در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ زنان آمریکا از همه طبقات اقتصادی، چه فقیر و چه متوسط و چه ثروتمند، در نیروی کار با مردان برابر بودند. در نیمه دهه ۱۹۹۰، زنان ۷۵درصد حقوق مردان را برای کار روزانه دریافت می‌کردند. این رقم نسبت به ۱۵ سال پیش از آن رشد قابل ملاحظه ۶۵درصدی یافته بود. در این میان فقط یک گروه بزرگ پیشرفت چندانی نکرده بودند و آن زنان دانش آموخته کالج بودند که در مقایسه با همتایان مرد خود پیشرفت چندانی از نظر دریافت حقوق و دستمزد نداشتند. برای زنان بدون تحصیلات کالج این شکاف درآمدی با زنان رفته رفته کاهش یافت. این روندها نشان می‌دهد که دست‌آوردهای اخیر همچون اولین وزیر خارجه زن در آمریکا، اولین رییس زن روزنامه، اولین رییس زن در دانشگاه پرینستون و اولین رییس زن مجلس نمایندگان حقیقتا گویای تحولات بازار کار زنان نیست.

یک دهه پیش تصور این که مردان و زنان با صلاحیت و ویژگی‌‌های مشابه روزی دستمزد و حقوق یکسان داشته باشند آسانتر از امروز بود. امروز این تصور تصور آسانی نیست. در دهه ۱۹۸۰ دستمزد زنان رشد چشمگیری داشت. در سال گذشته زنان دانش آموخته در کالج با میانگین سنی بین ۳۶ تا ۴۵ سال برای هر ساعت کار ۷/۷۴درصد مردان حقوق می‌گرفتند. یک دهه پیش از آن این میزان ۷/۷۵درصد بود. دلیل این افزایش شکاف پیچیده است و شامل تبعیض خود زنان علیه خودشان می‌شود. شمار زنانی که با وجود داشتن فرزندان بزرگسال همچنان در خانه می‌مانند به سرعت افزایش یافته و این افزایش بیشتر در میان زنان تحصیلکرده بوده است. همچنین روند حضور زنان در مشاغل پردرآمد هم کند شده است. زنان که بیشترین بار نگهداری از خانواده را بر دوش دارند گاهی از روی اجبار مشاغل کم‌درآمد و حتی ماندن در خانه و کار نکردن را انتخاب می‌کنند. اگر دولت آمریکا مانند دیگر کشورها خدمات نگهداری از کودکان را برای مادران کارمند فراهم کند شاید این موازنه بر هم بخورد. دلیل دوم این است که برای زنان پول به اندازه مردان اولویت ندارد. بیشتر زنان ترجیح می‌دهند در مشاغلی کار کنند که در جامعه تاثیرگذار باشد و اگر درآمد این شغل چندان زیاد نبود هم اهمیت ندارد.

به گفته زنان آمریکایی امروزه بیشترین تبعیض علیه زنان در محیط کار از ناحیه مدیرانی اعمال می‌شود که می‌گویند با کارمندان زن و مرد خود به طور برابر رفتار می‌کنند اما در واقع با ایجاد یک سقف و مانع شیشه‌ای مانع از پیشرفت کارمندان زن در شرکت‌ها می‌شوند. مثلا در شرکت بزرگ وال‌مارت که صاحب فروشگاه‌های زنجیره‌ای وال مارت است بیش از ۷۵درصد از مشاغل به عهده زنان است اما فقط ۲۰درصد مدیران ارشد فروشگاه‌ها که حقوقی بالاتر از ۱۰۰هزار دلار دریافت می‌کنند زن هستند. این درحالی‌است که همواره در ارزیابی‌‌ها و ارزش‌گذاری‌‌های کاری و سنجش میزان مسوولیت‌پذیری، زنان نمره بالاتری نسبت به مردان دریافت می‌کنند. مدیران این شرکت‌ها هرگونه تبعیض در این زمینه را رد می‌کنند و می‌گویند، این آمار متفاوت به دلیل تفاوت در اولویت‌ها و گرایش‌های افراد است و ربطی به سیاست واحد شرکت ندارد.

همزمان با افزایش فاصله درآمدی میان مردان و زنان، زنان با گسترش دامنه آموزشی خود بر فاصله آموزشی و مهارتی خود با مردان می‌افزایند. تعداد زنان با تحصیلات دانشگاهی در آمریکا اکنون بیشتر از مردان است و همچنین شمار زنان کارمندی که دوره‌های آموزش شغلی می‌بینند هم از مردان بیشتر شده است.

همچنین زنان این روزها بیشتر به دنبال آموزش‌‌ها و دوره‌های تحصیلی می‌روند که پردرآمدتر است. از جمله این مشاغل حقوق و پزشکی است. ۴۰درصد دانش‌آموختگان پزشکی در آمریکا اکنون زنان هستند. اما هنوز بسیاری از مشاغل تخصصی پزشکی که درآمد بالای ۴۰۰هزار دلار دارند در کنترل مردان است و در دهه‌های آینده هم در کنترل مردان باقی می‌ماند. از سوی دیگر مشاغل درجه یک و پردرآمد در آمریکا مانند مشاغل وال استریت و بخش تکنولوژی و سبدهای سرمایه‌گذاری همچنان در انحصار مردان است.