جفری‌هاچسون

مترجم : دکتر احمد میدری

دیدگاه‌های هنجاری(normative) در میان نهادگرایان بسیار متنوع است. برخی از آنها مانند آرتور برنز Burns دوست و همکاری واسلی میچل شاگرد وبلن، مشاور آیزنهاور رییس‌جمهور جمهوریخواه بود. برخی دیگر از نهاد گرایان دیدگاه‌های سوسیالیستی داشتند و برخی دیگر در میانه طیف قرار می‌گیرند. دیدگاه‌های سیاستی چیز زیادی از نهادگرایی به ما نشان نمی‌دهد. هر تلاشی برای تعریف نهادگرایی بر اساس دیدگاه‌های سیاستی با مشکلات عدیده روبه‌رو است. آیا می‌توان نهادگرایی را بر حسب نقد راه‌حل‌های بازاری برای مسائل اقتصادی تعریف کرد؟ بسیاری از اقتصاددانان نهادگرای چپ منتقد سیاست‌های بازارگرا بودند و اشکالی از برنامه‌ریزی و مداخله اقتصادی را توصیه می‌کردند.

اقتصاددانان نئوکلاسیک نیز همین‌گونه بوده‌اند (منظور از اقتصاد نئوکلاسیک اقتصاددانانی است که از اصول کتب درسی مانند عقلانیت، حد اکثر سازی و تعادل استفاده می‌کنند) اگر مبنای نهادگرایی گرایش به برنامه‌ریزی و مخالفت با بازار باشد بسیاری از اقتصاددانان نئوکلاسیک نیز در این گروه جای می‌گیرند.

بسیاری از پیشگامان نظریه اقتصادی نئوکلاسیک از جمله لئون والراس،آلفرد مارشال و فیلیپ ویکستد Wicksteed طرفدار سوسیالیسم یا سوسیال دموکراسی بودند. بر اساس معیارهای امروزی بعضی از آنها چپ‌های افراطی محسوب می‌شوند. به طور مثال والراس خود را «سوسیالیست علمی» می‌نامید او در حوزه نظری سعی می‌کرد مزیت اقتصادی تنظیم قیمت‌ها و مالکیت عمومی انحصارهای طبیعی از جمله زمین را نشان دهد.

فقر در بریتانیای عصر ویکتوریا از مساله‌های آلفرد مارشال بود. او از تعاونی‌های کارگری طرفداری می‌کرد. ویکستد طرفدار ملی کردن اراضی بود و با جنبش‌های سوسیالیست و چپ روابط شخصی داشت و از آنها جانبداری می‌کرد.

بسیاری از اقتصاددانان نئوکلاسیک مروج اندیشه‌های سوسیالیسم، مداخله‌گرایی دولت و رادیکال بودند به طور مثال ایروینگ فیشر در دوره رکود بزرگ از سیاست‌های ضد رکودی حمایت می‌کرد. گروهی دیگر از اقتصاددانان نئوکلاسیک در دهه ۱۹۳۰ می‌خواستند با استفاده از ابزارهای اقتصادی نئوکلاسیک به نفع برنامه‌ریزی سوسیالیستی استدلال کنند، اسکار لانگه پیشگام این گروه از اقتصاددانان بود.

نظریه‌پردازان پیشگام نظریه تعادل عمومی نیز مانند کنت ارو و فرانک‌هان از مداخله‌گرایی و سیاست‌های اقتصادی سوسیال دموکراسی حمایت می‌کردند.

در واقع‌هان و سایر نظریه‌پردازان تعادل عمومی سعی ‌داشتند با استفاده از پروژه نظری تعادل عمومی محدودیت‌های ساز و کار بازار را به اثبات رسانند.

مارکسیست‌های رسمی مانند جان الستر Elster و رومر تا همین اواخر از ابزارهای تحلیلی اقتصادی نئوکلاسیک استفاده می‌کردند و در عین حال چپ‌های سیاسی بودند.

البته اقتصاددانان نئوکلاسیک محافظه‌کار و بازار‌گرا فراوان هستند. اما نظریه نئوکلاسیک با طیف گسترده‌ای از چپ طرفدار برنامه‌ریزی در یک سوی طیف گرفته تا راست بازار گرا انطباق دارد.

بنابراین نمی‌توان این چارچوب نظری را بر حسب مواضع سیاسی طرفدارانش تعریف کرد.

آیا می‌توان نهاد‌گرایی را بر حسب طرفداری از توزیع برابر درآمد ثروت تعریف کرد؟ نهادگرایان دیدگاه واحدی در خصوص مساوات‌گرایی ندارند.

منبع : Journal Of Economic Issues,June ۲۰۰۰