رویداد - ازهم گسیختگی مالی
تحلیل یک کارشناس از بازار سهام و اقتصاد آمریکا
منبع: کاپیتالیسم مگزین
با وجود انتشار آمارهای سردرگم کننده نرخ بیکاری آمریکا در هفته گذشته و قوت گرفتن خطر کاهش بیشتر ارزش مسکن و توام شدن این مسائل با ناآرامیهای سیاسی در تونس و مصر و خاورمیانه، در عین رشد چشمگیر اقتصادی کشورهای نوظهور مثل چین و برزیل، بازار سهام ایالات متحده همچنان رو به رشد است.
جان براون
منبع: کاپیتالیسم مگزین
با وجود انتشار آمارهای سردرگم کننده نرخ بیکاری آمریکا در هفته گذشته و قوت گرفتن خطر کاهش بیشتر ارزش مسکن و توام شدن این مسائل با ناآرامیهای سیاسی در تونس و مصر و خاورمیانه، در عین رشد چشمگیر اقتصادی کشورهای نوظهور مثل چین و برزیل، بازار سهام ایالات متحده همچنان رو به رشد است. گاهی ممکن است که این تصور به وجود بیاید که اهالی وال استریت در حبابی زندگی میکنند که به خوبی از دنیای خارج مصون نگه داشته شده و هیچ ارتباطی هم با آن ندارد. حالا در اقدامی که میتواند نماد به پایان رسیدن روزهای خوش آمریکا باشد، عنوان شده که شرکت بورس آلمان میخواهد NYSE، تالار معاملات سهام نیویورک که زمانی قلب قدرت اقتصادی آمریکا بود را بخرد. وقتی که پادشاهی دیگر آن شکوه و نیروی گذشته را نداشته باشد، مدت زیادی طول نمیکشد تا سرمایهگذاران پی به وضعیت واقعی او برده و متوجه لباسهای محقرش بشوند.
اوایل همین ماهجاری اداره آمار نیروی کار اعلام کرد که نرخ بیکاری از ۴/۹ درصد به ۹ درصد کاهش یافته است. بسیاری از فعالان رسانههای مالی این خبر را روی هوا قاپیدند و آن را توام با انتشار خبرهایی مبنی بر رشد خرید مصرفکنندگان اینطور تعبیر کردند که رشد و رونق به اقتصاد آمریکا بازگشته است. با تمام اینها گزارش اشتغال نشان میداد که تنها ۳۶ هزار شغل جدید ایجاد شده، این رقم با ۱۴۶ هزار شغلی که اقتصاددانان برآورده کرده بودند ایجادشان برای آمریکا ضروری است فاصله زیادی دارد - جالب است که ۱۴۶ هزار حداقل رقمی بود که گفته میشد میتواند نرخ بیکاری را پایین بیاورد. با وجود تمام اینها بازار سهام آمریکا هیچ واکنشی نشان نداده و همچنان رشد میکند.
یک نکته که نباید فراموش کرد این است که آمار بیکاری کسانی که از تلاش برای یافتن شغل دست برداشتهاند را از فهرست محاسبات خود حذف میکند. درصد آمریکاییهایی که کار دارند همچنان رو به نزول است. اگر کسانی که طی دو سه سال اخیر شغل شان را ترک کردهاند نیز وارد محاسبات کنیم، بسیاری از اقتصاددانان بر این باورند که نرخ بیکاری واقعی آمریکا حتی به ۲۰ درصد نیز خواهد رسید.
بازار مسکن نیز نشانههای تازهای از استمرار آشفتگی در آن نشان میدهد. طبق گزارشی که هفته گذشته منتشر شده است که از دادههای مربوط به نوامبر ۲۰۱۰ در آن استفاده شده بود، تقریبا یک سوم خانههای آمریکا اکنون قیمتی کمتر از ارزش وامهایی که برای خریدشان پرداخت شده است، دارند. جای تعجب نیست که با توجه به این واقعیت هولناک، اعلام ورشکستگیها و سرباز زدن از پرداخت دیون همچنان شایع است. قیمت یک خانه معمولی در آمریکا اکنون به پایینترین سطح ۱۰ سال اخیر خود رسیده و همچنان هم به نزولش ادامه میدهد.
با توجه به شواهد تازه ای که درباره میزان بیکاری و آشفته بازار مستمر بخش مسکن وجود دارد، سخت است که امیدوار بود در کوتاه مدت تقاضای مصرفی بتواند شاهد بهبود باشد. در عین حال بدون افزایش تقاضای مصرفی سخت است که بتوان هرگونه بهبود در روحیه مصرفکنندگان یا افزایش قیمت سهام را توجیه کرد، اما در واقع اکنون شاهد این دو پدیده هستیم. با توجه به این مسائل، رویدادهای اخیر به اعتقاد من نشان دهنده یک گسست عظیم مالی است.
بعد از کنار رفتن رییس قبلی فدرال رزرو، بن برنانکی کمک کرد که یکی از بزرگترین حبابهای دارایی تمام تاریخ شکل بگیرد. نتیجه طبیعی اقدامات او بحران اعتباری ۲۰۰۸ بود که هنوز هم از عواقبش رنج میبریم. البته برنانکی چندان تمایلی نداشته که بپذیرد رکود همچنان ادامه دارد. بیشک روشن است که تمایل او تحریک کردن حرکت اقتصاد است، آن هم نه از طریق تشویق مصرفکنندگان به خرید، بلکه از طریق ایجاد تورم.
بستههای محرک و برنامههای انبساط مقداری نقدینگی عظیمی به اقتصاد تزریق کرده است. علاوه بر این، دستکاری نرخ بهره توسط فدرال رزرو باعث شده است که سرمایهگذاران به داراییهای ریسکی تر هجوم برده و به این ترتیب سهام و کالاهایی بخرند که در مقایسه با اوراق قرضه و سپردههای بانکی بسیار پرخطر تر هستند. فراوان شدن پول ارزان بیشک حباب مصنوعی در بازار داراییها ایجاد میکند و این دلیل اصلی افزایش قیمت سهام در ماههای اخیر است.
علاوه بر این، ناآرامیهای سیاسی که اخیرا در مصر و تونس شاهد بودهایم باعث شده است که سرمایهگذاران کوچکتر از وقوع بحرانهای سیاسی در اقتصادهای نوظهور بترسند؛ درحالی که این کشورها هماکنون بنیانهای اقتصادیشان از آمریکا وضع بهتری دارد. البته انتظار من این است که این جریان به زودی پس از آرام شدن اوضاع در قاهره معکوس شود.
به طور خلاصه افزایش مستمر قیمت سهام در بازارهای آمریکا به نظر من از محل افزایش خرید و اطمینان مصرفکنندگان نیست، بلکه دلیل اصلی آن نقدینگی ارزان دولتی است که به بازارها تزریق شده و باعث شده است که موقتا حرکتهای کاذبی به وجود بیاید. این را میتوان به آب پاشی تشبیه کرد تا خیزش امواج. به همین طریق هنوز کشورهای توسعه یافته اندکی سرمایه جذب خود میکنند.
سوال مهمی که سرمایهگذاران باید از خود بپرسند این است که: وقتی مصرف هنوز رکودی است و بیکاری پابرجاست و قیمت مسکن نیز رو به افول است برای چه مدت این افزایش قیمت سهام بازارهای آمریکا دوام خواهد داشت؟
شاید بتوان با چاپ بیرویه پول اعتباری اقتصادهای ناسالم را نیز برای مدتی سرپا نگه داشت و توهم بازگشت رونق را در آنها به وجود آورد. اما در نهایت بهای آن تنزل پرسرعت بهای دلار خواهد بود - آن هم در برابر تمام ارزهای خارجی. با وجود نوسانات و حرکتهای کوتاه مدت، به نظر نگهداری طلا و نقره همچنان بهترین پناهگاه برای محافظت از سرمایهگذاران در برابر مخاطرات اقتصادی پیشرو است.
ارسال نظر