تاریخچه جهانی شدن
«جهانی شدن» اصصلاح عامی است به مفهوم مجموعه تحولات اقتصادی، اجتماعی، فنی، فرهنگی و سیاسی که به عنوان عامل فزاینده وابستگی متقابل، همگون شدن و تعامل میان افراد و شرکتها در مکانهای مختلف در نظر گرفته میشود. پیدایش واژه «جهانی شدن» مربوط به ابتدای سال ۱۹۴۴ بوده است، اما از حدود سال ۱۹۸۱ این واژه توسط اقتصاددانان به کار برده شد.
مترجم: عطیه سالار منش
«جهانی شدن» اصصلاح عامی است به مفهوم مجموعه تحولات اقتصادی، اجتماعی، فنی، فرهنگی و سیاسی که به عنوان عامل فزاینده وابستگی متقابل، همگون شدن و تعامل میان افراد و شرکتها در مکانهای مختلف در نظر گرفته میشود. پیدایش واژه «جهانی شدن» مربوط به ابتدای سال ۱۹۴۴ بوده است، اما از حدود سال ۱۹۸۱ این واژه توسط اقتصاددانان به کار برده شد. شهرت «تئودور لویت» عموما به دلیل نوشتن مقالهای برای «مجله تجارت هاروارد» در سال ۱۹۸۳ تحت عنوان «بازارهای جهانی» است. پدیدههای جزئی دیگری نیز در مطالعه بافت اجتماع در مقیاس جهانی مشاهده شده است.
اصطلاح «جهانی شدن» برای اشاره به این مجموعه تحولات به عنوان یک فرآیند و یا عاملی برای تحولات اساسی است که کاربردهای متمایز آن به این شرح است:
«تاثیرات اقتصادی و اجتماعی مثبت: به عنوان ابزاری برای تجارت که سبب بالا رفتن سطح زندگی و رفاه در کشورهای در حال توسعه و ثروت بیشتر برای کشورهای پیشرفته و جهان سوم میشود. این دیدگاه مدعی است که رفاه اجتماعی در گرو رفاه اقتصادی است.»
«تاثیرات اقتصادی، اجتماعی و بومی منفی: به عنوان ابزاری برای امپریالیسم جمعی که موجب پایمال شدن حقوق بشر در کشورهای در حال توسعه میشود. گفته میشود با وجود برخی غارتها و سودجوییها این پدیده رفاه را به همراه میآورد. اما نتایج منفی شامل یکپارچگی فرهنگی از طریق تهاجم فرهنگی، صادرات نیازهای کاذب و براندازی و سرکوب اصالتهای در سطح منطقهای و جهان، اقوام بومی و فرهنگها میشود.»
تعریف
عموما تعاریفی که از «جهانی شدن» ارائه میشود مفاهیمی ذهنی هستند که بر اساس موقعیت تعریفکننده - که دیدی مثبت به جهانی شدن داشته باشد و یا برعکس - و یا تجربیاتش عرضه میشوند.
تعریفی عمومی اما محدود از «جهانی شدن» مربوط به صندوق بینالمللی پول است که بر رشد تعاملات اقتصادی کشورها از طریق افزایش حجم و تنوع معاملات برونمرزی در حیطه کالا و خدمات، آزادی جریان ورود کالاهای بینالمللی و سرعت بیشتر و فراگیر شدن فنآوری تاکید دارد. این تعریف بیشتر شبیه به تعریف «اقتصاد جهانی» است که در آن اکثریت بر این توافق دارند که «جهانی شدن» مفهوم گستردهتر تمدنی است با وجوه در هم پیچیده متنوع اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و فنآوری.
تاریخچه
از آنجایی که اصطلاح جهانی شدن هر دو جنبه فنآوری و سیاست را در بر میگیرد، جنبههای مختلف تاریخچههای مختلفی را نیز خواهند داشت. در زمینه اقتصاد و اقتصاد سیاسی معمولا از جهانی شدن به عنوان «رونق تقسیمبندی کار در عرصه جهانی» یاد میشود. همچنین جهانی شدن میتواند به حجم رو به افزایش تجارت میان کشورها - به وسیله موسسات ثابت که به شرکتها در کشورهای مختلف این اجازه را میدهند که با حداقل مشکلات به مبادله کالا و خدمات بپردازند - اشاره کند.
اصطلاح «آزادیخواهی اقتصادی» (liberalization) به معنی پذیرش طرح اقتصاد کلاسیک جدید بر اساس گردش کالا و خدمات بدون مانع در میان افراد دارای صلاحیت است. این مساله منجر به تخصصی شدن صادرات در کشورها و فشار بر پایان حمایت از عوارض گمرکی و دیگر موانع تجارت میشود.
دوره «سیستم واحد پولی طلا» و آزادیخواهی اقتصادی در قرن نوزدهم اغلب «دوره اول جهانی شدن» در نظر گرفته میشود. این دوره همگام با رشد صنعتی شدن و مبادله کالا به وسیله پول رایج یعنی سکه شروع شد. بنیانگذار نظریه دیوید ریکاردو بود که بر روی مزایای نسبی و قانون سز که مربوط به توازن عمومی است کار میکرد (بنا به قانون سز عرضه کل کالاهای اقتصادی همیشه و احتمالا مساوی با تقاضای کل است.) به تعبیری بحث بر سر این بود که کشورها میبایست به نحوی کارآمد به تجارت بپردازند تا هر گونه ایجاد شکاف موقت میان عرضه و تقاضا به طور خود به خود اصلاح شود. نظام واحد پولی طلا تقریبا بین سالهای ۱۸۵۰ تا ۱۸۸۰ در بیشتر کشورهای صنعتی پا به عرصه گذاشت. اگرچه هنوز بحث بر سر این است که آیا واقعا نظام اقتصادی آنها بر این اساس بوده است یا نه.
«دوره اول جهانی شدن» با شروع جنگ جهانی اول ناکارآمد شد و سپس با بحران نظام پولی طلا در اواخر ۱۹۲۰ تا اوایل ۱۹۳۰ افول کرد. کشورهایی که شامل این دوره شدند مثل اروپای مرکزی که کشورهای حاشیهای اروپا و مستعمرات اروپا در آمریکا و اقیانوسیه همگی پیشرفت کردند. نابرابری میان دولتها از میان رفت و جریان ورود کالا و کارگر به طور چشمگیری در میان این کشورها آزاد شد.
از جنگ جهانی دوم جریان جهانی شدن توسط «دور مذاکرات تجاری» تحت حمایت GATT هدایت شده است.
این امر منجر به وضع مجموعهای از توافقنامهها شده که موانع تجارت آزاد از سر راه را برمیدارد. مذاکرات اروگوئه (۱۹۸۴-۱۹۹۵) سبب ایجاد پیمانی برای تاسیس سازمان تجارت جهانی (WTO) به عنوان واسطهای برای منازعات تجاری شد.
ماهیت و پیدایش جهانی شدن
مباحث تخصصی بسیار زیادی وجود دارد، مبنیبر اینکه آیا جهانی شدن پدیدهای واقعی است و یا تنها یک تحلیلی موهوم است. اگرچه این اصطلاح فراگیر شده است اما برخی مولفان میگویند که شاخصههای نسبت داده شده به جهانی شدن قبلا در دیگر برهههای تاریخی دیده شده است. اگرچه برخی اشاره میکنند که این شاخصهها مثل افزایش تجارت بینالملل و نقش بیشتر همکاریهای چندجانبه به اندازهای که میبایست، عمیقا تقویت نشدهاند.
برخی از نویسندگان اصطلاح «بینالمللی» را بر جهانی شدن ترجیح میدهند. در بینالمللی شدن نقش دولتها و کشورها بسیار پراهمیت است در حالی که جهانی شدن به معنای واقعی آن، از بین بردن نظامهای دولتی کشورها است. همچنین آنها میگویند سردمداران کشورها فاصله زیادی تا فروپاشی دارند. بنابراین این مرحله از جهانی شدن عملی نشده است و احتمالا با در نظر گرفتن تاریخ در آینده هم اتفاق نخواهد افتاد. زیرا بینالمللی شدن هرگز تبدیل به جهانی شدن نشده است. (اتحادیه اروپا و NAFTA هنوز به دنبال اثبات این ادعا است.)
به هر حال مشکلات و چالشهای فزاینده جهان که از قوانین درونمرزها پیروی نمیکنند مثل آلودگی محیط زیست و جنبشهایی که به عنوان ضدجهانی شدن یاد میشود به عنوان حرکتی به سوی جهانی شدن تبدیل شده و به وسیله تجربیات به دنبال اشکالی از بنیانهای مدنی است که بتواند از دولتها سبقت بگیرد و دموکراسی حقیقی را به ورطه نمایش بگذارد. همان طور که گفته شده با توجه به اینکه نزاعهای اصلی بر سر جهانی شدن که در حال وقوع است میتواند جریان بینالمللی شدن را رد کند، ضرورت یک جنبش جهانی غیرقابل انکار است. در نتیجه میتوانیم در مورد فرآیند واقعی حرکت جوامع به سوی جامعهای جهانی انسانی به گفتوگو بنشینیم. مولفان دیگر معتقدند که ما در حال انتقال به بخش بیثباتی از تمدن هستیم. شکل هویت اصلی جامعه جهانی هنوز مورد بحث است و توسط گزینشهایی که ما در طی دهههای بحرانی آتی میکنیم مشخص خواهد شد. برای مثال گروه «گلوبال سناریو» گزینشهای آینده جهان را با «نیروهای بازار» یا همان اقتصاد جهانی تنها بر پایه یک گروه خاص این طور به تصویر میکشد:
دنیایی که با خط مشی اصلاحات، ثبات، سختکوشی، طرفداری محیط زیست و نمونه جدید استحکام در تضاد است.
برخی مدعیاند که جهانی شدن یک جغرافیای خیالی است و ابزاری است برای حاکمیت «نئولیبرالیست». این گروه کسانی هستند که تلاش میکنند با انعکاس مباحثی از سیاستهای جهان خط مشی از پیش تعیینشده خویش را قانونی جلوه دهند. نویسندگان کتابهایی چون «بدون آرم» این ادعا را با ارائه تصویری از دنیایی جهانی شده بیان میکند. موسسه «بریتون وودز» میتواند تقاضا کند که کلیه کشورها تحت برنامههای تطبیقی بنیادی اقتصاد را به سوی آزادیخواهی اقتصادی هدایت کنند این برنامهها دولتها را در سرمایهگذاری در برنامههای بخشخصوصی تشویق میکند تا به رفاه و خدمات عمومی برسند.
شاخصههای جهانی شدن
جهانی شدن یا بینالمللی شدن به وسیله نتایجی که به همراه میآورد شناخته میشوند. احتمالا بیشتر این نتایج پس از جنگ جهانی دوم به وجود آمدهاند. این نتایج شامل جنبشهای بینالمللی بیشتر در عرصه محصولات، پول، اطلاعات و همچنین افراد میشود.
نتایج اقتصادی
- افزایش تجارت بینالملل سریعتر از سرعت رشد اقتصاد جهانی.
- گسترش جریان ورود کالا شامل سرمایهگذاری مستقیم خارجی
- وضع تعهدنامههای بینالمللی توسط سازمانهایی مثل سازمان تجارت جهانی و سندیکاهای اقتصادی مثل اوپک.
- توسعه نظام مالی جهانی
- پررنگتر شدن نقش سازمانهایی مثل صندوق بینالمللی پول، سازمان تجارت جهانی و WIPO که بر معاملات بینالمللی نظارت دارند.
- افزایش فعالیتهای اقتصادی مثل برونسپاری و تجارت برونمرزی به وسیله شرکتهای چندملیتی.
نتایج فرهنگی
- مبادلات فرهنگی بیشتر
- گسترش تنوع فرهنگی و دسترسی آسانتر به فرهنگهای مختلف، مثلا صادرات فیلمهای هالیوود و بالیوود. اگرچه فرهنگ وارد شده به آسانی جایگزین فرهنگهای محلی میشود.
- رونق سفرهای بینالمللی و صنعت توریسم.
- بالا رفتن آمار مهاجرتها شامل مهاجرت غیرقانونی نیز میشود.
- توسعه تولید کالاهای مصرفی برای دیگر کشورها بهخصوص در شرایطی که با فرهنگ آنها سازگار باشد.
- گرایشات و فرهنگهای عمومی در سطح جهان.
- وقوع رویدادهای ورزشی جهانی مثل جامجهانی فوتبال و مسابقات المپیک.
- شکلگیری و پیشرفت مجموعه ارزشهای جهانی.
نتایج در زمینه فناوری و قوانین
- پیشرفت زیرساختهای مخابراتی و ماهوارههای مخابراتی مجهزتر، کابلهای نوری زیردریایی و تلفنهای بیسیم.
- افزایش شمار اعمال استانداردهای جهانی مثل کپیرایت و حق ثبت اختراع.
- فشار جامعه وکلا برای ایجاد دادگاه جرائم بینالملل و جنبشهای حقوق بینالملل.
اغلب بر سر این بحث است که تروریسم نیز دست خوش جهانی شدن است چرا که کشورهای خارجی در حالی مورد حمله واقع میشوند که هیچ ارتباط مستقیمی با کشور خود تروریست ندارند.
موانع تجارت بینالملل به طور بارز از جنگ جهانی دوم در پی تعهدنامههای بینالمللی مثل موافقتنامه عمومی تعرفهها و بازرگانی (GATT) کاهش یافتند. ابتکارات ویژهای در پی ایجاد سازمان تجارت جهانی (WTO) و GATT صورت گرفت. GATT بدین شرح میباشد:
- حمایت از تجارت آزاد
در زمینه کالا: ۱- کاهش و یا حذف تعرفهها و ایجاد مناطق آزاد تجاری با گمرکی پایین و یا بدون گمرکی. ۲- کاهش هزینههای حمل و نقل، به خصوص گسترش حمل کانتینری به جای حمل و نقل از طریق کشتی.
در زمینه سرمایه: کاهش و یا حذف کنترل بر سرمایهها
کاهش، حذف و یا یکپارچگی یارانهها برای تجارتهای محلی
- محدودیتهای مالکیت معنوی
- یکپارچگی قوانین مالکیت معنوی در تمامی کشورها و به طور کل افزایش محدودیتها.
- به رسمیت شناختن حقوق مالکیت معنوی در امور فراملی مثل قانون حق ثبت اختراع چین که در آمریکا هم مورد تایید است.
طرفداران جهانی شدن
حامیان جهانی شدن دموکراتیک گاهی «طرفداران جهانی شدن» خوانده میشوند. این گروه معتقدند که اولین گام در جهانی شدن که جلب بازار جهانی است باید با تاسیس ارگانهای دولتی جهانی که ارائهدهنده تمایلات مردم دنیا است کامل شود. تفاوت میان این دسته و دسته دیگر حامیان جهانی شدن در این است که اینها براساس پیشرفت نظریهای که جلب مشتری میکند تعریف نمیشوند بلکه معتقدند که باید به مردم از طریق جریان دموکراسی حق انتخاب داده شود.
طرفداران تجارت آزاد به این نکته اشاره میکنند که نظریههای اقتصادی با مزایای نسبی حاکی از آنند که تجارت آزاد، با مشارکت کلیه کشورها در سود عاید، منجر به توزیع منابع کافی برای همگان میشود و به طور کل این امر سبب کاهش قیمتها، کاهش بیکاری و تولید
بیشتر میشود.
آزادیخواهان اقتصادی و طرفداران اقتصاد آزاد سرمایهداری میگویند که درجات بالای آزادی سیاسی و اقتصادی به شکل مردمسالاری و سرمایهداریاش در کشورهای توسعهیافته، هم سبب ختم هریک به دیگری میشود و هم سبب افزایش کیفیت تولیدات و وفور آن. این دسته جهانی شدن را توزیع سودمندانه آزادی و سرمایه میدانند.
مخالفان میگویند که جنبشهای جهانی شدن از شواهد بیپایه و اساسی برای پشتیبانی از دیدگاهشان استفاده میکنند. در عوض، آمارهای بینالمللی که در زیر آمدهاند از جهانی شدن حمایت میکنند.
درصد افرادی که در کشورهای در حال توسعه با درآمد روزی کمتر از یکدلار آمریکا زندگی میکردند در عرض ۲۰سال به نصف کاهش یافته است (البته با در نظر گرفتن تورم و قدرت خرید). اگرچه برخی منتقدان معتقدند که متغیرهای جزئی بیشتر دیگری برای مشخص کردن خط فقر میبایست مورد بررسی قرار گیرد.
- آمار امید به زندگی کشورهای در حال توسعه پس از جنگ جهانی دوم تقریبا دو برابر شده است و این کشورها در حال پرکردن خلا میان خودشان و کشورهای پیشرفته، جایی که این روند کندتر شده، هستند. مرگ و میر نوزادان در بسیاری از مناطق در حال توسعه کاهش یافته و به طور کل نابرابریهای درآمد در دنیا کمرنگ شده است.
- مردمسالاری به طور چشمگیری افزایش پیدا کرده در حالی که در سال ۱۹۰۰ هیچ کشوری حق رای عمومی نداشته، اکنون این تعداد به ۵/۶۲درصد در بین همه کشورها در سال ۲۰۰۰ رسیده است.
- نسبت جمعیت جهان به جمعیت کشورهایی که سرانه غذای آنها کمتر از ۲۲۰۰کالری در روز بوده از ۵۶درصد در اواسط دهه ۶۰ به کمتر از ۱۰درصد در دهه ۹۰رسیده است.
- نرخ باسوادی افراد مابین سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۹۹ از ۵۲درصد به ۸۱درصد رسیده است. در این میان زنان بیشتر این خلا را جبران کردهاند به طوری که نرخ باسوادی زنان نسبت به مردان از ۵۹درصد در سال ۱۹۷۰ به ۸۰درصد در سال ۲۰۰۰ افزایش یافته است.
- درصد کارگران کودک از ۲۴درصد در سال ۱۹۶۰ به ۱۰درصد در سال ۲۰۰۰ کاهش یافته است.
- نتایج مشابه دیگری در زمینه نیروگاههای تولید برق، خودروسازی، مخابرات و سرانه ارتباطات وجود دارد. همچنین نسبت جمعیتی که به آبهای آشامیدنی سالم دسترسی دارند افزایش پیدا کرده است.
به هر حال ممکن است برخی از این پیشرفتها که ذکر شد نتیجه جهانی شدن نباشند و یا ممکن است بدون شکل رایج جهانی شدن نیز اتفاق بیافتد و یا نتایج منفی آن سبب شود که مخالفت جنبشهای ضدجهانی را برانگیزد.
برخی از طرفداران سرمایهداری هم از بانک جهانی و هم صندوق بینالمللی پول انتقاد میکنند. آنها بر سر این بحث میکنند که این تشکیلات که برای نظارت بنا شدهاند نظامهای فاسدی هستند که توسط دولتها پایهریزی شدهاند نه شرکتها. تاکنون اعتبارات زیادی به دیکتاتورهایی داده شده که هرگز به اصلاحاتی که وعده آن را داده بودند نپرداختند. در عوض بعدها مردم عادی مجبور شدند که این بدهیها را بپردازند. بنابراین آنها کمتر طرفدار نظام سرمایهداری هستند. همچنین به این مساله اشاره میکنند که برخی از تناقضات در جهانی شدن از علایق ویژه گروهها با گرایشات مختلف است. مثل اتحادیههای موجود در کشورهای غربی.
برخی دیگر مثل سناتور داگلاس روچه به سادگی جهانی شدن را به عنوان امری اجتنابناپذیر و حامی پیدایش سازمانهایی چون انتخابات آزاد سازمان ملل متحد میداند که بر روی بدنه اصلی بخشهایی از جامعه جهانی که بدون انتخابات آزاد بر سر کار آمدهاند نظارت اعمال میکند.
منبع: Wiki pedia , globalization
ارسال نظر