رویداد
آیا کمکهای جهانی عامل فقر هائیتی است؟
مترجم: ندا ناجی
بعد از زمین لرزه ۱۲ ژانویه سال گذشته، مقامات بیش از ۱۵۰ کشور و گروههای خیریه اواخر مارس ۲۰۱۰ در نیویورک سیتی جمع شدند تا درباره اقدامات موثر برای بازسازی هائیتی بحث و تبادل نظر کنند. یازده میلیارد دلار به این منظور اختصاص یافت و از این میان سهم کمک آمریکا ۱۵/۱ میلیارد دلار بود. در میانه ملاقاتها و جلسات سران دولتی و اقتصاددانها و سیاستگذاران، نمایش کوتاهی ترتیب داده شد به نام «صدای بیصداها.»
منبع: روت
مترجم: ندا ناجی
بعد از زمین لرزه ۱۲ ژانویه سال گذشته، مقامات بیش از ۱۵۰ کشور و گروههای خیریه اواخر مارس ۲۰۱۰ در نیویورک سیتی جمع شدند تا درباره اقدامات موثر برای بازسازی هائیتی بحث و تبادل نظر کنند. یازده میلیارد دلار به این منظور اختصاص یافت و از این میان سهم کمک آمریکا ۱۵/۱ میلیارد دلار بود. در میانه ملاقاتها و جلسات سران دولتی و اقتصاددانها و سیاستگذاران، نمایش کوتاهی ترتیب داده شد به نام «صدای بیصداها.» شش هفته قبل از کنفرانس گروههای جامعه مدنی هائیتی به محلات پرت-او-پرینس و روستاهای اطراف کشور رفتند و با ۱،۷۰۰ شهروند درباره امیدها و آرزوهایشان برای توسعه سرزمینشان گفت و گو کردند. مردم بارها و بارها بر استقلال، خودمحوری و مشارکت در فرآیند بازسازی کشورشان بعد از زلزله تاکید میکردند. یکی از مصاحبه شوندگان میگفت: «دیدیم که کاخ ملی مان ویران شد، دوست دارم که مهندسان هائیتی بازسازیاش کنند نه مهندسهای خارجی. آن وقت میتوانیم با افتخار به کاخمان نگاه کنیم و بگوییم هائیتیهاییها این کاخ ملی را ساختند.»
خیلی از مصاحبه شوندگان زمین لرزه را فرصتی برای تازه شدن و شروع دوره گذار میدانستند، تا فقرا و ثروتمندان هائیتی بتوانند هر دو در مسیر توسعه اقتصادی کشورشان نقش داشته باشند. کمکهای خارجی باید در جهت تقویت حاکمیت ملی باشند. بسیاری از معلمان، ماهیگیران، زنهای خانه دار، کشاورزان و دانشآموزان و بیکارانی که با آنها مصاحبه شده گفتهاند که از دریافت کمک برای کشاورزی، آموزش و مسکن استقبال میکنند، اما نمیخواهند صرفا دریافتکننده منفعل این کمکهای بینالمللی باشند و دوست دارند که خودشان نیز نقشی ایفا کنند. طبق مصاحبههای منتشر شده کلمه که این مردم بیش از همه استفاده کردهاند «رسپه» به معنای «احترام» است.
در اجلاس نیویورک اما این نظرها در پروسه اهدای کمکهای خیریه کلان گم شد و از میان رفت. میشله مونتاس که یکی از خبرنگاران مشهور رادیوی هائیتی و سخنگوی پیشین دفتر بان کی مون بوده است میگوید: «پل فارمر آرزو داشت که فضایی فراهم شود که برای چند دقیقه هم شده گزارش «صدای بیصداها» ارائه شود.» فارمر پزشک و انسانشناسی است که از دهه ۸۰ تاکنون در هائیتی کار کرده و موسسه جهانی «شرکای سلامتی» را برای ارتقای بهداشت بینالملل تاسیس کرده است. مونتاس میگوید «جالب است که به جز انگشت شماری تقریبا هیچ کس اهمیتی نمیداد که در این مصاحبهها چه گفته میشود. نه کسانی که از جامعه بینالملل آمده بودند - منظور کشورهایی است که در محل سازمان ملل اجلاس داشتند - و نه NGOها و گروههای مستقل.»
از ابتدای ژانویه ۲۰۱۰ مونتاس از کارش در سازمان ملل بازنشسته شده و به زادگاه خانوادگیاش در پورت-او-پرینس بازگشته بود. وقتی که زلزله اخیر هائیتی را در نوردید از او خواسته شد که به سازمان ملل بازگردد تا به عنوان مشاور کمک کند که سازمان وظایفاش را در هائیتی به انجام برساند. با سمت مشاور او شانس این را یافته که بر تصمیمات سازمان ملل درباره کشورش تاثیر بگذارد، اما علاوه بر این، همین نقش به سردرگمیها نیز دامن زده است. او میگوید: «من با آدمهای پیچیده زیادی کارمی کنم که با وجود تمام معلوماتشان هیچ نمیدانند که در این کشور چه خبر است. در سازمان ملل کار میکنم و هر روز باید به جلسات مختلف بروم، من تنها کسی هستم که از هائیتی آنجاست و باید بهشان بفهمانم که نظر و برداشت شان درست نیست. فکر میکنم این یک نبرد مذبوحانه است.» او میگوید مردم هائیتی روشهای خاص خودشان را برای بقا و زندگی دارند، اما اعضای سازمان ملل بدون هیچ قوه تخیلی فکر میکنند هائیتی یک لوح سفید است که میتوانند هر کاری دوست دارند با آن بکنند.
کولین دایان، استاد ادبیات انگلیسی دانشگاه وندربیت میگوید این گونه رفتار سابقه چند صد ساله دارد. خارجیها یا تصور کردهاند که اساسا خود فرهنگ هائیتی موجب توسعهنیافتگی این کشور است یا اینکه تصور کردهاند هائیتی اصلا هیچ فرهنگی ندارد و دریافتکننده منفعل هر آن چیزی است که بهش تحمیل شود. کتابی که دایان سال ۱۹۹۸ با نام «هائیتی، تاریخ و خدایان» نوشت (البته با نام مستعار جون دایان) تلاشی بود برای آنکه هویت و خودآگاه فرهنگی این ملت به نمایش گذاشته شود و نسخه اصیلی از تاریخ این کشور که تا پیش از این نادیده گرفته شده بود برای اولین بار به جهانیان عرضه گردد. دایان میگوید: «اگر زندگی اهالی هائیتی در دهه شصت و هفتاد را در نظر بگیرید میبینید که آنها بدون دریافت هیچ کمک خیریهای اموراتشان را میگذراندند. من بر این باورم که کلام تاریخ را شکل میدهد و ما اگر مرتب تکرار کنیم که اهالی هائیتی نیازمند و ناتوانند، آنگاه کمکم این باور جا میافتد که از دست خودشان هیچ کاری ساخته نیست و این فقط ما هستیم که باید به هر وسیلهای برای زنده ماندن کمک شان کنیم.»
روز به روز اهالی هائیتی بیشتر مجاب میشوند که جامعه بینالملل و سازمانهای خیریه در جهت منافع ایشان فعالیت نمیکنند. جورج ساسین، تاجر و رییس انجمن صنعت کاران هائیتی میگوید: «مساله تناقضآمیزی مطرح است: اگر همه چیز مرتب باشد، آن وقت اصلا چه نیازی به NGOها هست؟ بنابراین شاید باید بیشتر به این مساله فکر کرد، هرچه ما بیشتر کار و تولید کنیم نیاز کمتری به NGOها خواهد بود.»
یک بخش خیلی مهم مساله شکلگیری رهبری جدید هائیتی است. ساسین میگوید: «رویدادهایی نظیر زلزله اخیر است که رهبران بزرگ را میسازد. هرچند این رهبری هنوز به وجود نیامده، اما با وجود خستگی من همچنان امیدوارم.»
این روزها مردم هائیتی در واقعیتی باورنکردنی زندگی میکنند. هائیتی اولین کشوری است که شاهد الغای موفقیتآمیز بردگی بود و اولین انقلاب سیاهان نیز در ۱۸۰۴ در این کشور به ثمر نشست. تفکر و میراث استقلال جزء جداییناپذیر هویت اهالی این سرزمین است. با این حال به دنبال حوادث سال ۲۰۱۰ - زمین لرزه، وبا و تقلب در انتخابات - حالا وابستگی به خارجیان و بیکاری در این کشور به سطوح بیسابقهای رسیده است. «حتی سگها هم بهتر از ما زندگی میکنند!» این را صدای درهم شکسته و اشکآلود مردی میگفت که در خیابانهای مخروبه پورت-او-پرینس با او مصاحبه میکردند. اهالی هائیتی میدانند که به کمک نیاز دارند، اما همانطور که مونتاس به خوبی توصیف کرد آنها از دریافت این کمکها احساس شرم و ناراحتی میکنند.
اخیرا دوستی برای من حکایتی تعریف میکرد که به نظرم وصف حال تلاشهایی است که هائیتی برای بیرون آمدن از مصیبتهای سال ۲۰۱۰ انجام میدهد. او یک روز همین طور که طبق معمول حین پیاده روی مراقب بوده که به دام چاله چولهها و کپههای آشغال پورت-او-پرینس نیفتد، مردی را میبیند که به محض دیدن او فریاد میکشد: «سرتو بالا نگه دار!» یا به عبارت دیگر، مغرور باش. او درجا متوقف شد و به فکر فرو رفت که چطور میشود در میان این همه چاله و خرابی راه رفت و در عین حال سر را نیز بالا نگه داشت؟
ارسال نظر