سید مهدی میرفخرایی

«شب‌ شیشه‌ای» که این روزها از شبکه تهران پخش می‌شود، طرفداران زیادی پیدا کرده است. این برنامه روز چهارشنبه ۲۹ فروردین فضای غیرمنتظره‌ای را تجربه کرد. حرف‌های بی‌پرده بهروز صفاریان و مقابله رضا رشیدپور، مجری برنامه با او، شب‌شیشه‌ای را در شب مذکور به سرنوشتی متفاوت دچار کرد و این برنامه زودتر از زمان معمول به پایان رسید (یا بهتر است بگوییم به پایان رسانده شد!). بعد از گفت‌وگوی صفاریان، واکنش‌های متفاوتی به وقوع پیوست. گروهی تلاش کردند تا مسیر حرف‌های صفاریان را به هدفی خارج از عالم موسیقی سوق دهند و از سوی دیگر عده‌ای هم سعی دارند استرس موجود در برنامه زنده را عامل خارج شدن او از خطوط قرمز مرسوم در تلویزیون معرفی کنند. بهروز صفاریان در حالی که حدود دو هفته از پخش آن گفت‌وگو سپری شده است، روی تمام گفته‌های خود در شب شیشه‌ای مهر تایید می‌زند و تمام این گفته‌ها را تلاشی می‌داند برای تثبیت وضعیت موسیقی در صدا و سیما.

از برنامه راضی بودی؟

خیلی راضی‌ام چون توانستم به سبک پاپ، حرف‌هایم را بزنم. اگر باور کنیم که برنامه‌هایی از این دست قرار است تریبون آزاد باشند باید به هر آدمی حق داد که وقتی پشت این تریبون قرار می‌گیرد حرفش را بزند. در برنامه‌های «نود» و «هزاران راه نرفته» یا همین برنامه حرف‌های شدیدتری مطرح شده و بارها مسوولان و سازندگان برنامه نود زیر تیغ انتقاد رفته‌اند و خم به ابرو نیاورده‌اند. اما مثل اینکه ظرفیت شنیدن حرف‌ها در حوزه موسیقی پاپ بسیار پایین است.

متاسفم بگویم که در چنین برنامه‌هایی فقط تا آنجا می‌توان صریح بود که شخصیت هنرمند زیر سوال برود و حتی مسائل خصوصی او روی آنتن برود. خوشحالم که پخش مستقیم شب شیشه‌ای این فرصت را به من داد که این قاعده را حداقل در مورد خودم از بین ببرم.

چرا برنامه زود تمام شد؟

من برنامه را تمام نکردم که بخواهم به این سوال شما جواب بدهم. من سیاست‌های صدا و سیما را نقد کردم و گفتم اگر موسیقی زیرزمینی و غیر مجاز به یک معضل بزرگ تبدیل شده، صدا و سیما مقصر اصلی است. آقایان می‌خواهند این بیماری را بدون آنکه علت آن مطرح شود درمان کنند تا حالا هم ثابت شده که این درمان ممکن نیست. من از زمانی که موسیقی پاپ دوباره متولد شد، آدم تمام وقت آن بوده‌ام. در ده سال گذشته تنها شغل من موسیقی بوده و بس. از آن نسل تا امروز فقط دکتر چراغعلی، بهنام ابطحی، فواد حجازی، محمدرضا علیقلی و یکی دو نفر دیگر هنوز در عرصه موسیقی فعال هستند. دلمان برای کارمان می‌سوزد. آیا واقعا کسی می‌تواند تلاش‌های ما را در این ده سال منکر شود؟

نقش رشیدپور در اوج گرفتن این بحث چه بود؟ آیا نمی‌شد بحث را طوری پیش برد برنامه آن شب لااقل در زمان پیش‌بینی شده‌اش تمام شود؟

اختیار برنامه دست مجری است. اگر او «محور»‌ دیگری را مطرح می‌کرد بحث هم به سوی دیگری می‌رفت. اما واقعیت این است که مجری‌ها اغلب دوست دارند خودشان در مورد یک بحث حرف آخر را بزنند و موضوع را با بیان خودشان تمام کنند. طبیعی است که من هم باید از حرف‌هایم دفاع می‌کردم. من با اظهارنظر مجری مشکلی ندارم اما با «اعمال نظر» او نمی‌توانم کنار بیایم.

شاید چون محور حرف‌های تو انتقاد از صدا و سیما بود، رشیدپور باید از منافع صداوسیما دفاع می‌کرد؟

آن وقت می‌شود اسم این برنامه را گذاشت برنامه چالشی؟! این جور برنامه‌ها «چالش» ندارند چون نتیجه‌ای به دنبال ندارد و فقط در آنها بگومگو می‌شود.

اگر باز هم به یک برنامه تلویزیونی دعوت شوی، همین حرف‌ها را می‌زنی؟

شک نکنید که همین کار را می‌کنم! البته این بار برای حضور در تلویزیون شرط دارم. شرط اول من این است که زمان برنامه معلوم باشد.

بعد از پخش آن برنامه چه اتفاقی رخ داد؟

فیلم برنامه را تماشا کردیم. عوامل برنامه گرچه در زمان مصاحبه چندان خونسرد نبودند اما بعد از مصاحبه راضی به نظر می‌رسیدند. رشیدپور هم خیلی راضی بود چون اعتقاد داشت مصاحبه داغی از کار درآمده است.

اما همین مصاحبه داغ در برنامه‌های آینده بازتابی منفی داشت. در خواندن SMSهای مردم و همین‌طور چند سوالی که از فریدون شهبازیان پرسیده شد، ظاهرا نشانه‌ای از رضایت آقای رشید‌پور و مردم احساس نمی‌شد.

درباره بازتاب آن مصاحبه، خودم هم معطل مانده‌ام! آنچه خودم دیده‌ام و پرسیده‌ام، یک چیز می‌گوید و آنچه در شب شیشه‌ای می‌شنوم، چیز دیگری را. دوستان حرفه‌ای که صدای خیلی از آنها را مدت‌ها بود نشنیده‌ بودم، همه «مثبت» حرف می‌زدند. در سایت‌های اینترنتی هم جز رضایت مردم حرفی مطرح نشد. فقط بعضی‌ها با آن قسمت از حرف من که گفته بودم تلویزیون در موسیقی رپ هم باید کارهای مناسب را پخش کند، مخالف بودند و عنوان کردند جای رپ، صداوسیما نیست. اما در شب شیشه‌ای، SMSها جور دیگری بود و حرف دیگری را می‌زد. من هم که قدرت پاسخگویی نداشتم. در مصاحبه آقای شهبازیان هم رشیدپور به ایشان گفت:‌ «یکی از آهنگسازان جوان و انصافا موفق گفته است که تلویزیون باید تمام آثار تولید شده موسیقی را پخش کند تا مردم خودشان تصمیم بگیرند!» در صورتی که این جمله اصلا حرف من نبود. در گلچین شدن SMSها تردیدی ندارم. خواندن SMSها هم بالاخره جزوی از سیاست یک برنامه است. اگر قرار بود تمام SMSها منعکس شود، آن وقت یک «سایت» برای پوشش آنها در نظر گرفته می‌شد، نه اینکه چند نمونه آنها را تحویل مردم دهند. نمی‌دانم چرا وقتی برنامه کوتاه شد و جایز ندانستند که من حرف بیشتری بزنم، آن وقت بحث مربوط به من در شب‌های دیگر، بدون حضور خودم ادامه پیدا می‌کند!

حرف آخر؟

متاسفم که آن مصاحبه باعث این همه هیاهو شد. ضمنا فکر می‌کنم دو دوست صمیمی خودم رشیدپور و قنبری را هم با حضور در برنامه‌شان از دست داده باشم و از این بابت ناراحتم. ضمنا اینکه رشیدپور در مصاحبه‌ای گفته است مساله کمبود زمان را برای آن برنامه پیش از اعلام مقابل دوربین با من در میان گذاشته بود و حالا از اعتراض من دلگیر شده که آن را به شدت تکذیب می‌کنم.