یادداشت
منشاء اشتباههای آمارهای قیمت
اسکار مورگنشترون در کتاب خود به نام «صحت دادههای اقتصادی» به ذکر منشاء اشتباهاتی پرداخته که صحت مشاهدات اقتصادی را تحتتاثیر قرار میدهند که یکی از این عوامل، نبود تجربیات طراحی شده است.
محمدرضا فرهادیپور
اسکار مورگنشترون در کتاب خود به نام «صحت دادههای اقتصادی» به ذکر منشاء اشتباهاتی پرداخته که صحت مشاهدات اقتصادی را تحتتاثیر قرار میدهند که یکی از این عوامل، نبود تجربیات طراحی شده است. به عبارت دیگر مشاهدات همانند علوم طبیعی توسط خود استفادهکننده (محقق) از آمار به صورت تجربی مشاهده نمیشود. آمارها معمولا توسط دولتها یا شرکتهای خصوصی تهیه میشوند. انگیزه لازم برای تهیه آمارهای اقتصادی در خصوص فعالیتهای دولتی و شرکتهای خصوصی وجود ندارد، چرا که هزینه انجام این فرآیندها بسیار دشوار است. البته امروزه به یمن تکنولوژیهای موجود این امر تا حدی تعدیل شده است.
علاوه بر این دلیل دیگر نبود بستههای طراحی شدهای است که به صورت درست، دادهها را جمعآوری میکنند. به عبارت دیگر احتمال پنهان کردن اطلاعات یا دروغگویی در مورد آمارهای اقتصادی وجود دارد اما این موضوع در خصوص علوم طبیعی صادق نیست. شرکتهای خصوصی و دولتی انگیزههای فراوانی برای پنهان نمودن اطلاعات خود دارند چرا که از این طریق میتوانند رقبای خود را گمراه سازند. از سوی دیگر انگیزه دروغگویی نیز در این میان وجود دارد چرا که میزان مالیات آنها را تحتتاثیر قرار میدهد. مثال مشهور دیگر در این مورد که به خود افراد و خانوادهها برمیگردد، این است که اگر از آنها در مورد درآمدهایشان سوال کنیم آن را کمتر از حد و هزینههایشان را بیشتر از حد نشان میدهند.
از سوی دیگر همواره همه دولتها انگیزه لازم برای تحریف آمارهای اقتصادی را دارند تا از این طریق شرایط خود را بهتر نشان دهند و البته این امر میتواند باعث بقای آنها در قدرت و از آن مهمتر رضایت خاطر مردم گردد. این نکته را نیز نباید فراموش کرد که در موارد زیادی هم دولتها باید به حق، از بیان آمارها خودداری نمایند. بهدلیل اینکه ممکن است مردم دچار اضطراب شوند یا برای مثال در زمان جنگ، دولتها نمیتوانند به درستی آمارها را اعلام کنند. البته تحریف دادههای آماری میتواند باعث دریافت برخی کمکهای خارجی نیز شود همانند دولت یونان که برای ورود به اتحادیه پولی اروپا کسری بودجه خود را کمتر از حد واقعی آن نشان داد.سرمنشا دیگر وقوع این اشتباه، نبود آموزش کافی برای کسانی است که این دادهها را جمعآوری میکنند. البته این امر به طور کلی به مساله آموزش علم اقتصاد باز میگردد. در حالیکه در علوم فیزیکی خود محقق، موضوع را تجربه میکند اما مشاهدهگران دادههای اقتصادی در این زمینه آموزش لازم را ندیدهاند. کمبود در آموزش منجر به اشتباه در جمعآوری دادهها میشود. حتی ممکن است اشتباه ناشی از پرسشنامه باشد. اما محققی که در تحقیقات خود از آمارهای اقتصادی استفاده میکند خود به جمعآوری دادهها نمیپردازد.
تقریبا تمام موارد فوق در خصوص اشتباه در آمارهای قیمتی صادق است: پنهان نمودن یا دروغگویی در مورد قیمتها یا اشتباه در اندازهگیری و پر کردن پرسشنامههای قیمتی.
فون میزس میگوید: «اما ما همواره باید بدانیم که یک فرد (خانم) خانهدار دارای قوه قضاوت سالم، بسیار بیشتر از آنچه ما فکر میکنیم در مورد تغییرات قیمت کالاها و خدمات آگاهی دارد و میداند که خانواده او صرفا تحت تاثیر میانگین قیمتی مورد نظر ما نمیباشد. اگر او به محاسبه تغییرات قیمتی تنها با توجه به آن دسته از کالاهایی که خود مصرف میکند بپردازد، قطعا ارزش علمی محاسبات او کمتر از محاسبات پیچیده متخصصان آماری و مداخله آنها در روشهای محاسبه نخواهد بود.
ارسال نظر