بخش خصوصی در ایران فضای تنگ و باریکی برای حضور در تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری‌ها دارد. در این فضای تنگ و باریک برخی از نهادهای کارفرمایی به جای اینکه نیروی خود را متمرکز کنند تا جای دولت را تنگ و جای خود را فراخ کنند، هدف را گم کرده و می‌خواهند در همان جای تنگ دیگران را کنار بزنند. اینگونه شده است که نهادهای مدنی تاکنون قدرت چندانی نداشته اند.

کانون عالی کارفرمایی ایران که کمتر از یک دهه فعالیت را تجربه کرده است متاسفانه در هفته های اخیر یکپارچه و متحد عمل نکرده است. برای اینکه وضعیت کنونی به سمت بهبود رود، ۲۴تشکل صنفی و صنعتی برخی تنگناها را یادآور شدند. روز گذشته دبیر کل کانون عالی کارفرمایی که به مدت ۲دهه معاون وزارت کار و امور اجتماعی بوده و منافع دولت را بر منافع کارفرمایان ترجیح می‌‌داده است، چرا که وظیفه‌اش این بوده و اگر ادعا کند منافع کارفرمایان را تامین می‌کرده خلاف وظیفه عمل می‌کرده است، به جای همدلی و سازگار کردن منافع در متنی که نوشته بود، ساز خود را کوک می‌کند به جای اینکه به فردی یا گروهی اتهام بزنیم که «غیرکارفرما» است و... آیا بهتر نیست به خودمان نگاه کنیم و ببینیم خودمان «کارفرما» هستیم؟

دامن‌زدن به ناسازگاری‌ها و ناهماهنگی‌ها از سوی رهبران کانون عالی کارفرمایی چه دردی را دوا خواهد کرد؟ آیا جای بخش‌خصوصی در کل بیشتر می‌شود؟