دههای پربار برای بسیاری از جهانیان
مترجم: هارون خوبان
شاید الان این طور به نظر نرسد، اما ده سال گذشته شاید بعدها به عنوان یکی از موفقیت آمیزترین برهههای تاریخی جهان ثبت شود. قبول چنین باوری شاید در آمریکا دشوار باشد. به هر حال، در این دهه ۱۱ سپتامبر را داشتهایم، جنگ عراق و افغانستان را داشتهایم، بعد بحران مالی و خیلی رویدادهای دراماتیک و دردناک دیگر، اما به لحاظ اقتصادی حداقل، این دهه برای خیلی از مردم جهان پر خیر و برکت بوده است.
تایلر کاون
مترجم: هارون خوبان
شاید الان این طور به نظر نرسد، اما ده سال گذشته شاید بعدها به عنوان یکی از موفقیت آمیزترین برهههای تاریخی جهان ثبت شود. قبول چنین باوری شاید در آمریکا دشوار باشد. به هر حال، در این دهه ۱۱ سپتامبر را داشتهایم، جنگ عراق و افغانستان را داشتهایم، بعد بحران مالی و خیلی رویدادهای دراماتیک و دردناک دیگر، اما به لحاظ اقتصادی حداقل، این دهه برای خیلی از مردم جهان پر خیر و برکت بوده است. رشد اقتصادی توفنده هند و چین بر کسی پوشیده نیست و خیزش آنها بخشی از یک جریان بزرگتر توسعه در کشورهای فقیر جهان است. باور به پیشرفت، آزادی و حاکمیت قانون شاید هیچ گاه به اندازه ده سال گذشته در جهان فراگیر نبوده است، حتی اگر در عمل داستان جور دیگری باشد و با وجود تمام ادبیات ضدکاپیتالیستی که پیرو بحران مالی نشر یافته، رهبران کشورهای جهان با آغوش باز از تجارتی ساختن اقتصادهایشان استقبال میکنند.
اگر ایالاتمتحده که رتبه سوم را دارد کنار بگذاریم، پررونقترین کشورهای جهان عبارتند از: چین، هند، اندونزی و برزیل که جمعیت آنها در کل ۴۰ درصد جمعیت جهان را تشکیل میدهد. هر چهار کشور قدمهای بزرگی برداشته اند. اندونزی در سرتاسر دهه اخیر رشد اقتصادی مستحکمی داشته است، ارقامی در حدود پنج تا شش درصد در هر سال. این رشد از آشوبهای دهه ۹۰ به دست میآمد که اندونزی شاهد بحران مالی و سقوط استانداردهای زندگی بود.
برزیل هم دهه خوبی داشت، نرخ رشد آن در برهههایی از پنج درصد هم میگذشت. همه جا حرف از این است که برزیل بالاخره راهش را پیدا کرده است، هرچند نگرانیهایی هست که پولش بیش از حد قوی شده باشد - مشکلی که شاید خیلی از کشورها حسرتش را بخورند.
در آمریکای جنوبی، کلمبیا و پرو هم پیشرفت اقتصادی زیادی داشتهاند و شیلی در شرف تبدیل شدن به یک کشور «توسعه یافته» است. شیلی به زودی به سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی میپیوندد.
بی شک در آفریقا هنوز فقر و فلاکت گسترده است. با این وجود استانداردهای زندگی درکل در خیلی از کشورهای این قاره بالا رفته است و رشد اقتصادی قاره در کل کمتر از پنج درصد در هر سال بوده است. خیلی از مایحتاج ابتدایی مثل آب، فاضلاب، برق و به خصوص خطوط تلفن، حالا در اکثر نقاط در دسترساند.
یکی از درسهایی که باید از این واقعیات بیاموزیم این است که رشد اقتصادی کمتر در خبرها بازتاب دارد - که به ضرر خودمان هم هست. ما انسانها بدعادت هستیم که همیشه روی رویدادهای خیلی دراماتیک و ملموس، مثل درگیری با رقبای سیاسی یا ویژگیهای شخصیتی رهبران، حال چه خوب باشند و چه بد، تمرکز کنیم. ما اطلاعات سیاسی و اقتصادی را تبدیل به داستانهایی درباره آدم بدها و آدم خوبها میکنیم و میگوییم پیشرفت یعنی پیروزی آدم خوبها. طی این فرآیند، خیلی ساده است که نیروهایی زیرینی که زندگی را به طرقی ظریف و ناملموس ارتقا میبخشند، نادیده بگیریم.
در یک سال به خصوص، شاید یک درصد رشد اقتصادی بیشتر چیز زیادی به نظر نرسد، اما طی زمان، تفاوت میان رشد سالانه یک یا دو درصدی، به این معنی است که استانداردهای زندگی طی ۳۵ سال دو برابر میشوند یا ۷۰ سال. با پنج درصد رشد سالانه اقتصادی، استاندارد زندگی میتواند طی۱۴ سال دو برابر شود.
با این حال، با وجود خبرهای خوش از سرتاسر جهان، اینکه دهه حاضر در مجموع برای آمریکاییها به لحاظ اقتصادی خوش یمن بوده است یا نه، قابلبحث است. میانگین دستمزد تقریبا افزایشی نداشته است و هزینه بحران مالی و سیاستهای مالی نامسوولانه خیلی توی چشم میزند. این واقعیتها میتوانند از تفاسیر بدبینانه پشتیبانی کنند.
با این حال اکثر مدلهای اقتصادی میگویند که منبع اصلی، رشد اندیشههای تازه است که به ما کمک میکنند با منابع ثابت، تولید بیشتری داشته باشیم. آنطور که همکار من الکس تبروک، استاد اقتصاد دانشگاه جورج میسون، میگوید هرچه کشورهای جهان ثروتمندتر شوند معادل آن حتما نوآوریهای تازه وجود داشته است. چین برای مثال در حوزههایی مثل انرژی خورشیدی، ابزارهای علمی، مهندسی و علم نانو، به پیش قراول تحقیقات علمی تبدیل شده است که همگی دستاوردهای آن میتواند به حال آمریکا هم مفید باشد. برخلاف چند دهه پیش، حالا اگر نابغهای در مومبای متولد شود، شانس خوبی دارد که به دانشمند بزرگی تبدیل شود، چه در کشور خودش و چه در خارج.
شاید لاف زدن از اینکه آمریکا در هر حوزهای پیشتاز جهان است - یا باید باشد - لذت بخش باشد، اما واقعیت علمی این است که اگر کشور دیگری جای ما مساله انرژی سبز را حل کند، چه بهتر برای ما.
نکته مهم تر این است که ثروتمندتر شدن چین و هند و برزیل و اندونزی به معنای افزایش مشتریان نوآوری است و بنابراین پاداش کارآفرینان، حال هر جای جهان که زندگی کنند، بزرگتر میشود. تحولات تلفن همراه این روزها خیلی زیاد است، درست به این دلیل که مشتریان آن در سرتاسر جهان خیلی هستند.
صریح تر بگوییم، اگر آمریکا یک قدم به عقب بردارد و باقی جهان دو گام به پیش بروند، باز هم به خاطر مزایای بلندمدت هم که شده ما باید این تقابل را با روی باز بپذیریم. حتی اگر همیشه هم احساس پیشتازی نداشته باشیم، از خیلی مزایای ثروت و خلاقیت سایر کشورها بهرهمند شدهایم. وقتی از چوئنلای که از ۱۹۴۹ تا مرگش در ۱۹۷۶ نزدیکترین یار رهبر چین بود، نظرش را درباره انقلاب فرانسه پرسیدند، گفت: «هنوز برای ابراز عقیده خیلی زود است.»
برای ده سال اخیر هم همین پاسخ تا مدتها صدق میکند. مساله این است که اگر تنها کمی پس پرده را نگاه کنیم، اوضاع خیلی گلگون تر از آن است که در ابتدا به نظر میآید.
ارسال نظر