کتابمعمای فراوانی (۲۹)
یک پارادوکس شگفتانگیز
مترجم: دکتر جعفر خیرخواهان
راهحلهایی برای تغییر این پویاییهای تاسفبار اقتصادی و سیاسی هست. از جنبه داخلی، جهت کنترل تقاضا، صادرکنندگان نفت باید درآمدهای نفتی به سرعت تزایدی را با نگهداری در خارج از اقتصاد داخلی «استریل» کنند.
نویسنده: تری کارل
مترجم: دکتر جعفر خیرخواهان
راهحلهایی برای تغییر این پویاییهای تاسفبار اقتصادی و سیاسی هست. از جنبه داخلی، جهت کنترل تقاضا، صادرکنندگان نفت باید درآمدهای نفتی به سرعت تزایدی را با نگهداری در خارج از اقتصاد داخلی «استریل» کنند. به عبارت دیگر دولت باید ذخایر ارزی را انباشت کرده، با پساندازهای بیشتر تطبیق دهد و جلوی پولی کردن دلارهای نفتی در داخل اقتصاد را بگیرد.
این مسیر عمل باعث میشود تا کشاورزی و صنعت در برابر نرخ ارز زیاد ارزشگذاری شده حمایت شوند، مشکلات ظرفیت جذب کاهش باید و جلوی نفتیشدن اقتصاد گرفته شود. از جنبه بینالمللی آنها باید تولید را افزایش دهند تا قیمتها کاهش یابد و مانع از ورود تولیدکنندگان جدید به بازار شده، برنامههای صرفهجویی انرژی اتفاق نیفتد یا سرمایهگذاری در منابع انرژی جایگزین صورت نگیرد. اگر آنها این کار را نکنند، قیمتها عاقبت سقوط خواهد کرد. با اینکه سایر معالجهها نیز کمک خواهد کرد، فقط راهبرد ترکیبی دور نگهداشتن دلارهای نفتی از محیط داخلی و وارد ساختن آنها مدتی بعد و با آهنگی تدریجی و حمایت از قیمتها در صحنه بینالمللی میتواند اقتصاد کشور را در برابر عواقب شرح داده شده در فصل ۲ مصون نگه دارد.
اما چشمانداز و امید برای پیروی از چنین راهبردی حقیقتا ناامیدکننده است. رونق نه فقط رفتار رانتجویی موجود را تشدید کرده بلکه چنین رفتاری را به وجود میآورند که قبل از آن وجود نداشت. یکشبه با یک رونق نفتی، خوگیری دولتها به یک «کیک ثابت» و قرارداد اجتماعی باثبات و مبتنی بر نفت را از دوش بر میدارد.
توزیع منابع، یک بازی حاصل جمع صفر که هم بازنده و هم برنده دارد دیده نمیشود. محدودیت ذاتی در درآمدهای محدودتر که به دولتها، دلیل مشروع مقاومت در برابر مطالبات انواع طبقات رایدهنده یا نهادهای دولتی میدهند چه از لحاظ روانی و چه در واقعیت ناگهان برچیده میشود. هر دلیلی میخواهد عرضه شود- متنوع ساختن اقتصاد، ایجاد اشتغال یا خریداری مخالفان یا حامیان از طریق انواع بذل و بخششهای دولتی، سیاستگذاران میفهمند که مقاومت در برابر مطالبات به شدت مشکل بوده و خود نیز مطالبات بیشتری را ایجاد میکنند.
افق کوتاه مدت زمانی سیاستگذاران نیز این تمایل را تشدید میکند. اینکه دولت مردمسالار یا خودکامه باشد، نگرانی درباره عملکرد سیاسی، جنبه عمومی داشته و با دورههای چند ماهه یا حداکثر چندساله اندازهگیری میشود. هنگامی که اشتیاق به سریع خرج کردن به منظور وفاداری با انفجار واقعی تقاضاها ترکیب میشود، سرانجام چشمانداز همکاری بینالمللی را به خطر میاندازد چون اختلافنظر بین دولتهای صادرکننده بر سر سیاستهای قیمتگذاری و سهمیههای تولید، نیازهای اقتصادی و سیاسی داخلی مارپیچی آنها را منعکس میسازد. سرانجام اینکه انحصار چندجانبه عقلایی و عقیمسازی پولی، بهسرعت جای خویش را به «جنون نفتی» میدهد.
در مجموع، رونقهای نفتی، لایه دیگری از قاطعیت و عزم جدی به سرنوشت دولتهای نفتی میافزاید. رونق نفتی تقاضا برای متنوع ساختن اقتصاد و عدالت را در همان لحظهای بالا میبرد که رسیدن به این اهداف دشوارتر میشود.
یکبار دیگر قضیه تخصیصها و انتصابات را مطرح میسازد، که در نتیجه همه تصمیمگیریها را سیاسی میکند دقیقا زمانی که بیشترین نیاز به برنامهریزی، کارآیی و تخصیص جامع وجود دارد. این رونق با گسترش دادن حوزه اختیارات و تضعیف اقتدار، بخش عمومی را در هم ریخته و نابسامان میکند.
دقیقا در همان زمانی که چالشهای پیشاروی دولت، میطلبد که دولت بیش از همیشه منسجم و متحد باشد. رونق این توهم را ایجاد میکند که صادرکنندگان نفت، آزادی عمل جدیدی به دست آوردهاند در حالی که عملا به دلارهای نفتی وابستهتر شدهاند. و در طنزآمیزترین مورد، رونق نفتی زمینه را برای یک رکود و بحران اقتصادی در آینده آماده میسازد. این همان معضل ویژه دولتهای نفتی است.
مثل اسپانیای قرن شانزدهم، دولتهای نفتی خود را در یک مسیر توسعهای خاص گرفتار میبینند. برای درک اینکه چگونه و چرا این گیرافتادن اتفاق میافتد، بسیار مهم است که نگاه دقیقی به یک مورد بیاندازیم. بنابراین ما توجه خود را به نخستین و قدیمیترین صادرکننده در بین کشورهای اوپک معطوف میداریم. انتخاب کشوری که کریستوف کلمب «ونیزکوچک» نامید خالی از طنز تاریخی نیست.
پارادوکس شگفتانگیز داستان ما این است که با استقراض ازهابسبورگهای اسپانیایی، به پشتوانه طلا و نقره، کشف و مستعمره کردن ونزوئلا تامین مالی شد. فاتحان اسپانیایی که دلمشغولیشان کشف شهر افسانهای الدورادو بود جنگلها، کوهها و سواحل را زیر پا گذاشتند اما فایدهای نداشت. آنها هرگز شهری پیدا نکردند که دیوارهایش از طلا ساخته شده باشد و خیابانهایش با نقره سنگ فرش شده باشد. اما الدورادو وجود داشت.
در دلشوره ناشناختهای از آینده، اسپانیاییها موقعیت دقیق این شهر را در استان گوایانا مشخص کردند، منطقهی که مدتی بعد منابع عظیم نفت و نیز طلا، الماس، آهن و بوکسیت کشف شد. در فاصله نه چندان دورتر، در آبهایی که اینک با دکلهای حفاری به جای کلبههای سرخپوستان با تیرکهای عمودی پر شده است که یادآور کریستف کلمب ونیزی بود، دریاچه ماراکایبو واقع شده که منبع غنیترین ذخایر نفتی ونزوئلا در رونق نفتی ۱۹۷۳ بود.
ارسال نظر