصداق بیاورید. این شایعه وجود دارد که ایشان تا به این حد نفوذ دارند؟
آقای باهنر از کسانی بود که بودجه عمرانی را کم کردند.
همه این را میدانیم، در بسیاری مسائل دیگر آقای باهنر نقش اساسی دارند، در گفتوگویی که با ایشان داشتیم، ایشان به صورت ضمنی این مطلب را تایید کردند. ایشان گفتند ما در مجلس رفیق هستیم ولی با دولت بسیار دعوا داریم.
من هم همین را میخواهم بگویم چون خبر دارم.
ولی در استیضاح مجلس از دولت بسیار حمایت کرد.
روز قبل از استیضاح، مقام معظم رهبری فرمودند همه به دولت کمک کنید. این بسیار روشن است استیضاح آقای حاجی چرا در مجلس منتفی شد، چون آقا پیغام دادند که مصلحت نیست و ما هم گوش کردیم. ولی الان در سخنرانیهایشان بارها از دولت و از برنامههای آن حمایت میکنند. تفاوتی که حمایت رهبری از آقای احمدینژاد با قبل دارد این است که تنها حمایت از دولت نیست، حمایت از برنامهها هم است.
میدانم، ولی پیش از دیدار مقام معظم رهبری با نمایندگان آقای باهنر گفتند که هر کس به استیضاح رای دهد از دایره اصولگرایان خارج است.
درست است چون اکثریت نشستهاند بحث کردند و سپس رایگیری کردند که در فراکسیون استیضاح رای نیاورده است.
گفتند اینجا تصمیم خود را گرفتیم، پس در مجلس اگر کسی خلاف این امر عمل کند از دایره اصولگرایان خارج است و این کاملا منطقی است.
در عالم تحزب واقعا حزبی عمل نمیکنیم که این ایراد ما است، البته اصولگرایی فعلی حزبی نیست.
سوال مرا جواب ندادید.
آقای حداد رییس ما است که اگر رییس نبود این موقعیت را نداشت. آقای باهنر در جریان اصولگرایی بر نمایندگان نفوذ دارد و از قبل او را میشناسند و به او اعتقاد دارند و به عنوان یک انسان ریشهدار در این جریان بوده و به همه چیز وارد است و اگر آقای باهنر به من چیزی بگوید گوش میکنم. البته خودم هم متقابلا ممکن است به آقای باهنر ایراداتی گرفته باشم، ولی وقتی تصمیم میگیریم که یک مورد به مصلحت است از این جهت شاید غیر از رییس، کسان دیگری نفوذ بیشتری داشته باشند.
مثل آقای باهنر و چه اشخاصی؟
آقای توکلی بر یکسری موارد و آقای باهنر در موارد دیگر و آقای نادران بر مواردی دیگر نفوذ دارد. عدد و رقم آن متفاوت است و آقای فاکر بر مواردی نفوذ دارد که اگر آقای فاکر بگوید از همه بیشتر موثر باشد. این موارد بستگی به موضوعی که مطرح است دارد و شخص و نفری که هست. بعضیها هم ممکن است به حرف هیچ کس گوش نکنند. این جریان کاملا عاطفی است و به حزب و جریان و سیاست ربطی ندارد، کما اینکه از بیرون مجلس هم بسیاری مواقع ممکن است افرادی توصیههایی کنند که آدم خوبی باشد و سیاستاندیشی کند، حرف او را هم ممکن است گوش کنند.
در هر حال من اینطور از صبحتهایتان استنباط کردم که مجلس هفتم، مجلسی است که تعارف ندارد، در عین حال تعامل مثبتی را سعی میکند با دولت پیشه کند.
معتقدم که مجلس هفتم از جهت ایستادن در مقابل دولت جسارت زیادی داشته است و عمل هم کرده است.
نیت آن از این سرسختی چه بوده است؟
این است که نمایندگان وقتی که به صورت حزبی انتخاب نمیشوند و هر کس در مجلس براساس شناخت و تکلیف خود عمل میکند. یعنی هیچ کس به بغل دستی خود نگاه نمیکند مگر در مواقع حساس که احیانا بحث خدا و پیغمبر و جهنم و بهشتی به ذهنش میرسد. او کاملا به تشخیص خود عمل میکند و وقتی که اینگونه شد بسیاری موارد است که دیدگاههای آنها با هم اختلاف دارد، ولی در کنار این مقداری هم حق مجلس ضایع میشود . وقتی که ۳-۴ جریان در کنار هم قرار میگیرند، اتفاقاتی میافتد که با جریان اصلاحات در بسیاری موارد مخالف است. عدد هم تعیین نمیکنم. شما در ذهن خود تصور کنید که عددی هست، عددی هم غیر از جریان اصلاحات وجود دارد که در هر حال نمیتوان بگویم چه کسانی هستند ولی ۲۰-۳۰ نفر غیر از این جریان هست که اینها معمولا به آن سمت بیشتر میروند. به سمت کسانی که اصلاحطلب هستند گرایش دارند.
گروه سوم کسانی از اصولگرایان هستند که از ابتدا با دولت مشکل پیدا کردند.
البته معتقدم الان هم اکثریت اصولگرا نه اکثریت مجلس، اکثریت درون اصولگراها همیشه حامی دولت بودند نه کل اصولگرایان.
اینها چه کسانی هستند؟ یعنی پست و مقامی هستند؟
من در رابطه با اشخاص نمیخواهم وارد شوم.
یک گروه سوم که از ابتدا از زمان رای اعتماد با دولت مشکل پیدا کردند، نمیدانم چند نفر هستند. اینها هم در بسیاری موارد مخالفت دارند. گروه چهارمی وجود دارد که دیدگاه کارشناسی دارند مانند عبداللهی و باهنر. در بحث کاهش اعتبارات عمرانی این دیدگاه کارشناسی که سران اصولگرا هم هستند، آقایان توکلی و باهنر و عبداللهی همه یک حرف را میزدند. اما این تعدادی که کارشناسانه صحبت میکنند با آن تعداد گریز از مرکز و تعدادی که مسالهدار هستند و آن تعداد اصلاحطلب که همه اینها کنار هم قرار میگیرند به زور و ناپلئونی ایدهشان رای میآورد ولی چون اکثریت مجلس، اصولگرا است میگویند مجلس مخالفت کرد یعنی این ظلمی است که به اکثریت اصولگرایان میشود.
ما در مجلس ششم این بحث را داشتیم. در مجلس ششم اقلیت در بعضی جاها این تاثیر را میگذاشت یعنی مثلا آقای جهانگرد را که به عنوان وزیر از طیف مشارکت معرفی کرده بودند، درون اصلاحطلبان اختلاف شده بود.
گروهی به مخالفت برخاستند ما مخالفت کردیم او رای نیاورد و اگر ما نبودیم، کروبی رییس نمیشد. آنها اول رفتند و گفتند (که حرفی که خودشان میزدند) که مردم به روحانی رای ندادند. ما هم که وکیل مردم هستیم نباید به آخوند رای دهیم و به سراغ گزینه غیر روحانی رفتند ولی نتوانستند رای جمع کنند شاید در خودشان رای زیادی داشتند ولی در مجلس اکثریت نداشتند.
در مجلس ششم اقلیت اصولگرا شاید الان به آقای کروبی رای ندهد ولی آن وقت به آقای کروبی رای داد. در برابر شخص دیگری که مطرح میشد و بسیاری مواقع دیگر، اینکه بعضی موارد دولت رای نمیآورد بعضی به این صورت است که مثلا در بودجه در بحث عمرانی دقیقا یادم است که چون طرفدار بودم و میخواستم بودجهای که دولت میخواهد رای بیاورد، رفتم و به فلانی گفتم تو چرا رای نمیدهی؟ گفت رای نمیدهم. بهرغم اینکه نماینده نقطه محرومی بود و به نفعش بود که رای دهد، ولی رای نمیداد.
بعضی موارد به این صورت است که این ترکیب و مجموعهای که میبینید به این صورت معنا پیدا میکند و آن وقت آن بقیهایی که آنجا مثلا یادم میآید در بودجه حدود ۱۲۰ عدد رای میآورد که یک طرف ۱۲۰ و طرف دیگر ۱۲۵ بود و ۱۲۰ اصولگرای خالص بودند، عدد ۱۲۰ باعث شد رای نیاورد چون ۵ رای کمتر بود. مجموعهای از آنها وجود دارد مثلا ۹۰۰میلیارد تومان سفرهای استانی دولت که مجلس آن را دستکاری کرد، در صحن مجلس پیشنهاد کردم که دوباره رایگیری کنیم و ۳ رای کم آورد یعنی عددها به هم نزدیک است. مجموعه آن طیفها است که کنار هم قرار میگیرد و این معنا را مییابد.
نظرتان در مورد دولت چیست؟ فرض کنید همسوی دولت نیستند و آقای احمدینژاد رییسجمهوری اصولگرا نیست، در کل بخواهید بدون وابستگی نگاه کنید نظرتان در مورد دولت چیست؟
خوشبختانه من سریع نسبت به دولت اطلاعات پیدا کردم یعنی چیزی که میخواهم بگویم با شناخت میگویم، آن هم به دلیل اینکه اولین سفر استانی دولت به خراسان جنوبی ما بود.
در آن سفر اطلاعات شما کامل شد؟
در آن سفر چیزهایی را دیدم یعنی دولت آقای احمدینژاد بسیار میدود، برشکاری خوبی دارد و مدیریت ایشان حرف ندارد. اینکه یک ساعت نشسته و حرف بزنیم ولی جمعبندی نکنیم به این صورت نیست. میبرد و رد میشود.
میرود و هدفمند است. دلش میخواهد کارهایی صورت بگیرد. انگیزه خوب و بسیار قوی دارد. یعنی کاملا وقتی عرض کردم رهبری از مواضع آقای احمدینژاد دفاع میکند. سفر رهبری در سال ۷۸ به شهرهایی که الان خراسانجنوبی شده است، آن وقت همین سه شهرستان نهبدان، بیرجند و قاین بود و گناباد فردوس نیامدند و سفری به تربتجام رفتند و آنجا ایشان فرمودند که آمدهام اینجا که مسوولان دیگر بدانند که چنین جاهایی هم وجود دارد و بیایند سر بزنند. این اتفاقات هیچگاه نیفتاد. اگر روسایجمهور موردی و اتفاقی به جایی میرفتند. به خاطر کاری جایی میرفتند، پروژهای در جایی میخواست افتتاح شود به آن استان میرفتند. زمانی که هم میرفتند به مرکز استان میرفتند و جایی که کار داشتند. اما آقای احمدینژاد این موضوع را بر هم زد که فکر میکنم چیز خوبی بود. سپس برای اینها هدف گذاشت. از آنجایی هم شروع کرد که ایشان هم شاید نمیدانست و بهطور ناخودآگاه بود، شاید دلیل آن هم، من باشم که بلافاصله درخواست کردم که اولین سفرتان را به استان ما بیایید، حرف هم داشتیم که چون اینجا محروم است بیایید. ایشان هم بررسی کرد و آنجا آمد. آنجا دیدیم که دولت خیلی دلش میخواهد کار کند و اگر آنچه دولت برای خراسان جنوبی تصویب کرده بود، مجلس همراهی میکرد قطعا گرفتاری برای کل زمان حل میشد یعنی زیرساختهای ما درست میشد و از محرومیت خارج میشدیم و طبق معمول باید کار میشد که قدری از ناحیه مجلس مشکل پیدا کرد. همانجا به آقای احمدینژاد گفتم و در تهران هم نطق کردم و گفتم آقای احمدینژاد از همه این افرادی که آمدند دولت را بهتر اداره میکرد، قوی بود، قویبود، قوی بود و مظلوم. عین همین عبارت را در نطق قبل از دستور از دولت تشکر کردم و این را گفتم. میدیدم که دولت میدود و کار میکند و اگر ما همراهی که باید با سایر دولتها میکردیم، اگر آن همراهی را مثلا دوره اول آقای خاتمی، مجلس پنجم که چنان جو بر علیه آن بود که جرات نمیکرد حرف بزند که متهم نشود و افکار عمومی بسیار شدید به نفع آقای خاتمی بود. مجلس پنجم جرات نمیکرد حرفی بزند که بگویند کارشکنی میکند. مجلس ششم کارهایی کرد که آقای خاتمی گفتند صدرحمت به مجلس پنجم که کمک ما میکردند ولی اینگونه هیچگاه در برابر دولت مقاومت نمیشده است و جلوتر که بسیار راحتتر بود. در زمان آقای هاشمی، موارد متعددی وجود دارد که تا شما میگویید آقای احمدینژاد کار خود را کرد تشکیل سازمان تعزیرات حکومتی که بنده هم رییس آن شده بودم، آقای هاشمیرفسنجانی لایحهای با دو فوریت به مجلس داد که مجلس آن را تصویب کرد، در سال ۷۳ و سپس روز بعد نمایندگان هرمزگان در مجلس چهارم رفتند و مقداری به ورودی کالا و این موارد آنها ضرر میکردند رفتند و سلب فوریت کردند، آقای هاشمی هیچ اعتنایی نکرد و نامهای خدمت آقا (رهبری) نوشت و از ایشان اجازه گرفت و در مجمع تشخیص تصویب کرد دو سازمان تعزیرات و سازمان بازرسی تاسیس شود و بنده هم رییس سازمان تعزیرات شدم. این اتفاقات بسیار راحت در کشور میافتاد. در حالی که درحالحاضر، آقای احمدینژاد چه کار کرده است؟ صندوق مهررضا را مجلس تصویب نکرده است و رفته است قانون مصوب مجلس ماده یک، برنامه سوم که در برنامه چهارم تمدید شده است، برداشته به استناد آن در شورای عالی اداری این کار را کرده است و کاملا قانونی است. ایشان از اول هم میتوانست این کار را بکند. کارشناسی هم میکنند، کجای آن کارشناسی نشده است. در مملکت، اساسا اتفاقات غیرکارشناسی افتاده است، این مربوط به امروز نیست. برنامه سفر آقای احمدینژاد کاملا در جریان هستم اول جلسات مشترک داشتیم، چون فعال و در همهجا بودم، جلسات ۴جانبه از ریاستجمهوری، آقای تاجیک، از سازمان مدیریت برنامهریزی آقای حسینی و استاندار ما و دستگاه مربوطه بودند و بنده هم همیشه حضور داشتم، گاهی اوقات هم بقیه نمایندگان میآمدند در واقع ۵ جانبه ما در تکتک وزارتخانهها جلسه داشتیم که شما برای خراسانجنوبی چه کاری انجام میدهید، یکسری جلسات با این افراد داشتیم که هر دستگاه متناسب با نیاز استان و قابلیتی که خودش داشته است تصمیم گرفته و صورتجلسه کردیم. سپس اینها در دفتر آقای سعیدلو یکبار جمعبندی و کم و زیاد شده و سپس در دفتر آقای داوودی بار دیگری و پیشنویس مصوبه دولت شده است و در جلسهای به خراسانجنوبی آمده است و معاونان وزرا هم در استان پخش شدند و در برخی موارد فضای کاری را دیدند و پیشنهادهایی هم آنها آوردند. مثلا در سازمان مدیریت و برنامهریزی، آقای رهبر چندین پیشنهاد کرد که یادم است گفتند: ما در روستاهایی که رفتیم، در تعدادی روستاها برق رفته بود، در تعداد دیگر هم مردم برق نداشتند گفتیم، چرا؟ گفتند پول برق نداریم. ایشان آنجا پیشنهاد کردند که سازمان مدیریت پول آن را بپردازد و وزارت نیرو بهطور رایگان برایشان انشعاب بکشد که وزارت نیرو تا به حال ۳-۴هزار انشعاب در خراسانجنوبی به این صورت کشیده است. یا در قاین ایشان چیزی دیده بود که وام گرفتند و خانه ساختند و بعد زلزله یا سیل خانه را خراب کرده است. پیشنهاد کردند جاهایی که مردم خانه داشتند ولی حوادث آنها را از بین برده است، آنها را ببخشیم. این موارد کارشناسی است و معتقدم دولت باید کارشناسی کند اما همان شیخوخیتی که گفتم، باعث میشود که بعضا خود را از دولت بالاتر بدانیم و آنها را دستکم بگیریم. همه این موارد به نظرم نیاز جامعه است و با کارشناسی صورت میگیرد. دولت خوب پیش میرود و معتقدم که دولت را باید بیشتر از این همراهی کرد. البته هرجا ضعف جدی هست باید جلوی آن را گرفت، البته به شکلی که هزینه کمتری داشته باشد. مثلا در استیضاحها اعتقادم این است که به مصلحت مجلس نیست که پس از تایید قاطع و منجز رهبری به مصلحت نیست که این را الان هم عرض نمیکنم، در دوره پنجم یکی از سالها پچپچ افتاده بود که به بودجه آقای خاتمی رای ندهند، همین صحبتهایی که الان هم میزنند، ما هم که بعد از ظهر ساعت حدود ۴ بود نشسته بودیم روز آخر بودجه آقای روحانی اعلام کرد ۱۵ دقیقه تنفس. من گفتم رفت که از دفتر آقا فرمان بیاورد. زنگ را زد و گفت در همین حین که در دفتر نشسته بودیم پیغام آمد و قبل از اینکه بلندگو را باز کند گفتند آقا فرمودند به مصلحت نیست و همه هم به بودجه رای داده و رفتند بدون اینکه هیچ اتفاقی بیفتد. این مسائل همیشه بین همه مجالس وجود داشته است. میگویم اگر رهبری موردی را میگوید به مصحلت نیست نباید انجام دهیم.
دولت بالاخره شعارهایی داده و حرفهایی میزند و ظاهرا مردم هم میپسندند. باید زمینه تحقق اینها را فراهم کنیم مگر اینکه خلاف آن باشد که در آنجا باید کاری کرد. آقا هم فرمودند اگر کسی حرفی دارد بیاید به من بگوید. چه ضرورتی دارد که هرچیز جزیی را به تلویزیونها بکشانیم و اگر دولت کاری میکند که مضر است نباید بگوییم. شخصی به رهبری نامه نوشته است که آقا فلان لایحه مملکت را به سقوط میکشاند و آقا هم دستور دادند که بررسی کنند. چه اشکالی دارد هرکسی میتواند این کار را انجام دهد و اگر واقعا جایی خلاف وجود دارد، از راه مسالمتآمیز آن را برطرف کنیم و دلیلی ندارد که دعوا کنیم. میگویم دولت که پذیرا هست همانطور که اتفاق افتاد بروند صحبت کنند که این وزیر به مصحلت نیست و ضعیف است و کشور را به فضایی نبریم که بار سیاسی و حقوقی بر کشور تحمیل شود و متناسب با آن بار چیزی گیرمان نیاید.
با بودجه چه کار میکنید. با توجه به اینکه سازمان مدیریت تغییر کرده است، نگران نیستید که قدری دیر شود؟
البته قدری دارد دیر میشود ولی هنوز امکان آن هست اگر دولت جمعبندی کند امکان رساندن آن هست که قدری زحمت مجلس زیاد میشود که تعطیلات خود را کم کند که تا آخر سال برساند. منتهی از چارچوب آن اطلاعی نداریم.
پیشبینی خودتان چیست؟ با توجه به اتفاقاتی که افتاده است برخوردتان چیست؟ فکر میکنید مجلس همراهی کند به هر حال بودجه دولت باید شبیه بودجه سال گذشته باشد.
مجلس، به همان دلیلی که حزبی کار نمیکند حرکاتش قابل پیشبینی نیست و مخصوصا بودجهای که نمیدانیم چقدر است و فکر میکنم قابل پیشبینی نیست ضمن اینکه قدری از حرفهای مخالفان بودجه، آنهایی که کارشناسی مخالفت میکردند مانند آقای باهنر و توکلی و این افراد، قدری از آن هم بعدا معلوم شد که درست است. چون حرفی که میزدند این بود که شما امکان اجرایی کردن این پول را ندارید در آهن، قیر و سیمان و این موارد که بعدها هم معلوم شد سیمان قدری گران شده است، به دلیل افزایش پروژههای عمرانی بود یعنی اینقدر کار عمرانی در کشور اشتغال ایجاد کرده و روشن است که البته طرحهایی که دولت در دست اجرا دارد در بحث سیمان و آهن به نتیجه برسد. این نقیصه برطرف میشود.
فرض کنید بودجهای شبیه بودجه سال گذشته بیاید، خودتان چه نظری دارید؟
معتقدم که باید به دولت کمک کرد خصوصا با آن چیزی که دولت میگوید.
شما الان میگویید برخی از انتقادات درست بود.
همه را کنار هم بگذارید. دولت پولی را گذاشته بود. حرفی نیست که مقداری از آن را کم کنند ولی از مجموع نزنند. این محرومیتزدایی را بگذارند باشد یعنی آن پول را که میخواهد کم شود از جایی کم شود که در هر حال برنامههای دولت که ۴۲میلیارد برای خراسان جنوبی گذاشته بود ۶۰میلیارد برای سیستان و بلوچستان و چقدر برای ایلام گذاشته بود، اینها را از جاهای دیگر بیشتر کم کردند. این را نمیپسندم. میگویم از جاهایی کم کنند که حرکت دولت به سمت عدالت و توسعه نقاط محروم آسیب نبیند، به آن صورت قبول دارم ولی آن کار را نکردیم، ما گفتیم ۳۰درصد کاهش از همهجا که نقاط محروم بیشتر ضرر کرد.
تحلیل شما از انتخابات شوراها چیست؟
این را من مشروط، میگویم شوراها قدری آسیب دیدند که به جمعبندی نرسیدند. آسیب از اختلافها است. اعتقاد من این است که فضای جامعه هنوز به نفع اصولگراها است و اگر ما چیزهایی را که شروع کردیم به سرانجام برسانیم این فضا حفظ خواهد شد و در این صورت مجلس هشتم هم از ما است، به شرطی که این اتفاق بیفتد. من هیچ مشکل رای ندارم، ما در اوج مظلومیت در افکار عمومی رای بالایی داشتیم. ۱۸گروه دوم خردادی از یک نفر حمایت و بنده یک لاقبا از خودم دفاع میکردم. ۶۰درصد آرا را داشتم و آن یکی ۲۵درصد و دوره هفتم هم ۷۷درصد آرا آوردم و هر دو دوره بیشتر آرا داشتم به این جهت که برای مردم کار کردم. هم آنجا کار کردم هم در مملکت که سعی کردم آدم بیخاصیتی نباشم، البته الان آرام نشستهام چون حرفزن فراوان است. آن زمان که کسی نبود حرف میزدم. میگویم اصولگرایان رای میآورند اگر آنچه به عنوان هدف مطرح کردیم و مردم هم آن را پسندیده و از ما توقع دارند، آن را به سرانجام برسانیم ولی قدری از اصولگراها که در مسند هستند یا در شورا و یا دولت هستند و بعضی افراد که برای حاکمیت اصولگرایی زحمت نکشیدند و به سادگی در این موقعیت قرار گرفتهاند، این افراد درک نمیکنند و بر سر یک حرف لجبازانه مخالفت میکنند که نتیجه آن اختلاف است.
خاطرهای از آقای احمدینژاد در سفر به خراسان جنوبی دارید؟
بیاطلاع به مزار شهدای بیرجند رفتیم، اعلام نشده بود که چه ساعتی آنجا هستند. از قضا جمعه بود. یکسری اشخاص که رفتار خود را داشتند مثلا خانمی که مقداری روسریاش بالا بود آنجا در مزار شهدا بود تا آقای احمدینژاد را دید به قدری خوشش آمد که زبانش بند آمد و اشکهایش ریخت و بعد از ۵-۶دقیقه که زبانش باز شده بود، آمد آنجا که در ماشین با آقای احمدینژاد صحبت میکردیم ایشان میگفتند اگر هرکس این فرد را با این روسریاش ببیند فکر میکند او دین ندارد. اما او آمده بود برای موفقیت آقای احمدینژاد دعا میکرد.
ارسال نظر