لاریجانی: آمریکا در منطقه شکست خورده است
دنیای اقتصاد- دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران در چهارمین همایش بینالمللی جهان عرب ۲۰۰۶ در امارات به بیان دیدگاهها و استراتژیهای لازم در منطقه پرداخت و تاکید کرد: استراتژی آمریکا در منطقه شکست خورده است. علی لاریجانی، درخصوص علل بیثباتی در منطقه گفت:امروز اجمالا عامل بیثباتی در منطقه در چند عامل نهفته است.
۱ - یکجانبهگرایی آمریکا و دخالت بیگانگان در امور منطقه.
۲ - عدم پذیرش واقعیتها توسط برخی از کشورها.
۳ - دشمن تراشی تصنعی و دامن زدن به اختلافات قومی و مذهبی.
۴ - حمایت بی حد و حصر از اسرائیل جهت تسلط بر مقدرات منطقه.
وی ادامه داد: پس از بن بست استراتژیک آمریکا و شکست تئوری یکجانبهگرایی سه حالت متصور است:
۱ - استراتژی یکجانبهگرایی با تاکتیکهای گذشته به همان شیوه ادامه یابد. ۲ - استراتژی یکجانبهگرایی تغییر نمیکند بلکه تاکتیکهای آن تغییر کند. ۳ - استراتژی آمریکا تغییر کند.
دبیر شورای عالی امنیت ملی در تشریح شکست تئوری یکجانبهگرایی گفت:
حالت اول: یعنی استراتژی و تاکتیکهای یکجانبهگرایی ادامه یابد، منجر به ناآرامی بیشتر در منطقه و جنگهای جدید خواهد شد که مالا شکستهای بیشتر آمریکا را در بر دارد و به پیچیدهتر شدن این بنبست کمک میکند.
حالت دوم: یعنی استراتژی یکجانبهگرایی تغییر نکرده ولی تاکتیکها تغییر نماید، این حالت حلال این بنبست استراتژیک نیست اما موضوع را به تاخیر میاندازد. اندازه این تاخیر بستگی به جنس تاکتیکها دارد و درجه نفوذ تاکتیکها در طرفهای مقابل. هوشیاری طرفهای مقابل که عملیات تاکتیکی روی آنها انجام میپذیرد میتواند در طول عمر این استراتژی موثر باشد.
حالت سوم: که استراتژی عوض شود یعنی به جای یکجانبهگرایی و ماجراجویی در منطقه به دنبال بدیل عادلانه بروند که به ایجاد فضای همزیستی مسالمتآمیز کمک کند. این فرض هم شرایط کشورها را عوض میکند حتی با آمریکا. نشانه این تغییر استراتژی پایان حضور نظامی آمریکا در منطقه است. اگر حاکمان آمریکا تیزهوش باشند باید حالت سوم را انتخاب کنند که هم به نفع خودشان است و هم به نفع ملتهای دیگر، در غیر این صورت بیداری مسلمانان منطقه این پروژه ناتمام را تمام خواهد کرد. اما قرائن و شواهد نشان از تحقق حالت اول و سوم ندارد لذا احتمال بیشتر را باید به حالت دوم داد یعنی استراتژی یکجانبهگرایی با تاکتیکهای جدید. این حالت یعنی حرکت در ابهام و رویه کار حاکی از تغییر استراتژیک است اما باطن آن صرفا تغییر در تاکتیک میباشد. ایجاد دشمن تصنعی و دعوای شیعه و سنی به راهانداختن نشانههای این حالت است.
در این حالت، عقل حکم میکند دولتهای منطقه حرکت در تاریکی نکنند و از اشتباهات گذشته پند بگیرند، این ناکجا آباد آمریکاست که بعد از هر مرحله، یکی را قربانی خود میکند. فضای تنفسی جدید در خاورمیانه، زمان به خود آمدن است. کشورهای منطقه نمیتوانند سعادت خود را در هم سرنوشتی با ماجراجویان تندرو قرار دهند، این یک انتخاب استراتژیک است که قطعا با توجه به نوع وابستگیهای اقتصادی سیاسی و امنیتی فوری انجام نمیشود. نقشه راه برای رسیدن به این هدف میخواهد که گام به گام به آن نزدیک شد.
گام دوم اینست که برای چندمین بار فریب تضادهای تصنعی دشمن فرضی را نخورند، این تاکتیک آمریکایی نوعی فرار به جلو است تا دور دیگری از نفوذ قدرت آنها را ایجاد نماید، چه اختلافات دولتهای منطقه چه اختلافات قومی و مذهبی، شیعه و سنی در راستای نیازمند شدن بیشتر به آمریکاست تا سرگرمسازی غیر واقعی محقق شود و آمریکا محلل گردد.
گام سوم ایجاد آرامش روانی منطقهای در پناه ترتیبات امنیتی اعضای منطقه است. باید دانست که کشورهای منطقه، میتوانند منافع خود را در مدل واقعی تعریف کنند.
ضمنا این امر به خروج بیگانگان از منطقه کمک میکند. گام دیگر گسترش همکاریهای اقتصادی و فرهنگی ملل منطقه میباشد. مجموعه این اقدامات نه تنها آرامش روانی منطقه را ایجاد میکند، بلکه کمک مینماید تا آمریکا از خود رفتار معقول نشان دهد و به جای یکجانبهگرایی کور به منافع خود و منطقه دقیقتر بیندیشد و به جای اندیشه تکروانه به تئوری سعادت محور جمعی واصل گردد. جمهوری اسلامی ایران در هر یک از سناریوهای سهگانه آمریکا استراتژی همگرایی منطقهای را به عنوان پایه ثبات با دوام دنبال مینماید و در همه شرایط در کنار دولتها و ملتهای مسلمان منطقه خواهد بود.»
ارسال نظر