موج دوم جهانی شدن

نیلوفر قدیری - مرحله بعدی جهانی شدن با تمام قدرت در شهر «پراتو»ی ایتالیا در جریان است. این شهر که زمانی مرکز صنعت نساجی ایتالیا بوده بعد از آنکه در رقابت برای جذب کارخانه‌ها به شرق دور شکست خورد اکنون بار دیگر شاهد بازگشت چینی‌ها و کارگران ارزان قیمت آن است. دیوار قدیمی شهر پراتو مانند کمربندی اطراف آن کشیده شده است. این دیوار ۱۵ متر ارتفاع دارد و گرداگرد ساختمان‌های قدیمی برج و باروها و کاخ‌های شهر را گرفته است. این دیوار که در قرون وسطی ساخته شده زمانی محافظ شهر پراتو از هجوم خارجی‌ها بود. اما اکنون فقط نمایی تزئینی برای عکس گرفتن است.

پراتو پایتخت تولیدات نساجی ایتالیا در قلب توسکانی است. لوئیجی یک بازرگان چینی است که برای تسهیل کارش در ایتالیا نامش را به لوئیجی تغییر داده است. او نمی‌خواهد نام چینی‌اش را هیچ‌کس در ایتالیا بداند.

این شهر ۱۸۰هزار نفری ایتالیا اکنون به وطن جدید بیش از دو هزار کارآفرین چینی و ارتش ۲۵هزار نفری کارگران ارزان این کشور تبدیل شده است. از هر پنج کارگر چینی این شهر یک نفر مدرک ندارد.

خانه‌های این چینی‌ها در سراسر شهر با تزئینات چینی آذین شده است. اکثر آنها در یک محله جمع هستند و لباس‌های شبیه هم می‌پوشند. دلیلی ندارد که این چینی‌ها برای خانه‌شان دلتنگ شوند چون همه ویژگی‌های کشور خود را در محل زندگی‌اشان به‌گونه‌ای دیگر پیاده کرده‌اند.

چینی‌ها در مقابل دفاتر تبدیل پول صف می‌بندند و در سوپرمارکت‌هایشان زیر تابلوهای «سیگار کشیدن ممنوع» سیگار می‌کشند و گپ می‌زنند. در خانه‌هایشان ساعت‌های دیواری نصب است که زمان را به وقت چین‌ نشان می‌دهد.

عصرها وقتی خیابان‌های شهر خالی است و ساختمان کارخانه‌ها هم با نور لامپ نئون روشن است، کارگران چینی همچنان در سکوت مشغول کار هستند. کارگران چینی در حالی‌که آواز چینی سرمی‌دهند، پارچه‌ نوشته‌های ساخت چین را به لباس‌ها می‌دوزند.

ساکنان شهر پراتو این همسایگان مهاجر جدید را که شمارشان در پنج سال گذشته به شدت افزایش یافته، «سن پکن» می‌خوانند.

در اوائل دهه ۱۹۹۰ وقتی اولین گروه از چینی‌ها جیبشان را در کارخانه‌های نساجی ایتالیا پر کردند، ایتالیایی‌ها آنها را جدی نگرفتند. اما اکنون که شمار این چینی‌ها که لباس‌های «ساخت ایتالیا» اما «با قیمت چین» تولید می‌کنند، چهار برابر شده است و یک چهارم صنایع نساجی این کشور را در اختیار دارند، مطبوعات ایتالیا پر شده است از مقالاتی با مضمون هشدار درباره «هجوم زردها» و «مافیای چین». رییس سازمان بازرگانی شهر پراتو که اتفاقا خود مالک یک شرکت نساجی است می‌گوید، ما آنها را دست‌کم گرفتیم. آنها رقابت غیرعادلانه‌ای را به اجرا می‌گذارند. باید نبردی برای کنترل آنها آغاز کنیم.

خانواده لوئیجی در آپارتمانی در مرکز شهر زندگی می‌کنند. کودک چهارساله آنها برای دیدار پدربزرگ و مادربزرگش و یادگیری فرهنگ و زبان چینی به این کشور بازگشته است.

یکی از دلایل دیگر این سفر این بوده که لوئیجی و همسرش بتوانند بیشتر در ایتالیا کار کنند. تکیه کلام لوئیجی این است: موفقیت نیازمند فداکاری است.

در تابستان سال ۱۹۹۳ وقتی لوئیجی ۱۷ساله بود، اروپایی‌ها و چینی‌ها تازه گشایش بازارهایشان را شروع کرده‌ بودند. او به طور غیرقانونی به ایتالیا رفت. مسیر مهاجرت او بسیار پرخطر و پرزحمت بود. حتی در زاگرب نزدیک بود در اثر تیراندازی ماموران کشته شود.

بعد از رسیدن به ایتالیا در پراتو در کارخانه نساجی مشغول به کار شد.

او دو سال اول را در واقع بیگاری می‌کرد و برای ۱۸ساعت کار در روز ۶۳۵دلار حقوق می‌گرفت. البته این ده برابر متوسط حقوق یک کارگر در چین بود. زندگی جدید او وقتی شروع شد که او ۱۰هزار یورو برای خانواده‌اش فرستاد. بعد از چند سال کار و اندکی وام گرفتن توانست تجارت کوچک خدمات اتوکشی برای یکی از تولیدکنندگان پوشاک در ایتالیا را‌ه‌اندازی کند.

در سال ۱۹۹۶ سرانجام اقامت قانونی گرفت، چون هم شغل درستی داشت و هم آدرس محل سکونت.

اکنون لوئیجی یک تجارت صادرات و واردات را اداره می‌کند و چهار کارمند دارد. مشتریان او از جنوب و شرق اروپا هستند. او شلوار جین ارزان و قندک از چین وارد می‌کند و قصد دارد به زودی تولید اولین لباس‌های مد خود را هم شروع کند.

لوئیجی به نسل جدید چینی‌های ساکن خارج تعلق دارد. برای این چینی‌ها اروپا به صفحه شطرنج شبیه است. آنها آنقدر عقب و جلو می‌روند تا راه خود را به سوی پیشرفت پیدا کنند. تا چند سال پیش این افراد در داخل کشورشان خائن خوانده می‌شدند. اما اکنون قهرمان پیشرو توصیف می‌شوند.

برندگان و بازندگان جهانی شدن

«انتونلا چکاگنو» ۴۸ساله که از کارشناسان امور چین است، می‌گوید: مردم شهر پراتو بیشتر از هرکس دیگری می‌توانند برندگان و بازندگان جهانی شدن را بشناسند. او می‌گوید: اگر مهاجران چینی همین حالا شهر پراتو را ترک کنند این شهر با مشکل روبه‌رو می‌شود.

این شهر اکنون به صحنه نبرد دو فرهنگ تبدیل شده: در یکسو چینی‌های جوان و پویایی که آماده پذیرش خطر هستند و نگران اینکه برای پیشبرد اهداف خودشان مورد سوء‌استفاده قرار گیرند، نیستند. در سوی دیگر هم ایتالیایی‌هایی هستند که نگران و وحشت‌زده از هجوم چینی‌ها و خارج شدن کنترل اوضاع هستند.

پراتو اکنون صحنه ظهور و نمایش، گام بعدی جهانی شدن است. گام اول وقتی بود که چین بازار کار اروپا را گرفت. حالا در مرحله دوم چینی‌ها در حال فتح شهرهای قاره کهن هستند. اکثر چینی‌های شهر پراتو از شهر «ون زو» در جنوب شانگهای آمده‌اند.

این شهر هفت میلیون نفری چین بین کوه و دریای شرق چین واقع شده و به خاطر نزدیکی به تایوان، تا سال ۱۹۹۰ رابطه‌اش با بقیه چین قطع بود. این شهر هیچ خط آهن و فرودگاهی ندارد و سفر از آن به نزدیک‌ترین شهر چین، دو روز طول می‌کشد.

اکثر مردم این شهر بستگانی دارند که به خارج مهاجرت کرده‌اند و اکنون در پراتو یا فلورانس واقع هستند. کسی نمی‌داند اولین چینی که به پراتو رفته که بوده و چه شغلی داشته است. این چینی‌ها در خانه کار می‌کردند و محصولات تولید خود را به بازرگانان طرف قرارداد گوچی و ورساچه می‌فروختند. در واقع چینی‌ها مشاغلی را پر می‌کردند که ایتالیایی‌ها دیگر آن را نمی‌خواستند. این چینی‌ها به حفظ ویژگی رقابتی کالاهای «ساخت ایتالیا» در بازارهای جهانی کمک کردند.

اما ناگهان بحران صنعت نساجی به ایتالیا رسید و در پراتو بیش از ۵هزار نفر بیکار شدند. بعضی تولیدکنندگان ایتالیایی تولید خود را به خاور دور منتقل کردند و بقیه به دنبال کارگران چینی رفتند. کارگران چینی بسیار ارزان‌تر از ایتالیایی‌ها بودند و البته سریع‌تر از آنها هم کار می‌کنند. چینی‌ها به صنعت نفوذ کردند و این اولین حرکت آنها در صفحه شطرنج بود.

اکنون این چینی‌ها سردمدار موج دوم جهانی شدن هستند. ویژگی این موج آن است که چینی‌ها کالا را به صورت محلی اما با قیمت چینی تولید می‌کنند و به جای هفته‌ها انتظار برای رسیدن کانتینر و کامیون و پرداخت عوارض واردات مشتری‌ها می‌توانند از شرکت‌های محلی به مالکیت چینی محصول خریداری کنند.

شرکت‌های موج دوم در ایتالیا اکنون به بیش از ۴۰۰ شرکت می‌رسند.

محصولات این شرکت‌ها ارزان است و طراحی‌های آن فقط چند روز دیرتر از آخرین مدهای میلان و پاریس به بازار می‌آید.

این شرکت‌ها کارمند ایتالیایی هم دارند. بعضی از این شرکت‌های چینی از همکاران چینی خود هم تقلید می‌کنند.

منبع: اشپیگل