مترجم: شادی آذری
تونی بلر،نخست‌وزیر انگلستان، بعد از گذشت ده سال سرانجام از این سمت کنار می‌رود.تا چند هفته آینده انگلستان نخست‌وزیر جدیدی خواهد داشت.

اگر تا روز سه‌شنبه اول ماه مه کسی نسبت به این موضوع شک داشت، در این روز تونی بلر خود این شک را برطرف ساخت و گفت که به زودی از این مقام کناره‌گیری می‌کند. به احتمال زیاد جانشین او کسی نخواهد بود جز وزیر اقتصاد او گردن براون. او به زودی روز دقیق کنار رفتن خود را اعلام می‌کند. دقیقا ده سال پیش این نخست‌وزیر چشم روشن انگلیس در میان خوشحالی خیل عظیم جمعیت به عنوان جوان‌ترین نخست‌وزیر انگلیس از سال 1812 تا آن هنگام به پلاک10 خیابان داونینگ استریت، محل زندگی نخست‌وزیر این کشور، گام نهاد.

نام مستعار سیاسی او در آن زمان «بامبی» بود. او به هژمونی محافظه‌کارانه که حتی برای خود محافظه‌کاران هم عدم‌سلامت آن به اثبات رسیده بود، پایان داد. پیش از آن حزب محافظه‌کار بدون وقفه ۱۸ سال روی کار بود. اما بلر پیش از آغاز نخست‌وزیری خود توانسته بود به بزرگ‌ترین دستاوردهای خود برسد. او حزب خود را از خلق سیاست‌های سوسیالیستی نخ‌نما و قدیمی به سمت آزادسازی تجارت، بازار و خلق سرمایه سوق داد.
به گفته او انگلستان امکان آن را داشت که هم از اقتصاد کارآمدی برخوردار باشد و هم مدارس و بیمارستان‌های خوبی داشته باشد. حزب کارگر با توقف برنامه‌های هزینه‌ای حزب محافظه‌کار در چند سال اول فعالیت خود توانست سهم تولید ناخالص داخلی کشور را در هزینه‌های دولت تا حدود زیادی کاهش دهد و این همان کاری بود که طرفداران کاهش مالیات در حزب محافظه‌کار تنها رویای آن را در سر می‌پروراند. بانک انگلستان توانست استقلال خود را به دست آورد و قدرت آن را یافت که به دور از سیاستمداران بی‌اخلاق نرخ بهره را تنظیم نماید. در واقع ارزش سهام خود بلر هم افزایش یافت. او که طبیعی‌ترین سخنگوی سیاسی دولت پس از دهه‌های متمادی محسوب می‌شد، پس از آنکه با صورتی رنگ‌پریده در سال 1997 در مورد مرگ پرنسس دایانا سخنرانی کرد توانست بر میزان محبوبیت خود بیفزاید و تایید بیشتری از سوی مردم بگیرد.
اما در دوره اول نخست‌وزیری بلر اوضاع استحکام و ثبات چندانی نداشت. بدتر از همه آنکه دولت او به عادت بدی دچار شد. این دولت مدام ابتکارات جدیدی را اعلام می‌کرد که چیزی نبود جز یک اعلامیه صرف و بعداز چند ماه دوباره همان ابتکارات را اعلام می‌کرد. همه چیز با هدف برنده شدن در رقابت دوره بعدی نخست‌وزیری انجام می‌شد. در این فرایند حزب کارگر مشهور شد به اینکه مدیریتی ویژه برای خبرسازی دارد که بعدها این برای حزب کارگر بسیار مخرب شد.
برای بار دوم پیروزی در برابر یک حزب رقیب ضعیف نصیب بلر شد. آقای براون پول بیشتری برای خدمات عمومی صرف کرده بود که البته آن را از محل وام‌های کلان و روش‌های فرضی (که منتقدان آن را «مالیات مخفی» نام نهادند) به دست آورده بود تا بتواند از این طریق درآمد بیشتری کسب کند. اما در خارج از کشور بلر به لحاظ نظامی در مورد پایان جنگ کوزوو و سیرالئون موفق‌تر بود. او به وضوح گفته بود که بریتانیا باید از قوای محدود خود در جهت ایمن‌تر کردن جهان استفاده کند. بلر در آن هنگام در اوج قدرت خود بود. اما او پس از حملات تروریستی سال 2001 در کنار آمریکا قرار گرفت و توانست دوباره واژگان مناسب را برای ابراز همدردی با متحد قدیمی کشورش در امتداد آتلانتیک بیابد. او گفت همه دموکراسی‌ها باید متحد شوند و بریتانیا «آرام نخواهد نشست تا زمانی که این شیطان از دنیای ما رخت بربندد.» در پی آن بریتانیا به حمله به سوی افغانستان پیوست تا طالبان را از میان بردارد. به نظر می‌آمد این اقدام بریتانیا هم در راستای مداخله برای ایمن‌تر کردن جهان باشد. بلر تصور می‌کرد حمله به عراق هم برای از میان برداشتن صدام حسین و تحمیل دموکراسی به آن کشور عملیاتی از همان دست است. پس از تلاش برای تشویق سازمان ملل به این کار، بلر سرانجام توانست حمایت مجلس عوام کشور خود را نیز با ایراد بهترین سخنرانی که تا آن زمان در این مجلس داشت، به دست آورد.
چهار سال بعد، مصیبتی که در عراق گریبانگیر نیروهای مهاجم شد، همه آنچه را که بلر تا آن زمان انجام داده بود رنگ دیگری داد. اینکه آن تکه از جهان طی یک یا دو دهه آینده به چه سرنوشتی دچار خواهد شد تعیین‌کننده جایگاه بلر در تاریخ خواهد بود.
در کوتاه مدت به اثبات رسید که سرنوشت آن گوشه از دنیا بار سنگینی بر دوش بلر گذاشته است. اقتدار بلر در کشورش به زیر سوال رفت. به عنوان مثال توانایی او برای شکل‌دهی مجدد رفاه اجتماعی در کشورش تا حدود بسیار زیادی محدود شد. در خارج از مرزهای بریتانیا هم مداخله در سایر امور از جمله توقف نسل‌کشی در دارفور سودان دشوارتر نمود.
این سوال که آیا بلر رای‌دهندگان را در مورد مساله عراق به گمراهی کشاند یکی از اتهاماتی است که رد آن تاکنون غیرممکن بوده است. امروز نام مستعار این نخست‌وزیر چیزی نیست جز همان «بلر».
بلر در شرایطی اقدام به ترک داونینگ استریت می‌کند که هیچ خبری از خیل عظیم جمعیت که پرچم‌هایشان را برای خداحافظی تکان می‌دهند نخواهد بود. اما این اقدام همزمان است با کشفیات جدید بازرسی‌های پلیس در مورد نحوه تامین بودجه حزب کارگر. آنچه در مورد ترک سمت نخست‌وزیری توسط بلر بسیار نادراست این است که او خود زمان رفتن خود را تعیین می‌کند. البته او دستاوردهای مهمی هم برای اشاره به آنها دارد. یکی از آنها به ارمغان آوردن صلح و ثبات سیاسی برای ایرلند شمالی است. دو شخصی که جایگزین او می‌توانند باشند یکی آقای براون و دیگری دیوید کامرون از حزب محافظه‌کار است. هر که به جای او بیاید وارث چیزهای زیادی از بلر خواهد بود. او می‌تواند ادعا کند که در عوض همه اشتباهات، محاسبات غلط و ایجاد ناامیدی‌اش با شیوه خود توانسته است سیاست کهنه و نخ‌نمای انگلیسی را تغییر سبک دهد.