پایان پینوش

مترجم: شادی آذری

آگوستو پینوشه مرد. اما در میان مردم شیلی معدودند کسانی که برایش سوگواری کنند وقتی آگوستو پینوشه در اوایل ماه دسامبر سال‌جاری چیزی شبیه به حمله قلبی شدید را پشت سر گذاشت، بسیاری از مردم شیلی، حتی آنهایی که مدت‌ها، از دیکتاتوری طولانی‌مدت او حمایت می‌کردند، پیش خود اندیشیدند که این بهترین اتفاق ممکن است. یکی از زنان دیندار و پابه‌سن گذاشته شیلیایی می‌گوید: «مدت‌های طولانی است که خداوند او را احضار کرده است». وقتی که در روز دهم دسامبر سال‌جاری یعنی درست یک هفته پس از آنکه اولین حمله قلبی به او دست داد، دکترهای او اعلام کردند که او بالاخره دار فانی را وداع گفته است، انتظار نمی‌رفت بیش از معدودی از شیلیایی‌ها برایش سوگواری کنند.

پس از اولین حمله قلبی پینوشه دکترهایی که حال وی را در بیمارستان نظامی سانتیاگو، پایتخت شیلی، تحت کنترل شدید داشتند، گفته بودند که او در حال بهبود است و علت آن را هم توجهات عالی پزشکی و کنترل لحظه‌به‌لحظه شرایط حیاتی‌اش عنوان کردند و افزودند که حادثه در زمان خوبی بر او حادث شده است. اما مخالفان او مدعی شدند که ممکن است همه اینها دستاویزی برای این پیرمرد ۹۱ساله باشد تا به بهانه آن هرگز به خاطر جنایت‌های حکومتش محاکمه نشود.

در هفته‌های اخیر این دیکتاتور پیشین با اتهامات سنگین جدیدی مواجه شده بود.

او به طور رسمی در خانه‌اش واقع در شهر ثروتمند لادهسا در همسایگی سانتیاگو تحت بازداشت خانگی بود و از همانجا اولین بار به بیمارستان منتقل شد. اما ژنرال پینوشه که حکومتش از سال ۱۹۷۳ تا ۱۹۹۰ طول کشید، همیشه از اینکه در دادگاهی به خاطر مفقود شدن مخالفان حکومتش، شکنجه آنها و سایر سوءاستفاده‌های دولتش پاسخگو شود، اجتناب ورزید.

اما او آنقدر زنده ماند که شاهد خرد شدن بتی که از خود ساخته بود شد، حتی در میان آن دسته از شیلیایی‌هایی که زمانی او را به خاطر نجات کشور از هرج‌ومرج دولت سوسیالیست سالوادور آلنده تحسین می‌کردند، طی سال‌های اخیر نیز فاش شد که او به‌طور مخفیانه ۲۷میلیون دلار پول در تعدادی از حساب‌های خارجی‌اش اندوخته است.

حامیان او که در اواسط دهه ۷۰میلادی جواهرات خانوادگیشان را برای تلاش‌های او در راه نوسازی بخشیده بودند یا کسانی که به او در پرداخت هزینه‌های دفاع در دادگاهش کمک کرده بودند تا بتوانند در برابر اتهامات حقوق بشر دادگاه سال ۱۹۹۸ لندن از خود دفاع کند، همه خود را فریب‌خورده یافتند.

ژنرال پینوشه به تدریج به یک نابهنجاری تاریخی تبدیل شد که با زمان خود سازگاری نداشت و به مرور از زندگی مردم کنار گذاشته شد. در سال ۱۹۹۰ این ژنرال سالخورده مجبور شد از سمت ریاست جمهوری خود کناره‌گیری کند چون در رفراندوم ملی طعم تلخ شکست را چشیده بود.

اما براساس قانون اساسی که در دوران حکومت خود او نوشته شده بود، او توانست به عنوان فرمانده کل نیروهای نظامی شیلی هشت سال پس از آن هم روی کار بماند و کرسی سنا را به‌طور تقریبا دائمی به خود اختصاص دهد.

اما در سال ۲۰۰۲ یعنی همان زمانی که اعلام کرد برای محاکمه شدن آمادگی ندارد، این کرسی را به ناگهان از دست داد.

امروز حتی ارتشی که خود او فرماندهی‌اش را به مدت ربع قرن برعهده داشت، احساسات متناقضی درباره حکومت سابق او دارد. بسیاری از فرماندهان نگران آنند که نیروهای نظامی شیلی تافته جدابافته‌ای از بقیه جامعه هستند.

همینطور احزاب ائتلاف محافظه‌کار که تا حدود زیادی حامی حکومت دیکتاتوری او بودند، خیلی زود پس از دستگیری او در لندن فهمیدند که پینوشه برای انتخابات سالم دردسرساز بوده است.

نه این احزاب و نه ائتلاف چپ میانه که از سال ۱۹۹۰ تاکنون حکومت شیلی را به دست گرفته است، علاقه‌ای به تغییر سیاست‌های بازار آزاد که پایه رشد ۱۶سال اخیر شیلی بوده است، ندارند.

اما آرزو هم نمی‌کنند که سیاست‌ها و اصلاحات ساختاری رژیم پینوشه را به یاد آورند.

پس از گذشت بیش از یک دهه از حکومت موفق‌ترین اقتصاد آمریکای جنوبی، مردم شیلی هنوز از داشتن فصل سیاهی در تاریخ کشورشان رنجیده خاطر هستند.

یادآوری آن دوران برای آنان که از حکومت پینوشه حمایت کردند یا آن را تحمل کردند، مایه ننگ و برای آنهایی که در آن دوران رنج کشیدند، دردناک است.

برای هر دوی این گروه‌ها خوشایندترین اتفاق این است که آن فصل از تاریخ کشورشان را که پینوشه برایشان نگاشت، آتش زنند و بعد هم خاکستر آن را دفن کنند.