چشم‌انداز مبهم بازار در سال 2011

منبع: اکونومیست

مترجم: محسن رنجبر

پیش از آن که برنامه‌های فی‌البداهه و بدون متن بر شبکه‌های تلویزیونی حاکم شوند، جنگی با حضور خوانندگان، کمدین‌ها و نیز با پخش نمایش‌های عجیب و غریب روی آنتن می‌رفت. یکی از شرکت‌کنندگان در این جنگ که توجه زیادی را به خود جلب کرده بود، مردی بود که بشقاب‌هایی را روی نوک چوب می‌چرخاند و باید آن قدر این طرف و آن طرف می‌رفت تا فاجعه‌ای که از آن می‌گریخت، رخ ندهد. بانک‌های مرکزی طی سه سال گذشته گونه‌ای از این نمایش را اجرا ‌کرده‌اند. آنها در سال ۲۰۰۸ در تلاش برای نجات این بانک پس از آن یکی با یکدیگر مسابقه گذاشته بودند و چند بار هم ناکام ماندند. در ۲۰۱۰ بشقاب‌های شکستنی نمایش آنها، کشور‌های مستقل منطقه یورو بودند. مقامات به سختی توانستند آنها را سالم و دست‌نخورده نگه دارند.

اما از دست رفتن تنها یک نعلبکی کوچک می‌توانست ظرف‌های شکسته زیادی را روی دست اروپا بگذارد. بانک‌ها هنوز وضعیتی شکننده دارند و مثلا بسیاری از آنها به بانک مرکزی اروپا (ای‌سی‌بی) تکیه کرده‌اند. توصیه والتر بیگهات، یکی از سردبیران قرن نوزدهمی اکونومیست این بود که بانک‌‌های مرکزی باید در صورت وقوع بحران نقدینگی، دست و دلبازانه و در برابر وثیقه‌ای خوب وام دهند. اما قرار بود که این پشتیبانی، کوتاه‌مدت باشد، نه پیوسته. بانک‌های مرکزی باید اتاق اورژانس باشند، نه مهمانخانه و آسایشگاه.

در واقع امر، با وجود تمام تلاشی که دولت‌ها و بانک‌های مرکزی صورت داده‌اند، بسیاری از مشکلات بلند مدت اقتصاد دنیا هنوز حل نشده‌اند. بانک‌ها ضعیف‌اند، بازار مسکن آمریکا کماکان خمار و خموده است و عدم تراز‌های جهانی از میان نرفته‌اند.

به همان ترتیب که بانک مرکزی اروپا برای بانک‌های این قاره زمان خرید، تلاش‌هایی برای نجات دولت‌های یونان و ایرلند که با بحران دست در گریبانند، انجام گرفته است. اما این تلاش‌ها - وام‌‌دهی به کشور‌ها برای دوره‌های بلندمدت با نرخ‌هایی که هیچ کس از پس آنها بر‌نمی‌آید - تدابیری موقتی به نظر می‌رسند. این بسته‌ها برای آرام کردن بازار‌ها کافی نبوده‌اند و نتوانسته‌اند جلوی گسترده شدن این خرابی را بگیرند. سال ۲۰۱۰ در حالی پایان یافت که فیچ، رتبه اعتباری پرتغال را پایین آورد و یونان را در رده اعتباری منفی نشاند.

کشور‌های دیگر اروپا اکنون سرگرم صحبت درباره جریمه وام‌دهندگان بخش خصوصی در طرح‌های نجات آتی هستند. این کار، تمام بحران‌ها را به بازی۱اchicken بدل خواهد کرد، چون صاحبان اوراق قرضه برای اجتناب از پرداخت جریمه، به فروش این اوراق روی خواهند آورد. به علاوه بسته‌های تامین مالی، به مساله مهم عدم رقابت‌پذیری بسیاری از اقتصاد‌های اروپایی توجه نمی‌کنند. اگر توانایی کاهش ارزش پول وجود نداشته باشد، باز‌سازی قدرت رقابتی اقتصاد مستلزم طرح‌های پر درد و رنج ریاضت‌کشی و اعمال محدودیت در دستمزد‌هاست.

این مساله، نقطه انفجار بالقوه دیگری را برای سال ۲۰۱۱ در پی می‌آورد: عدم هماهنگی و انتظام در سطح دنیا. دیگر خبری از هم‌رایی و اتفاق نظری که در اجلاس جی-۲۰ در آوریل ۲۰۰۹ دیدیم، نخواهد بود. اروپا به دنبال ریاضت‌کشی می‌رود، چین در تلاش است که بر وام‌دهی بانک‌ها مهار بزند، و این در حالی است که آمریکا اجرای یک برنامه محرک مالی دیگر را بر‌گزیده است. این همه رجعتی است به وضعیتی که در ۲۰۰۷ و قبل از بحران حاکم بود و مصرف در آمریکا که از طریق سیاست کسر بودجه تامین مالی می‌شد، در برابر صادرات چین که به مازاد تراز خارجی این کشور می‌انجامید، قرار گرفته بود.

قطعی به نظر می‌رسد که فدرال رزرو کماکان برنامه محرک مالی را با برابر پولی آن در قالب نرخ‌های بهره نزدیک به صفر و افزایش بیش از پیش عرضه پول همراه خواهد کرد. نیاز به بهره‌گیری از این دست تدابیر نا‌معمول نشان می‌دهد که اقتصاد همچنان چه قدر ضعیف خواهد ماند. اما گر چه کشور‌های توسعه یافته کماکان با کاهش قیمت‌ها مبارزه می‌کنند، بخش در حال توسعه دنیا که قیمت نزدیک به ۱۴۰۰ دلار برای هر اونس طلا و بازگشت بهای نفت به بشکه‌ای ۹۰ دلار را می‌بیند، هراسناک فشار‌های تورمی است.

سیاست‌های آسان پولی در آمریکا همچنین محرک لازم را برای ورود پول‌های راکد بیشتر به بازار‌های نو‌ظهور از راه carry trade۲ و استراتژی‌های دیگر فراهم می‌کند و این بحرانی را برای دولت کشور‌های در حال توسعه پدید می‌آورد، چون آنها قصد دارند که با نرخ‌های بهره بالاتر جلوی افزایش تورم را بگیرند، اما این کار تنها مشوقی خواهد بود برای بورس‌بازان. برخی از آنها کنترل‌های سرمایه‌ای را به کار گرفته‌اند، اما معلوم نیست که این قبیل تدابیر موثر بیفتند. احتمال دارد که در ۲۰۱۰ شاهد شکل‌گیری حباب در بازار‌های نو‌ظهور باشیم.

نکته‌ای که سخن گفتن در باب آن سخت‌تر است، این است که آیا جنگ‌های تمام‌عیار ارزی (در قالب حمایت‌های تجاری) در سال جدید در خواهند گرفت یا خیر. هدف بیشتر کشور‌های در حال توسعه این است که از افزایش ارزش پول خود در مقابل دلار با سرعتی بیشتر از یوآن چین جلو‌گیری کنند. از عجایب روز‌گار این است که بحران مالی اروپا، فشار‌های موجود را در اواخر سال ۲۰۱۰ تا حدی سبک کرد، چون یوروی ضعیف‌تر حکایت از دلار قوی‌تر می‌کرد.

اما کاملا ممکن است که دور جدیدی از ضعف دلار را در سال پیش رو شاهد باشیم. به هر حال این واحد پولی هیچ گونه پشتیبانی بازدهی ندارد، کماکان به کسری تجاری دچار است و چشم‌انداز کسری‌های پایان‌ناپذیر مالی را در برابر خود می‌بیند. شرایط اسف‌بار بودجه‌های شهری و ایالتی آمریکا نیز می‌تواند جرقه‌ای باشد برای از دست رفتن اعتماد به اقتصاد این کشور.

به خاطر این مشکلات است که پیوستن به گاو‌هایی که در باب چشم‌انداز اقتصادی سال ۲۰۱۱ اتفاق نظر دارند، برای ما [گروه تهیه کننده این متن در اکونومیست] بسیار سخت است. مقامات همچنان به ضرب تلاش طاقت‌فرسا و برخی تمهیدت بی‌سابقه پولی، بشقاب‌ها را می‌چرخانند. اما مشکلات اصلی حل نشده‌اند و قانون جاذبه را نمی‌توان برای همیشه مسکوت گذاشت.

پانوشت‌ها:

۱. chicken game، یکی از مدل‌های نظریه بازی‌ها.

۲. اخذ وام در کشوری که نرخ‌های بهره کوتاه مدت در آن اندک است و سرمایه‌گذاری آن در ابزار‌های مالی بلندمدت در کشور‌هایی که نرخ‌های بهره بالایی دارند.