سیدحسن خمینی تشریح کرد:
وجوه فراموش شده مکتب امام(ره)
ما محتاج نظرات کسانی هستیم که هفتاد سال با امام بودهاند، وقتی آنها میگویند؛ «امام چنین بود» این بسیار در اجتهاد ما در مکتب امام، موثر است
اعتراض من به برداشتهایی است که به وجهههای نفی سکولاریسم در اندیشه امام میپردازند، ولی به وجهههای حق مردم اشاره نمیکنند
ما محتاج نظرات کسانی هستیم که هفتاد سال با امام بودهاند، وقتی آنها میگویند؛ «امام چنین بود» این بسیار در اجتهاد ما در مکتب امام، موثر است یادگار حضرت امام گفت: عامه روحانیون مشکلات مردم را هم، میدانند و هم، به عینه لمس میکنند؛ چراکه در میان مردم زندگی میکنند و به خوبی میدانند حیاتشان در گرو این است که زبان و مطالبهکننده خواستههای مردم باشند.
به گزارش ایسنا سیدحسن خمینی در گفتوگویی با اشاره به اینکه «بحث درباره قسمتهای مختلف اندیشه امام(ره) یا به تعبیر من، مکتب امام نیاز به بسط و توضیح بیشتر دارد»، اظهار کرد: آرای امام(ره) مثل آزادیهای اجتماعی، آزادیهای سیاسی، حق رای مردم و دخالت آنها در نظام سیاسی از مسائلی هستند که میشود پاسخش را در مکتب امام(ره) یافت. با توجه به این نکته آنهایی هم که امروز آرای امام(ره) را نفی میکنند اهل یک طایفه نیستند، گروهی اصل دین و گروهی نیز حضور دین در عرصه اجتماع را نفی میکنند و معتقدند دین مربوط به روابط فرد با خداست و گروهی هم مکتب امام را نفی میکنند در حالی که به سکولاریسم هم معتقد نیستند. این دسته هم از مکتب امام خمینی(ره) خارج شدهاند. در مکتب امام، نقش دین، نقش مردم، نقش روحانیت، نقش اقشار سیاسی، نظامی، اقتصادی و ... تعریف شده است. هرکه به قسمتی از آن بپردازد و قسمت دیگرش را نفی کند، به مکتب امام خمینی پشت کردن است. اعتراض من به برخی از برداشتهای سالهای اخیر، از همین منظر است که مصداق «نومن ببعض و نکفر ببعض» شدهاند، به وجهههای نفی سکولاریسم در اندیشه امام میپردازند، ولی به وجهههای حق مردم اشاره نمیکنند. وی در مورد مکتب امام اظهار کرد: ما نباید امروز بگوییم انتظار امام(ره) از جامعه امروز ما چیست. پاسخهای امام(ره) مربوط به قضیههای واقع شده روزگار خودشان است، اما مکتب امام(ره) برای امروز هم پاسخ دارد. همانطور که مکتب شیعه برای هر زمان و هر جغرافیا پاسخ دارد. ما محتاج نظرات کسانی هستیم که هفتاد سال با امام بودهاند، وقتی آنها میگویند؛ «امام چنین بود» این بسیار در اجتهاد ما در مکتب امام، موثر است؛ چرا که این اگرچه مستقیما از رفتار یا کردار یا گفتار امام خبر نمیدهد، ولی تشریح مذاق مکتب امام است.
سیدحسن خمینی خاطرنشان کرد: انتظار از دیدگاه مکتب امام(ره) این است که نهاد روحانیت به عنوان سخنگوی مردم حقوق مردم را مطالبه کند. هم حقوق دینی و هم حقوق دنیوی که البته دین برای روحانیت تعریف کرده، اتفاقا این موردی است که نهاد روحانیت را تاثیرگذار کرده است.
یادگار امام درباره حقوق مردم بر گردن نهاد روحانیت نیز گفت: جایگاه روحانیت همان جایگاهی است که نهاد دین دارد و از این منظر مردم باید هر آنچه را که از دین مطالبه میکنند از این نهاد هم مطالبه کنند.
وظیفه روحانیت دفاع از دین است نه سنت
وی در عین حال خاطرنشان کرد: البته توجه کنید که یکی از آفتهایی که ممکن است نهاد روحانیت را با مشکل مواجه کند، سنتهای غیردینی جامعه است که با ارزشهای دینی اشتباه گرفته میشود و بر پایه این اشتباه هر چیز جدیدی با مقاومت جدی از سوی متدینین مواجه میشود و این سوال مطرح نمیشود که آیا این پدیده مقولهای دینی یا امری دینی هست یا نه؟ اشتباه گرفتن این امر باعث میشود دینداران با ابزار دین به دفاع از سنت بپردازند در حالی که اصلا لزومی ندارد. وظیفه روحانیت دفاع از دین است نه سنت. البته بحمدالله سنتگراها هم قدرت دارند، هم تریبون و جای دفاع و خود باید از خود دفاع کنند که البته به شوخی بگویم ما میبینیم که بزرگترین مدافعین سنتگرایی خود در قلب مدرنیسم نشستهاند. اینکه دینداران به جای دفاع از ارزشهای دینی، پاسدار سنتهای غیردینی شوند مسالهساز شده و روحانیت به این متهم میشوند که توانایی ارتباط با دنیای جدید را ندارند، توانایی پیشرفت و پذیرش چیزهای جدید را ندارند و این اتهامات پایهای میشود تا بر مبنای آن بگویند دوره حضور روحانیت و جامعه دیندار به سر آمده اما نمیدانند اگر متدینین در این جایگاه نبودند چه مقدار مشکل به ویژه در ذهنیت جامعه دیندار پدید میآمد.
یادگار امام خاطرنشان کرد: توجه کنید جامعه دینی جامعهای است که همه روابط آن بر مبنای ارزشها و هنجارهای دینی باشد. در آن ظلم نباشد، کسی از گفتن حرف خویش نترسد، در آن ربا و رشوه نباشد، حجاب و عفاف بر آن حکمفرما باشد، دروغ و غیبت و تهمت در آن رواج نداشته باشد، مردم به عبادت واجب شرعی عامل باشند. از محرمات شرعی اجتناب کنند. فقر در آن ریشهکن شده باشد، زن و مرد آن جامعه احساس امنیت کنند. احساس آرامش کنند. هر کسی مطمئن باشد که اگر حقی از او ضایع شد، بدون هیچ هزینهای میتواند حق خود را بازپس بگیرد، قوانین آن مطابق با حکم اسلام باشد، مردم در سرنوشت خویش سهیم باشند و این سهیم بودن را لمس کنند، کارشناس دینشناس بر روابط جامعه نظارت کند و هیچکس از مشکلات معیشتی رنج نکشد. دینداران دغدغه دینی بودن جامعه را دارند و اگر هرکس را خارج از دایره ارزشهای دینی ببینند، رنج میکشند.
وی درمورد جدی بودن خطر افراطیها به عنوان یکی از آسیبهایی که میتواند متوجه نهاد روحانیت شود، تاکید کرد: هدف نظام روحانیت این است که جامعه را به دین و دینداری برگرداند. وقتی تلاشهایی که در این حوزه میشود خیلی تناسبی با علت غایی نداشته باشد، یا حرکتی افراطی است یا حرکتی تفریطی و کمترین نتیجه آن نائل نشدن به هدف است. حال با توجه به این تعریف، افراطیگری اولین مشکلش تحمیل هزینهای غیرلازم است، در ثانی، باعث میشود کسانی که باید هزینه را بپردازند (که طبعا در حوزه مسائل اجتماعی، عامه مردم هستند) از پرداخت هزینه سر باز بزنند و طبعا به نتیجه نائل نشوند در حالی که اگر جامعه هزینه لازم را بخواهد بپردازد، با کمال میل میپذیرد. به همین سبب است که باید گفت؛ افراطیگری هم، غیرلازم است و هم، مضر و هم جامعه را نسبت به نتایج بدبین میکند. اگر نگاهی به تاریخ صفویه بیندازیم، در این زمینه درسآموز است.
وی با بیان اینکه « هم تفکری میتواند افراطی باشد و هم افراطیگری در حوزه اجرا و عمل باشد»، اظهار کرد: تفکر افراطی یعنی تفکری فراتر از قانون، وقتی حق مسلم مردم در اندیشهای نادیده گرفته میشود، این تفکر افراطی است.
چنانکه وقتی حق شارع رد میشود، تفکر افراطی است. پس تفکرهای افراطی، ملیگراییهای سکولار و فاشیسم هر دو از یک آبشخور سیراب میشوند. البته طبیعی است که تفکر زمینه عملکردهای افراطی میشود. یکی از این تفکرات که امروز خطرناک است و توسط مراجع که اصلیترین پایگاه حفظ دین هستند، نسبت به آن هشدار داده شده است، بسط دادن به عرفانهای دروغین و ادعاهای واهی نسبت به ارتباط با مراکز غیبی از جمله حضرت بقیهالله الاعظم ارواحنا فداه و... است.
ارسال نظر