بیم و امیدهای نشست سالانه داووس
جهانیتر شدن اقتصاد یا بازگشت ملیگرایی؟
چین همین یک هفته پیش اعلام کرد که رشد اقتصادی ۲۰۱۰اش حدود ۳/۱۰ درصد بوده است.
نویسنده: مجید روئین پرویزی
چین همین یک هفته پیش اعلام کرد که رشد اقتصادی ۲۰۱۰اش حدود ۳/۱۰ درصد بوده است. میتوان این را هم به عنوان یک نشانه دیگر (اگر اساسا بیش از این به نشانهای احتیاج باشد) تفسیر کرد که جهان به دو قطب کاملا مجزا تقسیم شده است. در یک سو کشورهای توسعه یافته - آمریکای شمالی و اروپای غربی و ژاپن - هستند که همگی با رکود دست و پنجه نرم میکنند، بدهیهای عظیم دارند و بیکاری دغدغه روز مردم شان شده است. در سوی دیگر، جهان نوشکفته، اقتصادهای نوظهور هستند که به راحتی بحران اقتصادی را پشت سر گذاشته و راه خود را از کشورهای پیشرفته جدا میکنند. رکود اقتصادی اخیر شاید این جدایی را تشدید کرده یا شاید هم تنها مرئیترش کرده باشد. به نظر نمیرسد که حتی پس از بازگشت اقتصادی کشورهای توسعه یافته - که دیریازود ناگزیر به نظر میرسد - شاهد تغییر عمدهای در این روند باشیم. اقتصادهای نوظهور به سرعت قدرت میگیرند و در این میان کاری هم از لندن و توکیو و واشنگتن ساخته نیست.
در حالی که چند هفتهای بیشتر از سفر هوجینتائو به آمریکا نمیگذرد، میتوان گفت که رابطه این دو کشور تبدیل به نماد رویارویی کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه شده است. خیلی چیزها بستگی به این خواهد داشت که این دو کشور راهی برای پذیرش مصالحهآمیز شرایط جدید جهان مییابند یا خیر. آیا غرب خواهد کوشید در برابر تسلط یافتن و قدرتگیری اقتصادهای نوظهور بایستد یا آنکه آن را همچون فرصتی برای خلق ثروتهای تازه قلمداد خواهد کرد؟ آیا رویهها و نهادهای اقتصاد جهانی متناسب با شرایط جدید اصلاح شده و رضایت اقتصادهای نوظهور جلب میشود یا خیر؟ آیا با همکاری مالی و تجارت آزاد این دو قطب جهان به یکدیگر نزدیکتر میشوند یا اینکه شاهد موج جدید حمایت گرایی و جنگهای ارزی در سراسر جهان خواهیم بود؟
تمدنهای بزرگی چون چین و هند حالا به نظر مکان حقیقی خودشان را در مناسبات جهانی بازمییابند. در آینده بسیاری از ابعاد زندگی شخصی ما بستگی به همین آرایش قوا خواهد داشت. اینکه کجا کار میکنید، با چه پولی تجارت میکنید، پساندازهایتان را به چه ارزی ذخیره میکنید، حتی با چه زبانی صحبت میکنید یا در کجا تحصیل و زندگی میکنید، همه در گرو تحولاتی است که اکنون در جامعه جهانی شاهد وقوعشان هستیم. همین اواخر استفن کینگ اقتصاددان مشهور HSBC به خبرنگار تایم گفته بود: «مشکل اقتصادهای غربی این است که هنوز به طور واقعی متوجه اهمیت مساله نشدهاند. ممکن است یک روز چشم باز کنند و حقیقتی که در جهان خارج میبینند اصلا خوشنودشان نکند.» چین، هند، برزیل و سایر اقتصادهای نوظهور نیروی توفندهای برای رشد دارند و غرب حالا افتان و لنگان به فکر رویارویی جدی با آنها افتاده است.
شهر توریستی تفریحی داووس، مشرف بر مناظر برف گرفته رشته کوه آلپ، ۲۶ تا ۳۰ ژانویه، میزبان اجلاسی بود که دغدغههای فوق پیرنگ اصلیاش را تشکیل میداد. توماس مان سال ۱۹۲۴، یعنی چندین دهه قبل از آنکه اولین جرقههای تشکیل مجمع جهانی اقتصاد زده شود، در رمان «کوهستان جادویی» نوشته بود داووس جایی است که حال و هوای جادویی و عمیقا صمیمانهاش حتی سختترین قلبها را نیز نرم میکند. اگر حداقل گفتهها و ابراز امیدواریهای کلامی سران شرکتکننده در این نشست را ملاک قرار بدهیم، باید گفت که به نظر «مان» بیراه هم نگفته است.
درست چند روز پیش از آغاز اجلاس، آسوشیتد پرس نتایج یک نظرسنجی را منتشر کرد که نشان میداد اقتصاددانان مشهور آمریکا همگی به وضعیت اقتصادی این کشور در سال ۲۰۱۱ امیدوار هستند. آنها میگویند ۱۹ ماه پس از بحران، پایین آمدن مالیاتهای پشتیبان تامین اجتماعی و افزایش قیمت سهام نشانهای است از آنکه آمریکاییها از این پس قدرت خرید بیشتری خواهند داشت. اکثریت اقتصاددانهای شرکتکننده در این نظرسنجی گفتهاند که وضعیت آشفته مسکن سد راه اقتصاد آمریکا در سال جدید نخواهد شد و رئوس زیر را برای این اقتصاد کشور پیشبینی کردهاند:
- نرخ رشد سال ۲۰۱۱ به ۲/۳ درصد میرسد، در حالی که این نرخ ماه اکتبر ۷/۲ درصد برآورد شده بود.
- در سال جدید به طور خالص ۲/۲ میلیون شغل ایجاد خواهد شد. (در حالی که سه ماه قبل نرخ پیشبینی شده ۶/۱ میلیون بود.)
- مخارج مصرفی ۲/۳ درصد افزایش خواهد یافت.
- و نرخ تورم هم تنها با ۱/۰ درصد افزایش نسبت به پیشبینی قبلی در سال ۲۰۱۱، به ۸/۱ درصد خواهد رسید.
اقتصاددانها دلایل خوش بینیهایشان را اینچنین برشمردهاند: گسترده شدن کاهش مالیات بر درآمد، کاهش مالیات تامین اجتماعی کارگران، آسانتر شدن وام دهی، افزایش قیمت سهام و توجه بیشتر دولت به اولویتهای کسبوکار.
بنابراین آن بهبودی که انتظارش اجلاس سال گذشته را تحتتاثیر قرار داده بود، به نظر امثال بسیار دست یافتنیتر است، تنها سوال این است که آیا اقتصاد جهانی این بار پس از بهبود با ثباتتر از گذشته خواهد بود یا خیر. امسال اقبال هم به اجلاس داووس بیشتر شده بود و اکثر بانکداران بزرگی که سال گذشته از شرکت در جلسات طفره میرفتند، این بار حضوری جدی و پرشور در این شهر سفیدپوش داشتند.
دلایل چندی هم برای خوشبینی وجود داشت. مباحثات با اعلام خوشبینی درباره شرایط رشد اقتصاد جهانی از سوی اقتصاددانی آغاز شد که کمتر روی خوش به اقتصاد جهانی نشان داده است. نوریل روبینی اقتصاددان دانشگاه نیویورک دلایل متعددی برای امیدبخش بودن تقویت رشد جهانی برشمرد که تقویت شرکتهای آمریکایی و سلامت بنگاههای بینالمللی از جمله آنها بود. خیلی از شرکتها تعدیل نیرو کرده و با این حال توانستهاند روند رشدشان را بازیابند که این به معنای افزایش خالص درآمدها و انباشت ذخایر نقدی توسط آنها است. روبینی میگوید مدیران نیز اکنون اطمینان بیشتری به شرایط پیدا کردهاند. او میگوید سال گذشته شرکتها بسیار محتاط بوده و آمادگی داشتند که با مشاهده اولین نشانههای ریسک پا به فرار بگذارند، اما اکنون این وضعیت تغییر کرده است.
یکی از اهداف کنفرانس امسال این بود که سران سیاسی و تجاری به یک جمعبندی درباره دغدغههای مشترکشان برسند، اما خیلی زودتر از آنچه که انتظار میرفت مشخص شد که شاید اساسا دغدغه مشترکی در کار نباشد. همه اقتصادها با یک سرعت و قدرت از رکود بیرون نیامده یا نمیآیند. مثلا انگلستان که امسال سرآمد اجرای سیاستهای ریاضت اقتصادی در اروپا بود، اعلام کرد که برخلاف انتظارها اقتصادش در فصل چهارم ۲۰۱۰ کوچکتر نیز شده است. در حالی که اقتصادهای چین و هند با سرعت خیلی زیادی رشد میکنند و حتی با خطر تورم نیز روبهرو شدهاند مقامات آمریکایی در این اجلاس عقیده داشتند که با وجود راه افتادن رشد اقتصاد کشورشان سرعت آن به هیچ وجه مطلوب نیست.
در این میان روبینی هم به یکباره تبدیل به پیشگوی رونق و رفاه نشده است. او همچنین اشاره میکند که اقتصاد جهانی با ریسکهای متعددی نیز روبهرو است. بدهی عظیم دولتهای اروپایی و رشد اندک یا منفی آنها، در کنار بیکاری بالای آمریکا و آشفته بازار مسکن این کشور، بهعلاوه احتمال شکلگیری حبابهای مالی در اقتصاد چین، چیزی است که به عدمتوازنهای بینالمللی دامن میزند.
تورم چین بهویژه از این رو اهمیت دارد که سیاستمداران نگران هستند رشد قیمت مواد غذایی روند بهبود اقتصادی کشورها را از نفس بیندازد. «انقلاب نان» تونس باعث شده بود که برخی صاحبنظران، از جمله ژو مین - مشاور ارشد صندوق بینالمللی پول و قائم مقام اسبق بانک مرکزی چین - در جریان اجلاس ناآرامیهای اخیر خاورمیانه را نیز مرتبط با موضوع افزایش قیمت مواد غذایی تفسیر کنند، اما نوریل روبینی در این میان معتقد است نه قیمت مواد غذایی، بلکه نابرابری است که مهمترین دغدغه اقتصاد جهان را در این برهه زمانی تشکیل میدهد.
افزایش نابرابری درآمدی در اقتصادهای پیشرفته، به ویژه آمریکا، امری است که اخیرا بسیار مورد توجه کارشناسان بوده، اما اینک اقتصادهای نوظهور چون چین، هند و برزیل نیز با این مشکل بیشتر دست به گریبان شدهاند. روبینی همین افزایش شکاف میان فقیر و غنی را در پس انقلاب تونس و ناآرامیهای خاورمیانه میبیند و اشاره میکند که نابرابری در سطح جهانی و بین کشوری نیز باعث ایجاد تنشهای جدیدی شده است.
به راستی هم جابهجایی قدرت از غرب به شرق و روندهای بسیار متفاوت اقتصادهای این دو حوزه چیزی نیست که بتوان به سادگی از کنارش گذشت. عظیم پرمجی، رییس مجتمع صنعتی ویپروی هند، با اشاره به روندهای کنونی میگوید طی دو دهه مجموع سهم اقتصادهای نوظهور، حجم اقتصاد تمام کشورهای پیشرفته را نیز پشت سرخواهد گذاشت. او همچنین به نکتهای اشاره میکند که به نظر جنگ پشت پرده اجلاس داووس بود: «ما هندیها و دیگر اقتصادهای نوظهور دیگر خسته شدهایم از اینکه مدام بازارهایمان را به روی اقتصادهای بزرگ باز نگه داریم در حالی که آمریکا برای مثال، به خصوص در بخش خدمات، به شدت از بازارهای داخلیاش حمایت میکند.»
تقابلهای بینالمللی درباره همکاریهای تجاری و مالی، از این واقعیت سرچشمه میگیرد که شرق و غرب دوران اقتصادی به شدت متفاوتی را پشت سرمی گذارند و اقتصاددانها انتظار دارند که این اختلاف در سال ۲۰۱۱ تشدید نیز بشود. در چنین شرایطی اینکه سیاستمداران درباره اقدامات لازم به توافق عمدهای برسند تقریبا غیرممکن به نظر میرسد. روبینی با تاکید بر اینکه حتی با بهبود اقتصادها همکاری جهانی سختتر خواهد شد و نه آسانتر میگوید: «اکنون به جای G-۷، G-۸ یا G-۲۰، باید گفت که G-۰ داریم. چون در حوزه سیاست اقتصادی و اینکه گام بعدی چه باید باشد، تقریبا هیچ رهبری و توافقی در جهان وجود ندارد.»
در واقع در حاشیه اجلاس داووس هم مطرح شد که نبرد میان کشورهای فقیر و غنی بر سر ارزش دلار و سایر ارزهای عمده میتواند به مراحل بسیار حساسی نزدیک شود، زیرا دولتها همگی به دنبال آن هستند که با فریبهای پولی اقتصاد ملی شان را به هزینه دیگر کشورها از رکود بیرون بکشند.
واشنگتن مدتها است که چین را برای افزایش ارزش پولش تحت فشار گذاشته و حتی در اذهان عمومی آمریکا اینطور جا افتاده که چینیها دارند شغل و رفاه آنها را میدزدند. آمریکا، انگلستان و دیگر اقتصادهای توسعه یافته بانکهای مرکزی شان را ترغیب کردهاند که سیاستهای پولی انبساطی در پیش بگیرند.
خوزه سرجیو گابریلی، رییس هیاتمدیره و مدیرعامل غول نفتی برزیل (پتروبارز) میگوید: «آمریکا میخواهد از سیاست تضعیف دلار برای بهبود اقتصادش استفاده کند و هند و برزیل و دیگر کشورها این را نپذیرفته و دست به اقدام متقابل خواهند زد. آن وقت شاهد ایجاد تعارضات جهانی خواهیم بود.»
حرف او چیزی بود که از سوی دیگر شرکتکنندگان داووس نیز شنیده میشد. وزرای فرانسه و آلمان میگویند بازارهای مالی نباید یورو را به این امید که به زودی سقوط خواهد کرد استقراضی بفروشند. وزیر مالی آلمان عقیده دارد که یورو ثباتش را به دست خواهد آورد و وزیر اقتصاد فرانسه نیز میگوید: «فکر میکنم منطقه یورو از پیچ خطرناکی گذشته، بیایید اجازه بدهیم که بیش از این به یورو و این منطقه فشار وارد نشود.»
وزیر خارجه استرالیا، کوین راد، میگوید جهان نگران چگونگی رویارو شدن چین با مساله تورمش است و این کشور باید نرخ ارزش را اصلاح کند. نگرانیها درباره مسیر آینده رنمینبی، دلار و بهویژه یورو در شرایطی در داووس اوج میگرفت که سران اقتصادهای پیشرفته دنیا امیدوار هستند امسال بتوانند در زمینه تجارت به توافق همهجانبهای دست یابند.
سران سیاسی و تجاری جهان در مجمع جهانی اقتصاد از بحثها درباره توافقنامه تجاری جدید که قرار است در مذاکرات دوحه پیگیری شود استقبال کردهاند. توافقنامهای که میتواند میلیاردها دلار به حجم اقتصاد جهانی بیفزاید. آنگلا مرکل و دیوید کامرون این توافق را در صورت توفیق نمادی از توان همکاری جامعه جهانی در شرایط متزلزل اقتصادی میدانند.
با تمام اینها کارشناسان شک دارند که امسال نیز بتوان به توافق عمدهای در اینباره دست یافت. چین و ایالاتمتحده بر سر موضوعات اصلی تقابل دارند و رسیدن مذاکرات به سال ۲۰۱۲ که انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در پیش است، بیشک امید دستیابی به توافق را از پیش هم کمرنگتر خواهد کرد.
اکنون با به پایان رسیدن اجلاس داووس در فضایی از بیم و امید نگاهها به نشست دوحه درباره تجارت جهانی معطوف شده است، تا روشن شود که اقتصاد جهانی سرانجام راه همکاری را درپیش میگیرد یا به سمت تقابل بیشتر گام برمیدارد. روند جهانی شدن اقتصاد را دو عامل مهم تهدید میکند: جنگ ارزی و حمایتهای تعرفهای تجاری. در داووس وعدههای زیادی برای همکاری در این زمینهها داده شد، حالا باید دید این وعدهها با توافقنامه تجاری دوحه اجرایی میشوند یا اینکه شاهد به راه افتادن موج جدیدی از ملیگرایی در عرصه اقتصاد جهانی خواهیم بود.
ارسال نظر