جنگ بر سر مواد خام
چگونه چین دنیای غرب را از آفریقا میراند؟
اقتصاد شکوفا و پرشتاب چین تشنه مواد خام آفریقا است.
مترجم: افسانه اکبری
چگونه چین دنیای غرب را از آفریقا میراند؟
اقتصاد شکوفا و پرشتاب چین تشنه مواد خام آفریقا است. معاملات نفتی با حاکمان مستبد، بخشیدن بدهیهای دولتهای خودکامه، دادن اسلحه به اعراب باعث شده است پکن با سیاست جدید خود در آفریقا ساختار قدرت استراتژیک را در این قاره برهم زند. آمریکا و اروپا خشمگین هستند. آنها مناسبات تجاری خود را با این قاره در خطر میبینند.
رییسجمهور آفریقای جنوبی «تابوامبکی» در گفتوگوی سیاسی با دانشجویان عبارت «چین دوست جدید آفریقا» را عنوان میکند. امبکی هشدار داد: «با توجه به قدرت اقتصادی چین، این خطر که آفریقا مستعمره این کشور شود، بسیار زیاد است. تاکنون روابط ما با شرکای تجاریمان در حد عرضه موادی از قبیل نفت خام، فلزات و قهوه بوده است و حالا آفریقا تبدیل به انبار مواد خام جمهوری خلق چین میشود و در نتیجه محکوم به عقبماندگی است.»
در حالی که رییسجمهوری آفریقای جنوبی از برقراری روابطی سخن میگوید که به تکرار تاریخ و مستعمره شدن دوباره این قاره میانجامد، رییسجمهوری چین «هوجینتائو» در نیجریه از دو برابر شدن کمکهای مالی به آفریقا تا سال ۲۰۰۹ خبر میدهد.
آنچه امبکی میگوید از نظر سیاست جهانی مسالهای داغ و جنجالآور است. موقعیت آفریقا از نظر ساختار استراتژیک تغییر میکند زیرا چین که اکنون تشنه مواد خام است، قارهای یافته است سرشار از مواد خام و حاکمان قاره آفریقا نیز بدشان نمیآید که غرب انبار عظیم مواد خاماش در آفریقا را از دست بدهد و از قافله پرسرعت تولید عقب بماند. چالشی که بارها و بارها، رییس دولت فدرال آلمان «هرست کلر» یادآوری کرده است. او همچنین در سفرش به آفریقا به نفوذ فزاینده چین در این قاره اشاره کرد.
طبق محاسبات سازمان برنامه این کشور، اقتصاد شکوفا و پرشتاب چین، روز به روز نیازش به مواد خام بیشتر میشود. مس از زامبیا، منگنز از گابن، چوب از کنگو و نفت خام از هر جایی که ممکن باشد، باید تامین شود. چینیها بیصبرانه در صدد گسترش مناسبات تجاری با آفریقا هستند. یک کارمند وزارتخانه پکن، موضع کشورش را در این خصوص چنین توصیف میکند: «روابط ما با دولتهای آفریقایی، رابطهای است میان شرکایی که منافع همسانی را جستوجو میکنند.» اگرچه رییسجمهور آفریقای جنوبی «امبکی» از روابط نابرابر سخن میگوید، اما او در این مورد همچنان تنها است، زیرا اکثر روسای دولتهای قاره آفریقا از برقراری روابط تجاری با چین بسیار خرسندند. برای بسیاری از آنها چین نه تنها از نظر اقتصادی بلکه از نظر سیاسی نیز تبدیل به مهمترین شریک آفریقا شده است.
فساد مالی؟ مشکلی نیست، وام میدهیم
چین بزرگترین مصرفکننده نفت پس از آمریکا، حدود یک سوم نیازش را از آفریقا تامین میکند. نیاز به نفت در چین همچنان در حال افزایش است. آنگولا مهمترین صادرکننده نفت در این قاره به شمار میرود. این کشور بیش از عربستان صعودی به چین نفت صادر میکند. برقراری مناسبات تجاری با آنگولا مصداق بارزی است.بر اینکه چینیها به علت نیازشان به مواد خام بدون تامل تن به هر معاهدهای می دهند.
آنگولا به فساد مالی و رشوهخواری در میان کشورهای قاره آفریقا معروف است. اعتبار صندوق بینالمللی پول، از آنجا که دولت لوآندا از عمل به تعهداتش سرباز میزند، متزلزل میشود. از این رو قرار دادها میبایست شفافتر و حساب شدهتر تنظیم شود. در عوض چین بدون هیچ قید شرطی به آنگولا کمک مالی میکند.اینکه تا چه اندازه چین در آفرقا فعالیت میکند زمانی مشخص شد که حدود ۳۰۰مقام عالی رتبه قاره آفریقا در کنفرانس سران چین و آفریقا در پکن گرد آمدند. بیش از ۴۰نفر آنها روسای دولتها بودند. در تمام پکن پلاکاردهایی بر دیوار خانهها نصب شده بود که به میهمانان آفریقایی خوش آمد میگفت و آفریقا را قاره افسانهها و اسطورهها خطاب میکرد.
معادن وزیر امور خارجه چین در این کنفرانس خطاب به میهمانان گفت:«میزان مبادلات تجاری چین و آفریقا سالانه ۵۰میلیارد دلار است که نسبت به سال ۲۰۰۰، پنج برابر شده است و تا سال ۲۰۱۰به ۱۰۰میلیارد دلار خواهد رسید. به زودی ۱۰۰۰شرکت چینی در آفریقا فعال میشوند. پکن بیش از ۶میلیارد یورو برای اجرا حدود ۹۰۰پروژه سرمایهگذاری کرده است.» و میهمانان با خوشحالی گوش می دادند.
بخشیدن بدهیهای دولتها خودکامه، دلارهایی برای حاکمان مستبد
از زمان برگزاری کنفرانس سران، چین همچنان به دوستان آفریقایی خود هدایایی میلیاردی پیشکش میکند. وزیر امور خارجه چین در سفرش به آفریقا، به گینه استوایی قول بخشیدن بدهیهای قبلی را می دهد، بدهیای معادل ۷۵میلیارد دلار.همین طور حاکم پیر و مستبد زیمباوه «رابرت موگابه» که در تمام دوران حاکمیتش، این کشور در فقر و بدبختی به سر می برده است، به زودی یک وام ۲میلیارد دلاری از پکن دریافت میکند. کمکهای مالی میبایست اقتصاد بیمار این کشور را تقویت و با تورم مبارزه کند.
اکنون چین با چاد قراردادهایی با مبالغ بالای ۸۰میلیون دلار منعقد کرده است و گینه بیسائو ۶۰میلیون دلار وام جهت اجرای پروژههای مربوط به بخش کشاورزی دریافت میکند. پکن بدهی ۳۰میلیون دلاری بنین و همین طور بدهیهای آفریقای مرکزی که معادل ۱۱میلیون دلار است را میبخشد.
طبق گفتههای آژانس خبری چین، پکن علاوه بر این مواد و وسایل مورد نیاز جهت امور دفتری به ارزش ۶۴۰۰۰ دلار را در اختیار جمهوری کوچک کنگو قرار میدهد.
حکمرانان آفریقا بسیار خرسندند از داشتن شرکایی که هنگام معاملات و دادوستدهای تجاری از دموکراسی و حقوق بشر حرفی نمیزنند و هنگامی که بحث از سیاست خارجی و روابط بینالمللی به میان میآید، در امور داخلی کشورها مداخله نمیکنند.در عین حال رییسجمهور آفریقای جنوبی هشدار می دهد: ملتهای عقب نگهداشته شده آفریقایی از طریق همکاری با چین از فقر و محرومیت نجات پیدا نخواهند کرد، زیرا قشر وسیع مردم از این معاملات هیچ سودی نمیبرند و تنها افراد فاسد و دارای نفوذ از این مناسبات نفع میبرند.
از آنجا که کشور سودان سرشار از منابع نفتی است، چین به همراه روسیه حامیان اصلی دولت سودان در سازمان ملل به شمار می روند. به رغم اینکه دنیای غرب از قتل عام و نژادکشی در دارفور- استان غربی کشور سودان واقع در شرق آسیا- به خشم میآید و خواستار پایان منازعات و درگیریها از طریق روی کار آمدن دولتی دیگر در این کشور است، اما چین و روسیه با وقوع هر گونه انقلاب در این کشور مخالفاند. حتی چین اسلحه در اختیار سودان قرار میدهد و به اولین نسلکشی قرن بیستویکم دامن میزند. این در حالی است که چین به عنوان یک قدرت بزرگ اقتصادی، در موضوعات مهم بینالمللی مانند مبارزه با تروریسم، تخریب محیط زیست، گرم شدن کره زمین، عدم اشاعه هستهای، بهداشت عمومی و ثبات سیستم مالی جهان مسوول است.
دولتهای مستبد، صادرکنندگان نفت
اکنون مرکز توجه چین، اروپا و آمریکا به قاره آفریقا معطوف شده است و این مثلث استراتژیک منافع خود را در این قاره جستوجو میکند.
استراتژی چین در آفریقا دولتمردان آمریکایی را به شدت آزرده است. یکی از کارمندان وزارت بازرگانی آمریکا میگوید: «پکن سد راه برقراری دموکراسی در کشورهای مستبد و خودکامه است. چین هر گونه تحریم اقتصادی بر علیه دیکتاتورهای قاره آفریقا را نادیده میگیرد و برای او مهم نیست که آیا حقوق بشر رعایت شود یا خیر.» و این دقیقا همان چیزی است که آمریکا میخواهد، اینکه بتواند توجه دیگران را معطوف به نادیده گرفتن حقوق بشر نزد دوستان جدید جمهوری خلف چین نماید و کارمند وزارت بازرگانی آمریکا نیز مهمترین کشورهای صادرکننده نفت به چین یعنی آنگولا، سودان و جمهوری کنگو را دولتهای فاسد و برقراری این مناسبات را لکه ننگی برای چین قلمداد میکند.
این در حالی است که ایالات متحده آمریکا، خود در تیررس انتقادات قرار دارد و متهم است که در مورد حاکمان مستبد مناطق نفتخیز مانند گینه استوایی بسیار صبور است و البته این بخشی از سیاست استراتژیک آمریکا در این قاره محسوب میشود که با حکمرانان خودکامه کشورهای غنی از مواد خام با نرمی برخورد میکند.
مشابه آنچه گفته شد، از زبان دولتمردان اروپایی نیز به گوش میرسد: معاملات میلیاردی با رژیمهای مستبد سد راه ایجاد دموکراسی در آفریقا شده است.
غرب همچنان با آمریکا در این مورد هم عقیده است که فعالیت سیاسی چین در آفریقا قبل از هر چیز یک توافق اقتصادی با حاکمان این قاره است و ربطی به کمک به کشورهای در حال توسعه ندارد.
همچنین سازمان بینالمللی حقوق بشر همکاری چین باسودان را به باد انتقاد میگیرد و این امر را موجب وخیمتر شدن وضعیت فاجعهآمیز منطقه جنگزده دارفورد میداند. این سازمان میگوید: «پکن باید فورا ارسال اسلحه به احزاب درگیر در سودان را متوقف کند.»
انعقاد هر قرارداد با آفریقا، نقش چین را در عرصه سیاست بینالملل پررنگتر میکند
چین در پاسخ به انتقادات اروپا و آمریکا ارقام بسیار قابلتوجهی را بیان میکند: بدهیهای بیش از ۳۰دولت آفریقایی به طور کامل و یا تا حدودی بخشیده شده، که در مجموع حدود ۱۱میلیارد دلار است. چین بیش از ۷۰۰پروژه کمک به کشورهای در حال توسعه را در آفریقا به مرحله اجرا درآورده است و هزاران نفر متخصص در زمینه مسائل بهداشتی و امور فنی تربیت کرده است و اکنون رییسجمهور چین «هوجینتائو» از دو برابر شدن کمکهای چین به آفریقا تا سال ۲۰۰۹ خبر میدهد.
هدف چین این است که این قاره را به عنوان بازار فروش محصولات خود تسخیر کند، از کالاهای ارزانقیمت گرفته تا جدیدترین سلاحهای گرم. آفریقا، بازار بسیار بزرگی برای محصولات سریعترین اقتصاد جهان «چین» محسوب میشود.
هر قراردادی که چین با آفریقا منعقد میکند، اهمیت سیاست بینالملل را بارزتر مینماید. یکچهارم کل اعضای سازمان ملل متحد از این قاره هستند و هنگام رایگیری در مجمع عمومی همواره بر روی کفه سنگینتر ترازو قرار دارند.
چین به مسائل سودان حتی بیشتر از خود آفریقاییها علاقه نشان میدهد و آنها نیز از چین به جهت همکاری تنگاتنگش با این قاره سپاسگذارند. نمونه بارز در این زمینه درگیری بر سر تایوان است که از نظر چین شورشی محسوب میشود. فقط ۴کشور آفریقایی، تایوان را به عنوان یک دولت مستقل به رسمیت میشناسند و بقیه کشورهای آفریقایی جانب جمهوری خلق چین را میگیرند.تایوان، چین را کشوری میخواند که با کمکهای مالی میلیاردیاش، رسمیت دیپلماتیک دیگر کشورها را میخرد. اما وزارت خارجه پکن میگوید: «روابط ما با شرکای آفریقاییمان تنها از طریق به رسمیت شناختن و احترام متقابل پابرجا است.»
کلر خواستار فعالیت آلمان در آفریقا است
در واقع علت اصلی انتقادات غرب به چین، نگرانی آنها از این مساله است که قدرت رقابت با جمهوری خلق چین در آفریقا را ندارند.
اتحادیه اروپا و همچنین آلمان اکنون تاوان سالهای گذشته را میپردازند، زمانی که آفریقا را در حاشیه سیاست جهانی خود میپنداشتند و یک برنامه استراتژی روشن برای این قاره در نظر نگرفته بودند.رییس دولت فدرال آلمان «هرست کلر» میگوید: زمان آن فرارسیده که دیگر قاره همسایهمان را دستکم نگیریم. اقتصاد آلمان دیگر نباید منتظر شرایط ایدهآل سرمایهگذاری باشد، ما میتوانیم چنین شرایطی را در قاره آفریقا به وجود آوریم.
دنیس تول، کارشناس علوم سیاسی موسسه علم و سیاست نیز نظری مشابه دارد و از چینیها دفاع میکند. او میگوید: پکن نه تنها در کشورهای آفریقایی غنی از موادخام سرمایهگذاری میکند، بلکه در کل آفریقا و حتی در رواندا نیز فعال است.
وی افزود: فقط کافی است بنگریم چند شرکت نفتی در کشورهایی مثل آنگولا یا نیجریه فعال هستند. کارتلهای بزرگ نفتی که تقریبا همگی از غرب آمدهاند، بنابراین دلیلی وجود ندارد که دولتهای غربی، چین را به باد انتقاد بگیرند.
اکنون رقابت غرب و چین در آفریقا برای حاکمان این قاره، این امکان را فراهم کرده است تا از این طریق قدرت خود را تثبیت و جیبهای خود را پر کنند به جای اینکه با فقر در کشورشان مبارزه کنند.
ارسال نظر