دیدگاه
چرا سطح رهبران در جهان رو به افول است؟ - ۱۳ خرداد ۸۶
بخش پایانی
در تأثیر نقش تصویری رسانهها حتی گفته میشود در سال ۱۹۶۱ زمانی که تلویزیون سیاه و سفید بود، در مناظره تلویزیونی میان نیکسون و جان اف کندی، اغلب مردم به کندی تمایل پیدا کردند زیرا او شادابتر به نظر میرسید و با آرامش عجیبی بحث میکرد در حالی که نیکسون پس از یک عمل جراحی در این مناظره شرکت کرده بود.
دکتر محمود سریعالقلم
بخش پایانی
در تأثیر نقش تصویری رسانهها حتی گفته میشود در سال ۱۹۶۱ زمانی که تلویزیون سیاه و سفید بود، در مناظره تلویزیونی میان نیکسون و جان اف کندی، اغلب مردم به کندی تمایل پیدا کردند زیرا او شادابتر به نظر میرسید و با آرامش عجیبی بحث میکرد در حالی که نیکسون پس از یک عمل جراحی در این مناظره شرکت کرده بود. اصولا ابعاد بصری در حوزه سیاست، قویتر از ابعاد فکری و استدلالی کار میکنند. روشهای تبلیغاتی، استفاده بهینه از نمادها و تاکید بر حساسیتهای مردم، آثار بیشتری نسبت به پیچیدگی فکری و استدلالی و برنامهای بر داوری رای دهندگان میگذارد. از این رو، سیاستمدارانی که توانایی تسخیر رسانهها را دارند، میتوانند رای بیشتری جمع کنند. بی دلیل نیست که یکی از استوانههای نظری و عملی سیاست، روانشناسی است. در روانشناسی کشورهای شرقی، سیاستمدار باید متواضع باشد ولی در فرهنگ غرب، مدیر و سیاستمدار باید کارآمدی خود را به نمایش گذارد و از طریق کلام و رفتار و واکنشهای غیرکلامی، توانمندیهای خود را در ذهن و قلب مخاطب حک کند.
نتیجه مطالعات مقایسهای در کشورهای مختلف معرف این واقعیت است که غلظتی از هنرپیشگی (البته به همراه عوامل دیگر) برای موفقیت در انتخابات ضروری است. شاید اگر امروز دوگل یا چرچیل یا ماهاتیر محمد بخواهند نامزد سمت سیاسی شوند، با توجه به روشهای غیررسانهای که بدان عادت کرده بودند، نتوانند رای پیروزی به دست آورند. در نهایت، متخصصان زیبایی، روانشناسی و ارتباطات نقش مهمتری در پیروزی نامزدها نسبت به اقتصاددانان و استراتژیستهای سیاسی پیدا کردهاند.
۴) خواستههای رایدهندگان، کوتاهمدت است. با توجه به رشد جمعیت و افزایش مسوولیتهای فردی و رقابت در صحنه زندگی اجتماعی و حرفهای، اکثر رایدهندگان در پی نامزدهایی هستند که بتوانند نیازهای کوتاهمدت رفاهی و اجتماعی آنها را برآورده کنند. زندگی جدید و دیجیتالی باعث افزایش خواستههای مقطعی شده است. انسانها حوصله ندارند ده یا بیست سال صبر کنند تا موردی به تحقق برسد. برای اکثریت جوامع، نگرش درازمدت به زندگی، اهمیت خود را از دست داده است. هرچند این مساله از کشور به کشور فرق میکند ولی حداقل در فضاهای شهری و حرفهای همه کشورها صدق میکند. سیاستمداران بزرگ گذشته در پی جهتدهیهای کلان، ائتلافهای استراتژیک، تغییر ساختارها و شکلدهی به افکار نوین بودند. امروز در همه کشورها، نظام تصمیمگیری به شدت چندوجهی شده و حالت اختاپوسی پیدا کرده است. نقش رسانهها، افکار عمومی، گروههای فشار و منافع متضاد جریانهای مختلف کلاف سردرگمی در نظام تصمیمگیری کشورها ایجاد کرده است. سیاستمداران باید دائما در داد و ستد سیاسی باشند تا بتوانند مشکلی را حل کنند و مسائل کشور خود را سامان بخشند.
جهان پیچیده امروز، فرصت کارهای بزرگ را از سیاستمداران گرفته است. به ندرت سیاستمداری بتواند ساختارها را جابهجا کند یا روح جدیدی در ساختارهای موجود بدمد. برای راضی کردن رایدهندگان و جلب اعتماد آنان در رای مجدد به سیاستمداران، نگاه کوتاهمدت به پدیدهها افزایش پیدا کرده است. با این تغییرات اجتماعی و سیاسی، کارچاقکنان جای سیاستمداران باتدبیر و اندیشه، سیر، باوقار و باشخصیت را در سراسر جهان گرفتهاند. کافی است نوع برخورد گورباچف با منتقدان خود را با روش پوتین مقایسه کنیم.
در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در دهههای ۷۰ و ۸۰ میلادی، درجه مدنیت به مراتب بالاتر از سالهای بعد است. بنابراین، طیف خواستههای کوتاهمدت رایدهندگان، کنترل و حفظ وضع موجود به جای مدیریت کلان، سطح سیاستمداران را تنزل بخشیده است.
جمعبندی:
در عصر جهانی شدن، مدیریت سیاسی صرفا به توانایی افرادی محصور میشود که ظرفیت تسهیل کردن و تسریع کردن را داشته باشند. عصر نزاعهای سیاسی ـ فلسفی به پایان رسیده است. شهروندان علاقهمند شدهاند که قبوض برق، آب و تلفن خود را از طریق اینترنت پرداخت کنند و در کیف پول خود به جای پول نقد، دهها کارت اعتباری حمل کنند. رایدهندگان میخواهند هر خبر را در ده ثانیه بشنوند. زندگی مکانیکی و دیجیتال، فرصت فکر کردن و مقایسه کردن را کاهش داده است. انسانها به شدت به آرامش و حتی تنهایی نیاز پیدا کردهاند.
یکی از ماندگارترین سخنان در دهههای اخیر، سخنان «مارگارت تاچر» است که پس از انتخاب به نخستوزیری در پاسخ به این پرسش که هدف شما در دوران نخستوزیری چه خواهد بود، گفت: قصد من این است که الترناتیوهای شهروندان انگلستان را افزایش دهم و فرصتهای شغلی، تنوع بانکها، شرکتهای بیمه، پارکها، کالاها و حتی زمینههای رشد روحی و معنوی شخصی را گسترش دهم. هرچند، چه در کشورهای در حال توسعه و چه در کشورهای صنعتی، سطح و کیفیت سیاستمداران رو به افول است، اما یک تفاوت اساسی میان این دو گروه از کشورها وجود دارد: سیاستمداران نازل در جهان سوم با خود تیمهای مدیریتی نازل نیز به همراه میآورند، اما سارکوزی فرانسه و مرکل آلمان، توانمندترین سیاستمداران، مدیران و مشاوران را به کار گماشتهاند. اگر مقتضیات سیاست ایجاب میکند که سیاستمدار اصلی این کشورها بیشتر تئاتر بازی کنند، اما زیرمجموعه عظیمی سرگرم حل و فصل مسائل و مشکلات است. در نتیجه، سیاست در جهان امروز، کاری تخصصی و در عین حال گروهی شده است.دن شائویینگ، دوگل، ماهاتیر محمد و گورباچف، تضادهای فلسفی کشورهای خود را سامان بخشیدند. آنها سیاستمداران تنومندی بودند که چشمانداز را نه تنها تعریف، بلکه تسطیح کردند. سیاستمداری در عصر جدید، حکم نرمافزاری را پیدا کرده است. در گذشته، حیات معقول، هم نیاز به جاذبه داشت و هم محتاج دافعه بود. امروز، همه چیز جاذبه شده است و آنها و سیستمهایی که ظرفیت انتقال از غریزه به عقلانیت را پیدا کردهاند متوجهاند که حتی برای طرح و اجرای دافعه، باید در ظرفها و مدارهای جاذبه فعال شد. هنر سیاست امروز این است که در میدانهای جاذبه، با رقبا و منتقدان صلح کرد. دافعه، هنر نمیخواهد زیرا عین غریزه است. «فرانسوا میتران» از سه رییسجمهور فرانسه یعنی دوگل، پمییدو و ژیسکاردستن شکست خورد تا شکست دادن را آموخت. او به مدت سی سال ظرافتهای جاذبه را تمرین کرد.
در سیاست جهان امروز، دیگر نیازی به گاندیها و ماندلاها نیست. مسیر زندگی بشریت مشخص شده است. سیاستمداران متوسط و زیر متوسط، مشکلات و بحرانها را مدیریت میکنند. غولهای فکری و سیاسی دیگر مانند گذشته، زمین برای بازی کردن ندارند. سیاستمداری افول کرده است اما چرخه تاریخ نیازمند تراکم مجدد بحران است تا بار دیگر همه به سراغ سیاستمدارانی فراتر از قد و قامت زمان خود بروند.
منبع:www.rastak.com
ارسال نظر