بهرهوری نیروی انسانی در رکود
دارا بودن چنین رتبهای، به اعتقاد علیرضا عابدین، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی ، حاکمیت مدیریت سنتی بر محیطهای کاری در کنار فرهنگ نهادینه شده گریز از کار است که باعث شده بهرهوری نیروی انسانی در کشور اسفناک باشد.
یوسف بهمنآبادی- بهرهوری نیروی انسانی به عنوان یکی از شاخصهای تاثیرگذار در توسعه پایدار جایگاه مناسبی در ایران ندارد. مطابق آخرین آمارها، ایران از نظر بهرهوری نیروی انسانی در مقایسه با ۱۹۰ کشور جهان، رتبه ۱۵۰ را کسب کرده است.
دارا بودن چنین رتبهای، به اعتقاد علیرضا عابدین، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی ، حاکمیت مدیریت سنتی بر محیطهای کاری در کنار فرهنگ نهادینه شده گریز از کار است که باعث شده بهرهوری نیروی انسانی در کشور اسفناک باشد. ابراهیم رزاقی، صاحبنظر اقتصادی، در این خصوص میگوید: آمار بهرهوری در ایران از بسیاری کشورها حتی بنگلادش نیز پایینتر است. این میزان در مقایسه با سالهای قبل از انقلاب هم کاهش یافته است. این واقعیتی است که مسوولان دولتی و غیردولتی به آن اعتراف دارند.
وی در خصوص تعریف بهرهوری بر این باور است: بهرهوری به این معنا است که در مقابل یک ساعت کار با توجه به هزینههای صرف شده، چقدر ارزش افزوده ایجاد میشود.
جایگاه بهرهوری در توسعه
علی دهقان کیا، عضو هیاتمدیره شورای کار تهران در این باره میگوید: صنعتی که در آن نیروی انسانی توجه شده، از رشد قابل ملاحظهای در بهرهوری برخوردار بوده است و هرجا ارزش نیروی انسانی نادیده گرفته شده، به همان میزان نیز بهرهوری کاهش یافته است.
از نظر او افزایش بهرهوری نیروی انسانی متاثر از امنیت شغلی نیروی کار است. به این معنا که فشارهای شغلی و نبود انگیزه در نیروی کار، میزان بهرهوری را کاهش میدهد. بنابراین به تناسب توجه به نیروی انسانی، میزان بهرهوری هم به همان نسبت خواهد بود.
دکتر رزاقی نیز در خصوص جایگاه بهرهوری نیروی انسانی در فرآیند توسعه بر این باور است که بهرهوری نیروی انسانی، حرف نهایی را در توسعه پایدار میزند.
چرا که میتوانیم از طریق بهرهوری به شاخصهای دیگر توسعه دست پیدا کنیم.
وی خاطرنشان کرد که بهرهوری بالای نیروی کار بدون شک، بهرهوری سرمایه و انرژی را نیز افزایش میدهد.
وی میگوید: نبود هماهنگی میان مولفههای تولید، موجب شده تا شکافهای اقتصادی- اجتماعی کشور ما به نسبت کشورهای پیشرفته عمیقتر باشد.
وی میافزاید: وقتی با معیار درآمد سرانه، خود را با کشورهای توسعهیافته میسنجیم، میبینیم که همچنان بر عمق این شکاف افزوده شده است. اگر در گذشته درآمد سرانه ما ۱۵۰۰دلار بود و الان به ۳۰۰۰دلار رسیده اما درآمد سرانه شهروندان کشورهای توسعهیافته از ۷هزار دلار به ۴۰هزار دلار رسیده است. این فاصله، نشان میدهد همچنان عقبماندهتر شدهایم که این امر نشان از ضعف بهرهوری ما در نیروی انسانی، سرمایه و انرژی است.
علل کاهش بهرهوری
محمود دربندی، عضو هیاتمدیره کانون عالی انجمنهای صنفی کارفرمایی، در بیان دلایل کاهش بهرهوری نیروی انسانی در ایران میگوید: پایین آمدن بهرهوری در کشور ریشه در دو دلیل دارد. در شرایط کنونی کمکاری به یکی از آموزههای نهادینه شده تبدیل شده است. در واقع گویی به نوعی بیکاری ارزش تلقی میشود که از ضعف ساختار مدیریت در استفاده از نیروی انسانی ناشی میشود. دلیل دیگر، مساله دستمزدها است. دستمزدهای پایین کفاف زندگی نیروی کار را نمیدهد و درنتیجه انگیزه، خلاقیت و روحیه کار کردن نیروی کار زایل شده است. مجموع این دلایل موجب شده کیفیت تولید کاهش یافته و در نتیجه کالاهای تولید شده توانایی رقابت با محصولات خارجی را نداشته باشند.
دهقانکیا که عضویت در شورایعالی تامیناجتماعی را به همراه دارد، در این باره اظهار داشت: یکی از علل کاهش بهرهوری نیروی انسانی در ایران، نبود امنیت شغلی برای نیروی کار است که موجب شده، آرامش روحی لازم برای کارکردن وجود نداشته باشد.
از دیگر عوامل موثر در کاهش بهرهوری نیروی انسانی، ناهمخوانی عرضه و تقاضا در بازار کار است.
کارفرمایان همواره به دنبال نیروی کار ارزان قیمت هستند و کمتر از نیروهای ماهر استفاده میکنند.
دربندی نیز در تشریح عوامل موثر در کاهش بهرهوری نیروی کار میگوید: مشکل این است که کشور با فرهنگ صنعتی آشنایی ندارد و هیچگاه هم به این قضیه نگاه نشده است.
عامل مهم دیگر، به دولتی بودن اقتصاد ما بر میگردد. وی به اخلاق حرفهایگری اشاره کردوافزود:به اعتقاد من تا چنین موضوعاتی حل نشود، مسائل دیگر، به طور حل نشده باقی خواهند ماند.
دکتر رزاقی نیز در این باره اذعان دارد: مساله اول متوجه ناتوانی مدیریت چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی است. مدیران دولتی که بیشتر براساس رابطه انتخاب میشوند از تخصصهای لازم برخوردار نیستند. بخش خصوصی نیز به دلیل محدودیتهای مالی توجه لازم را به نیروی کار ندارد. مساله دیگر، رشد اقتصاد دلالی یا وارداتی است که روز به روز در حال بزرگتر شدن نسبت به اقتصاد مبتنی بر تولید است. ۳۰ سال پیش حدود ۵/۲میلیون نفر شاغل در بخش تولید شامل کارگر و کارفرما داشتیم و حدود ۴۰۰هزار نفر نیروی توزیعی و تجاری شامل واردکننده و مغازهدار، در حالی که امروز حدود ۵/۲میلیون نفر در بخش توزیعی مشغول به کار هستند، اما تعداد تولیدکنندگان هنوز به ۳میلیون نفر نرسیده است.
این امر، نشاندهنده رشد بالای توزیع و واردات در ایران است. در چنین شرایطی گرایش نیروی کار به سمت دلالی است. با توجه به اینکه چنین اقتصادی، سود کلانی به همراه دارد و از پرداخت مالیات نیز به سادگی فرار میکند، گرایش افراد برای کارکردن در آن نیز تشدید شده است. در واقع فاصله چشمگیر سود واسطهگری با سود سرمایهگذاری در حوزه تولید موجب شده سرمایهداران بخشهای صنعت و کشاورزی تمایلی به بهبود فعالیت خود نداشته باشند و سودهای بهدست آمده در این بخشها را در بخش تولید هزینه نکنند و در مقابل، در بخشهای دیگر نظیر واسطهگری، واردات و ساختوساز که سودهای بیشتری به همراه دارد، سرمایهگذاری کنند.
وی میافزاید: به همین دلیل است که افراد کارآمد، شایسته و علاقهمند به محیط کار نه در بخشهای دولتی و نه خصوصی تولیدی جذب نمیشوند.
وی ضعف نظارت شبکه بانکی در چگونگی تخصیص اعتبارات را مورد توجه قرار داده و میگوید: اعتبارات پرداختی با نیت کمک به توسعه اقتصادی صورت میگیرد، اما در این میان، دریافتکنندگان، اعتبارات بانکی را در مسیرهای غیرتوسعهمدارانه صرف میکنند.
چه باید کرد
محمود دربندی، عضو هیاتمدیره کانون عالی انجمنهای کارفرمایی ایران در مورد راهکارهای افزایش بهرهوری نیروی انسانی میگوید: قبل از هر چیز باید به اقدامات فرهنگی اولویت داد. به این معنا که باید از خود شروع کنیم و ببینیم که چه فرصتها و تواناییهایی داریم و چگونه میتوانیم از آنان بیشترین بهره را ببریم. دوم اینکه، کارفرمایان باید مولفههای انگیزشی، نظیر تامین امنیتهای شغلی، و افزایش انگیزه نیروی کار را در دستور کار قرار داد.
بهرام شهریاری، سخنگوی کانون عالی انجمنهای صنفی کارفرمایی ایران نیز در این خصوص میگوید: اگر بخش خصوصی به مفهوم واقعی آن در ایران شکل بگیرد، امکان فراهم کردن مقدمات افزایش بهرهوری نیز بهوجود میآید.
وی نیز به مانند همکار خود، دربندی، بر ضرورت اتخاذ رویکردهای فرهنگی تاکید کرده و میگوید: در کشور، شرکتهای خارجی با همین نیروی کار ایرانی فعالیت میکنند و بهرهوری بسیار بالایی هم دارند چرا که توانسته اند در کار خود، مقدمات لازم را فراهم کردهاند.دکتر رزاقی، درباره چگونگی افزایش بهرهوری نیروی کار خاطرنشان میکند: در درجه اول، فضای مدیریتی دولت باید اصلاح شود چرا که همه مشکلات از آنجا ناشی میشود.البته انتظار این نیست که این فضا یکباره تغییر پیدا کند اما آغاز آن بسیار مهم است.
ارسال نظر