یادداشت
بوروکراسی بیثبات
یکی از ضعفهای بوروکراسی کشورهای در حال توسعه آن است که تکنوکراتها و بوروکراتها برای در دست گرفتن پستهای تاثیرگذار، مجبور خواهند بود با عاملان سیاسی در ارتباط نزدیک باشند.
پویا جبل عاملی
یکی از ضعفهای بوروکراسی کشورهای در حال توسعه آن است که تکنوکراتها و بوروکراتها برای در دست گرفتن پستهای تاثیرگذار، مجبور خواهند بود با عاملان سیاسی در ارتباط نزدیک باشند. هیچ تکنوکراتی به ردههای اول سازمانی دست نمییابد مگر آنکه گروههای حاکم، کاملا وی را از نزدیک بشناسند. این ضعف را به گونهای دیگر نیز میتوان بیان داشت. مشکلهای کشورهای در حال توسعه آن است که گروههای سیاسی حاکم اعتمادی به بوروکراسی ندارند. آنان باور ندارند که دستپروردههای علم به تمامی بتوانند اهداف هر سازمان را به سرانجام رسانند. آنان حتی اگر مجبور شوند، حاضرند از افراد غیرمتخصص، اما معتمد خود در دستگاههای اداری استفاده کنند.
بیتردید چنین ضعف بزرگی معایب بسیار دارد و یکی از آن عیبها عدم ثبات در سیستم اداری است. حتی اگر تکنوکراتی بتواند در این سیستم پرگزینش به ردههای فوقانی برسد، به دلیل تعیین تیمهای رده بالا از سوی گروههای حاکم، سمت و نقش این تکنوکرات همراه بابیثباتی و نااطمینانی است. حتی اگر فرد از سوی قدرت سیاسی بر یک دستگاه اداری حاکم شود، هیچ بعید نیست بسته به تصمیم و قدرت سیاسی، برکنار نشود. از همین رو است که این افراد پیش از آنکه خود را مشمول امری بدانند که بر آن گمارده شدهاند، خود را مسوول قدرتی میدانند که آنان را بدین کار گماشته است. بدین شکل کارآیی دستگاه اداری به میزان قابل توجهی کاهش مییابد، زیرا رهبران این دستگاه در جهت اهداف آن گام برنمیدارند. این مورد را مقایسه کنید با زمانی که سیستم اداری خود عاملان خویش را پرورش دهد و آنان را برای اهداف سازمانی در پستهای کلیدی بنشاند. کارآیی در کدام یک از این دو گزینه بیشتر خواهد بود؟
بوروکراسی در طی سالهای متوالی بوروکراتهای خود را پرورش میدهد و آنان بدون بیم از هیچ تغییری، تلاش خود را در جهت اهداف سازمان مصروف میکنند. آنان میدانند هرچه دارند از بوروکراسی است و میدانند اگر اندکی از اهداف آن غفلت کنند، خود جایگاه خویش را به واسطه همان بوروکراسی از دست خواهند داد.
اما بوروکراسی کشورهای در حال توسعه ضعیفتر از آن است که برای خود تصمیم بگیرد. جو سیاست زده این کشورها باعث آن است تا کارآیی سیستم بوروکراتیک به کمترین حد آن برسد. سیاستزدگی و به همراه آن عدم ثبات در سیستم اداری مانعی عظیم برای انجام اهداف بلندمدت است.
هفته گذشته وزیر رفاه برکنار شد. خبرهای ضد و نقیض نیز در مورد دیگر وزرا و روسای سازمانها وجود دارد. این نیز مشکلی بر مشکلات دیگر است. در حالی که بوروکراسی ایرانی به ذاته دارای ثبات نیست، تصمیمات کلان سیاسیون نیز باعث آن شده است که نااطمینانی بیشتر شود. در چنین وضعیتی از دستگاههای مختلف چه انتظاری میتوان داشت؟ آیا وقتی تیمهای فوقانی در هراس از وضعیت خود به سر میبرند، قادر خواهند بود توان خود را در جهت کاهش ناکارآمدیها و تحقق اهداف سازمانی مصروف کنند یا آنکه مجبور میشوند وقت خود را مصروف متقاعد کردن سیاسیون برای ماندگاری خود کنند و برای این منظور بیتردید میبایست تا آنجا که ممکن است نشان دهند در جهت اهداف سیاسیون گام برداشتهاند.
در این وضعیت پرسش آن است که چرا دولت برای خواباندن شایعهها کاری انجام نمیدهد. چرا اگر میخواهد باز کسی را تغییر دهد، زودتر این تصمیم را نمیگیرد و یا حداقل از وزرای خود دفاع نمیکند. آیا کسی غیر از دولت باید چنین کند؟
انتظار آن نیست تا مسوولان سیاسی به یکباره جو سیاستزده را کنترل کنند یا خلاف دولتهای دیگر به بوروکراسی اعتماد داشته باشند، اما حداقل انتظار آن است که با سرعت عمل در اجرای تصمیمات اتخاذ شده به بازگرداندن ثبات به بوروکراسی کمک کند.
ارسال نظر