اثرات اجتماعی تحولات جوی از نگاه یک جامعه‌شناس
پروفسور اولریش بک، جامعه‌شناس آلمانی


اولریش بک، جامعه‌شناس آلمانی می‌گوید که تغییر و تحولات منفی در شرایط جوی و محیط‌زیستی زمین اثرات متفاوتی براقشار و گروه‌های اجتماعی برجا خواهد گذاشت. به باور او بحران جو زمین نیازمند اقدامات و ابتکاراتی ورای مرزهای ملی کشورها است.
روزنامه آلمانی تاتس در شماره سوم آوریل خود مصاحبه‌ای دارد با اولریش بک (Ulrich Beck)، جامعه‌شناس معروف آلمانی که با تئوری «جامعه پرریسک» (Risikogesellschaft) شهرت و آوازه‌ای یافته است.
بک سال 1986 در کتاب معروف خود با عنوان «جامعه پر ریسک» نسبت به خوشبینی ایمان‌گونه به ایده مدرنیزاسیون هشدار داد و این باور را، که با پیشرفت‌های تکنولوژیک می‌توان ریسک‌های زندگی مدرن را مهار و کنترل کرد، به چالش کشید. فاجعه اتمی در نیروگاه چرنوبیل اوکراین که اندکی پس از انتشار کتاب بک روی داد، به تزها و ایده‌های این کتاب وزن و اعتبار خاصی بخشید. 23 سال پس از آن کتاب، اینک بک کتاب تازه‌ای با نام «جامعه جهانی پر ریسک» انتشار داده است که برخی نتیجه‌گیری‌های آن با کتاب اول او متفاوت است. این تفاوت به طور عمده به ارزیابی‌های جدید بک از تحولات منفی در شرایط جوی زمین برمی‌گردد. در باره ایده‌های جدید بک، هانس کخ، خبرنگار روزنامه آلمانی تاتس با وی مصاحبه‌ای انجام داده است که خلاصه‌ آن را در زیر می‌خوانید.
هانس کخ‌، خبرنگار تاتس می‌گوید که افکار عمومی در آلمان بیشتر بر این عقیده است که با وجود تغییر و تحولات منفی در وضعیت جو زمین، کماکان می توان مدل زندگی و مصرف کنونی را ادامه داد. به عبارت دیگر اثراتی که زندگی مصرفی و صنعتی ما بر جو گذاشته هنوز باعث نشده که در مورد درستی و سودمندی اقتصاد بازار، رشد و تقاضای رفاه بیشتر شک و تردیدی ایجاد شود. کخ سپس از بک می‌پرسد که آیا او هم در این خوشبینی سهیم است؟بک در پاسخ می‌گوید‌: تاحدودی فجایع طبیعی که بیم بروزشان می‌رود و پیامدهای سیاسی ناشی از آنها بر دوش بخش‌های معینی از جامعه سنگینی خواهند کرد. بک سپس نمونه انگلستان را مثال می‌آورد که قرار است هر شهروند تنها اجازه پخش میزان معینی از دی اکسید کربن در فضا را داشته باشد و اگر کسی از این میزان فراتر برود بابتش عوارض خواهد پرداخت.
به باور بک این‌گونه مقررات بیش از همه به اقشار متوسط و زیرین جامعه فشار خواهد آورد، زیرا با توجه به ضعف مالی‌ آنها، عوارض تحرک بیشتری از آنها گرفته خواهد شد، در حالی که اقشار مرفه که قدرت پرداخت عوارض را دارند، تغییری در زندگیشان به وجود نخواهد آمد.
خبرنگار تاتس در فراز دیگری از مصاحبه به بک می‌گوید: شما در کتاب قدیمیتان با عنوان «جامعه پر ریسک» نوشته‌اید که ریسک‌های جهانی معاصر، فقیر و غنی را به‌طور یکسان متضرر خواهند کرد. اما در کتاب جدیدتان، «جامعه جهانی پرریسک»، به نتیجه‌ متفاوتی رسیده‌اید. از سال ۱۹۸۶ تاکنون چه چیزی تغییر کرده است؟ بک در پاسخ می‌گوید که سال ۱۹۸۶ موقعیتی خارق‌العاده را پیش چشم داشته که اندکی بعد هم در شکل چرنوبیل واقعیت مشهود پیدا کرده است.
او سپس می‌افزاید: اغنیا خودشان را در کتاب اول من به جزیره امنی می‌رسانند‌‌‌‌‌‌‌‌‌، اما به زودی متوجه می‌شوند که ابر اتمی به آسمان آن جزیره هم وارد شده است. تغییرات شدید جوی اما تاثیرات متفاوتی دارند. اگر یک شهر بندری در نتیجه سیل حاصل از این تغییرات زیر آب برود متمول‌ها می‌روند بر روی تپه‌ها و ارتفاعات بلندتر خانه‌های جدیدی برای خود می‌سازند، ولی ناداران و کم‌درآمدها چنین امکانی ندارند.
سپس هانس کخ این سوال را با بک مطرح می‌کند که آیا با تداوم ارزش‌های دگر‌‌گونه‌ای مانند «رشد اقتصادی»، غلبه بر بحران جو زمین امکان‌پذیر است؟ بک در پاسخ می‌گوید که رشد مبتنی بر آمار و کمیت‌ها روز به روز مشکل‌سازتر می‌شود. او به گزارش نیکلاس استرن‌، اقتصاددان بانک جهانی استناد می‌کند که تغییرات و تحولات منفی در جو زمین را بزرگترین شکست و ناکارایی اقتصاد بازار می‌داند. تداوم اعتماد به سازوکارهای این اقتصاد از نظر بک مانع از آن خواهد بود که بشر بتواند بر بحران جو فائق آید.
در ارتباط با پاسخ فوق، خبرنگار تاتس این سوال را مطرح می‌کند که زمانی که اقتصاد بازار کارکرد و اثرات خوبی نداشته باشد و رشد اقتصادی هم مشکلی را حل نکند آیا دیگر می‌توان برای سرمایه‌داری آینده‌ای متصور شد؟ جامعه شناس آلمانی در پاسخ می‌گوید که یکی از شاخص‌های سرمایه‌داری‌ رایج، تغییریافتن مبناها و چهره‌ آن است. در قرن نوزده و بیست هم موقعیت مشابهی وجود داشت و سرمایه‌داری با چالش‌های تازه‌ای روبه‌رو شده بود. این نظام در نتیجه مبارزات عمومی چهره اجتماعی‌تری به خود گرفت و با تشکیل دولت‌های رفاه گزینه‌ تازه‌ای از سرمایه‌داری به وجود آمد.سوال دیگر خبرنگار تاتس نیز به کتاب جدید اولریش بک، «جامعه جهانی پرریسک» مربوط می‌شود. کخ می‌گوید: ریسک‌ها و تهدیدهای بین‌المللی مانند تغییرات جوی، بحران‌های مالی و حملات تروریستی از دید شما باور و خوشبینی سابق به پیشرفت و دوران صنعتی را زایل کرده‌اند. ولی آیا در دوران گذشته، فقر و جنگ و بحران‌های اقتصادی و خطرات غیرقابل پیش‌بینی بشر را تهدید نمی‌کردند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌؟ اولریش بک در پاسخ می‌گوید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌: تفاوت در ا ین است که در گذشته انسان فکر می‌کرد با مدرن‌سازی‌ها و تکنولوژی‌های جدید می‌تواند از پس تهدیدها و ریسک‌های جدید برآید. ولی این خودآگاهی و یقین به کنترل‌پذیری روندها دستکم از زمان بروز بحران‌های محیط‌زیستی به لرزه درآمده است.
بک سپس در مورد حد کارآیی راه‌حل‌های سیاستمداران آلمانی، که بیشتر جنبه ملی و داخلی دارند، می‌‌گوید که این راه‌حل‌ها اثرات و نتایجی محدود و مشروط دارند. زیرا بشر اینک به راه‌حل‌هایی با تاثیراتی بین‌المللی و ورای چهارچوب‌های ملی نیازمند است. وگرنه برای مهار بحران جو زمین کاری از پیش نمی‌رود.
ما اینک به ناگهان با مسائل و مفاهیمی مانند تقسیم قدرت بین‌المللی و عدالت در سطح بین‌المللی مواجه شده‌ایم. کشورهای در حال توسعه بیش از همه از تغییرات منفی در شرایط جو متضرر می‌شوند، در حالی که کمترین نقش را هم در این تغییرات به عهده داشته‌اند. با چسبیدن به تکنولوژی‌ها و تعصبات سابق کار بشر پیش نمی‌رود.
خبرنگار تاتس سپس به این نکته اشاره می‌کند که تصویرکردن تهدیدات جوی به عنوان یک فاجعه احتمالی، همه را زیر فشار زیادی قرار داده است. ولی آیا این همه فشار و استرس به خاطر تحولات جوی قابل توجیه است؟ اولریش بک در پاسخ به تحولاتی بنیادینی اشاره می‌کند که بشر در حال از سرگذراندن است.
او می‌افزاید: ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تاکنون اصل عدم اقدام بود که در زندگی جوامع ما معتبر بود. یعنی مادام که خطری قابل اثبات نبود کسی هم برای مقابله با آن به فعالیت نمی‌افتاد. ولی اینک ما به اصل پیشگیری رو آورده‌ایم: زمانی که یک خطر منتفی نیست باید در برابر آن محتاط بود. این بدان معنا است که باید برای مهار تحولات منفی در وضع اقلیمی زمین به سرعت هر چه تمام‌تر اقدامات لازم را انجام داد. این درک و برداشت فشار سنگینی را برای دست‌به‌کارشدن ایجاد می‌کند.