شیوههای توسعه اقتصادی در کشورهای مختلف
مهاجران روستایی کشورهای درحالتوسعه
مترجم: دکتر غلامعلی فرجادی
مطالعه موردی هند و بوتسوانا
در حدود نیمی از جمعیت جهان در شهرها زندگی میکنند. تا سال ۲۰۲۵ میلادی، تقریبا دو سوم آنان در مناطق شهری زندگی خواهند کرد.
نویسنده: مایکل تودارو
مترجم: دکتر غلامعلی فرجادی
مطالعه موردی هند و بوتسوانا
در حدود نیمی از جمعیت جهان در شهرها زندگی میکنند. تا سال ۲۰۲۵ میلادی، تقریبا دو سوم آنان در مناطق شهری زندگی خواهند کرد. عمده رشد شهری در کشورهای در حال توسعه در حال وقوع است. الگوی این رشد و آثار آن پیچیده است. رشد جمعیت شهری در کشورهای در حال توسعه بسیار سریعتر از میانگین کل رشد است، درحدود نصف رشد جمعیت شهری ناشیاز مهاجران روستایی است. شهرنشینی بیرویه در کشورهای در حال توسعه محدودیتهایی را بر زیر ساختها و بهداشت عمومی وارد کرده و ثبات اجتماعی را تهدید میکند. حاشیه نشینی و اقامتگاههای مشابه بیش از یک سوم مناطق مسکونی کشورهای در حال توسعه را تشکیل میدهد. در حدود نیمی از نیرویکار شهری در بخش غیررسمی، غیرماهر با بهرهوری پایین کار میکنند و اغلب، مشاغل خویش فرما در فروش و خدمات دست پایین دارند. این بخش تا یک سوم درآمد شهری را ایجاد کرده و ویژگی سرمایهبری پایین، آموزش کمهزینه، بازیافت ضایعات و ایجاد اشتغال را دارد. چه چیزی مهاجرت را تشدید میکند؟ موارد هند و بوتسوانا در به تصویر کشاندن ارزش نظریه احتمال مهاجرت و روشهای پیشنهادی برای ادامه آن میتواند آموزنده باشد. هر سیاست اقتصادی یا اجتماعی که بر درآمدهای شهری و روستایی تاثیر بگذارد بر مهاجرت اثرگذار است. این مساله به نوبه خود بر فعالیتهای اقتصادی بخشی و جغرافیایی، توزیع درآمد و حتی رشد جمعیت تاثیر دارد.
قبل از نظریه هریس- تودارو، نظریههای مهاجرت عمدتا با انگیزههای غیر عقلانی یا غیر اقتصادی مورد بررسی قرار میگرفت و حتی برخی اوقات به «چراغهای نورانی شهری» نسبت داده میشد. اگر چه عوامل غیر اقتصادی بر تصمیمگیری مهاجرت تاثیر دارند، اما امروزه مشخص شده است که عوامل اقتصادی در تصمیم به مهاجرت عامل کلیدی هستند. در نگاه اقتصادی مهاجرت، مردم به طور عقلانی و بر پایه هزینهها و منافع ناشی از آن مهاجرت میکنند. در این رویکرد، فرض میشود که اگر مهاجرت تصمیم نامناسبی بوده است، علت آن این بوده است که منافع بیشتر برآورد شده است و مهاجران احساس کردهاند که با مهاجرت وضع آنان بهتر میشود (یا مطلوبیت کلی آنان افزایش مییابد).
مدل مهاجرت تودارو فرض میکند که مهاجر مورد بررسی عقلانی عمل میکند ولی وی به تفاوت انتظاری درآمد شهر و روستا به جای تفاوت درآمد واقعی واکنش نشان میدهد. درآمد بخش مدرن شهری نه فقط بسیار بیشتر از درآمد روستا است که حتی بیشتر از درآمد بخش سنتی شهری است. مهاجرت تا زمانی که درآمد انتظاری و نه واقعی بین شهر و روستا برابر شود ادامه یافته و بیکاری یا کم کاری تعادلی را در بخش سنتی شهری ایجاد میکند. توسعه مدل در منظور کردن تعادل و آثار سیاستهایی مانند افزایش در دستمزدها و احتمال اشتغال در مناطق شهری به وسیله هریس تودارو نشان میدهد که تحت برخی شرایط، از جمله عرضه با کشش نیروی کار، ایجاد فرصتهای شغلی در مناطق شهری میتواند در واقع با جذب مهاجران روستایی در سطحی بالاتر از مشاغل جدید به افزایش بیکاری در شهر منجر شود. بهرغم اینکه مهاجرت از نظر شخصی عقلانی است، اما مهاجرت گسترده روستا به شهر هزینههای اجتماعی برای شهرهای پرتراکم ایجاد میکند. همچنین با تخلیه افراد تحصیلکردهتر و جوان از روستا، عوارض خارجی منفی در روستاها و نیز عوارض خارجی منفی بر زیرساختهای شهری و تولید ایجاد میشود.
مجموعه سیاستهای مهاجرتی و اشتغال مناسب بر توسعه روستایی تاکید میکند. راهبردهای مبتنی بر نیازهای اساسی روستا، محو اختلالات قیمت عوامل و انتخاب فناوریهای مناسب و آموزشهای مرتبط در این ارتباط ضروری است. هر یک از موارد فوق میتواند انگیزهها را برای ساکنان روستا برای باقی ماندن در مناطق روستایی به جای مهاجرت به شهر افزایش دهد. اما حتی اگر توسعه روستایی موفقیتآمیز باشد، سرانجام نیروی کار کمتری در روستا لازم است و تقاضا برای محصولات شهری افزایش خواهد یافت که نتیجه آن تشدید مهاجرت خواهد بود.
هند به دو دلیل مطالعه موردی، درخور توجه است:
اول- آینده روند مهاجرتی از روستا به شهر به طور بالقوه بسیار زیاد است.
دوم- شمار بسیاری مطالعات جالب در این ارتباط انجام شده است.
بوتسوانا یک مورد دیگر است. زیرا این کشور در مقایسه با اکثر کشورهای در حال توسعه، دادههای منتشر شده بهتری داشته و تحلیلهای آماری پیشرفتهتری را از دادهها به عمل آورده است.
هند
یکی از مطالعات مهاجرتی روستا به شهر که به طور تفصیلی انجام شده و مدلهای مهاجرت تودارو را مورد آزمون قرار داده و ویژگیهای مهاجران و فرآیندهای مهاجرت را بررسی کرده است، کار بیسواجیت بنرجی(۱) با عنوان «مهاجرت از روستا به شهر و بازار کار شهری: مطالعه موردی دهلی» است. هر فردی که یکی از شهرهای بزرگ کشور در حال توسعه را دیده باشد توجه کرده است که نابرابری شدیدی بین ساکنان مشاغل بخش مدرن و بخش غیررسمی وجود دارد. اما آیا بخش غیررسمی جایگاهی موقتی برای بخش رسمی است یا موانع بین این دو بخش که میتواند به وسیله آموزش و مهارتهای مورد نیاز توضیح داده شود امیدی برای کارکنان بخش غیررسمی برای دسترسی به بخش رسمی باقی نمیگذارد.
بنرجی دریافت که بازار کار روستایی رسمی - غیررسمی از نظر آماری بسیار در خور توجه است. پس از کنترل دقیق متغیر سرمایه انسانی، بنرجی به این نتیجه رسید که هنوز درآمدها در بخش رسمی ۹درصد بیشتر از بخش غیررسمی است و هیچ متغیر اقتصادی نمیتواند این تفاوت را توضیح دهد. با این حال، تفاوتهای درآمدی در هند آن گونه که در برخی ادبیات مهاجرت آمده است چشمگیر نبوده است. در بسیاری از ادبیات شهرنشینی، کارگر نوعی به عنوان خویشفرما یا کار بر پایه مقاطعهکاری در نظر گرفته شده است. ولی بنرجی دریافت که فقط ۱۴درصد افراد بخش غیررسمی در نمونه وی در اشتغال غیر دستمزدی کار میکنند. جالب اینکه، میانگین درآمد ماهانه کارگران غیررسمی ۴۷درصد بیشتر از کارگران بخش رسمی بوده است. بنرجی میگوید که ورود به اشتغال غیردستمزدی در دهلی چندان آسان نیست، برخی فعالیتها نیاز به مهارت یا سرمایه قابلتوجه دارد. موانع ورود به اشتغال خویشفرمایی در خدمات پایین احتمالا در کشورهای دیگر کمتر است.
بنرجی سازگار با این نتایج دریافت که تحرک از بخش غیررسمی به رسمی کمتر است: شواهد کمی وجود دارد که تعداد بسیار کمی از کارگران غیررسمی به طور فعال در جستوجوی شغل در بخشهای رسمی هستند و فقط ۵ تا ۱۵درصد مهاجران روستایی در بخش غیررسمی در طول سال به بخش رسمی منتقل میشوند. علاوه بر این، نرخ ورود به بخش رسمی از بخش غیررسمی نصف نرخ ورود به بخش رسمی شهری از مناطق روستایی بوده است.
کارگران بخش غیررسمی در مشاغل یکسان، تقریبا همان مدتی کار میکنند که کارگران در بخش رسمی کار میکنند. کارگران بخش غیررسمی به طور متوسط در ۶۷/۱ شغل طی یک دوره ۶۱ ماهه در شهر کار میکنند، در حالی که کارگران بخش رسمی به طور متوسط در ۲۴/۱ شغل طی یک دوره ۶۷ ماهه در شهر کار میکنند.
دادههای نمونه بنرجی نشان میدهد که شمار زیادی از کارگران بخش غیررسمی که به شهر مهاجرت کردهاند، در بخش غیررسمی جذب شدهاند و نه در بخش رسمی و در مشاغل خدمتکار خانگی، کارگران غیررسمی ساختمانی و فروشندگی شاغل شدهاند. ۷۱درصد مهاجران کار را در مشاغل غیردستمزدی شروع کردهاند. این واقعیت که فقط اقلیتی از کارگران بخش غیررسمی در جستوجوی یافتن کار در بخش رسمی هستند شواهد دیگری است که نشان میدهد مهاجرانی که به دهلی وارد میشوند کار در بخش غیررسمی را میپذیرند.
کارگرانی که کم کار هستند ممکن است هیچ گونه امکانی برای انتقال به بخش مدرن نداشته باشند و ممکن است قادر نباشند که همزمان با کار در بخش غیررسمی به طور موثر به جستوجو برای کار در بخش مدرن بپردازند و از این رو، فشار زیادی بر کاهش دستمزدهای بخش مدرن وارد نمیکنند. همین عامل موجب شده است که دستمزد بخش مدرن بهرغم کم کاری بالای شهری در سطح بالاتری از دستمزد بخش غیررسمی قرار بگیرد.
یک دلیل برای این تاکید بر بخش رسمی، نبود ارتباط بین کارگران غیررسمی و رسمی بوده است. در حدود دو سوم واردشوندگان مستقیم به بخش رسمی و تقریبا به همان میزان واردشوندگان از بخش غیررسمی به بخش رسمی، مشاغل خود را از طریق ارتباطات شخصی پیدا کردهاند. این اهمیت ارتباط توضیح میدهد که چرا نزدیک به ۴۳درصد افراد در نمونه بنرجی پس از دریافت پیشنهاد قرارداد مهاجرت کردهاند. این امر نشان میدهد اطلاعات شغلی بازار کار میتواند در دسترس مهاجران بالقوه قرار گیرد، بدون آنکه مهاجران به طور فیزیکی در شهر حاضر باشند. ۱۰درصد افراد نمونه پیش از مهاجرت یک شغل شهری را انتخاب کرده بودند. بالاخره، طول دوره بیکاری پس از مهاجرت معمولا بسیار کوتاه است. طی یک هفته، ۶۴درصد واردشوندگان جدید شاغل شده بودند و اگر چه تعداد اندکی برای یک دوره بلند مدت بیکار بودند، اما میانگین مدت زمان انتظار برای یافتن اولین شغل فقط ۱۷ روز بوده است.
بنرجی همچنین دریافت که مهاجران ارتباط نزدیک خود را با خویشاوندان روستایی حفظ کردهاند. سه چهارم مهاجران از روستاهای خود بازدید میکنند و در حدود دو سوم مهاجران بخشی از درآمد شهری خود را به روستا میفرستند، که به طور میانگین ۲۳درصد درآمد آنها را شامل میشود. این امر نشان میدهد که نگرانی در مورد کل خانواده یک نیروی هدایتکننده در مهاجرت است. این مساله همچنین منبع جریان سریع اطلاعات بازار کار از مناطق شهری به روستا را نشان میدهد. در یک مطالعه جداگانه، آی اس اوبرای(۲)، پرادهان پراساد(۳) و ام جی ساردانا(۴) عوامل تعیینکننده بر مهاجرت را در سه ایالت هند - بیهار(۵)، کرالا و اوتارپرادش(۶) بررسی کردهاند. یافتههای آنها با این اندیشه که مهاجران پیش از مهاجرت اغلب یک تاریخچه کم کاری مزمن داشتهاند و مهاجرت فقط ناشی از استیصال است و انتظار شرکت در بخش غیررسمی شهری را حتی برای یک دوره طولانی دارند، سازگاری دارد. درآمدهایی که مهاجران به روستا میفرستند درخور توجه است و شمار قابلتوجهی برگشت مهاجر نیز ثبت شده است، که تداوم ارتباط نزدیک مهاجران با موطن خود را نشان میدهد. ولی یافته جالب توجه بنرجی لزوما چالشی برای کاربرد نظریه هریس- تودارو یا مدلهای احتمالی مهاجرت ارائه نمیکند. بلکه مطالعه بنرجی نشان میدهد که مدل تودارو ضرورت دارد توسعه یابد تا الگوی به ظاهر متعارف مهاجرت را با هدف نهایی اشتغال بخش غیررسمی شهری هماهنگ سازد. همان طور که ایرا گنگ(۷) مطرح کرده است، میتوان مدل را به گونهای تعدیل کرد که منطقه شهری را نه فقط به عنوان بخش رسمی در نظر بگیرد، بلکه بخش غیررسمی با دستمزد بالا و نیز بخش دستمزد پایین (یا بیکار) را در نظر بگیرد. در این حالت، افراد در جستوجوی کار در بخش رسمی یا در بخش غیررسمی مهاجرت میکنند. این تعدیل به نظر میرسد با شواهد بنرجی سازگاری دارد. فرضی که الگوی احتمالی مهاجرت را بدون تغییر باقی میگذارد این است که دستمزد در بخش رسمی شهری بیشتر از دستمزد در بخش غیررسمی بوده، که به نوبه خود بیشتر از دستمزد کشاورزی و همین طور بیشتر از دستمزد بخش غیررسمی در مشاغل پایین است. در واقع، اگر دستمزدهای روستایی پایینتر از تمام فرصتهای شهری قرار گیرند، به این معناست که بازار از تعادل خارج شده است و مهاجرت بسیار زیادی باید صورت گیرد تا درآمدهای انتظاری بین دو بخش برابر شود. فرمول بندی خاص مدل تودارو چیزی بیش از یک نمونه از اصل عمومی نیست، که مهاجران جایی میروند که انتظار دارند وضعشان بهتر شود. اندیشه اصلی الگوی تودارو وابسته به تصور خاصی از یک بخش رسمی یا غیررسمی نیست.
اندیشههای ادد استارک(۸) درباره استفاده خانواده از مهاجرت میتواند مکمل مفیدی برای مدل تودارو باشد و ممکن است دریافتههای بنرجی کاربرد داشته باشد. در این دیدگاه خانواده اعضا را به مناطق مختلف به عنوان راهبرد متنوعسازی پرتفوی خواهد فرستاد تا خطر نبود درآمد را کاهش دهد. این رویکرد برای توضیح هر مهاجرت مشاهده شده از منطقه دستمزد بالاتر به پایینتر مفید است، اما نه لزوما منطقهای با بالاترین دستمزد انتظاری.
اندیشه اصلی مدل تودارو همچنان کاربرد خواهد داشت، اما این رویکرد به جای فرد، خانواده را در نظر میگیرد و بر گریز از خطر تاکید میکند. برخی شواهد این مدل به وسیله اناپالسن (۹) در تایلند شناسایی شده است. در سایر مطالعات، مدل مهاجرتی تودارو بدون هیچ گونه تعدیلی در سایر مناطق جهان به کار گرفته شده است. مطالعه دی پاک مازومدر(۱۰) نشان میدهد که شواهد بسیار زیادی وجود دارد که تصمیم گیری مهاجرت بر اساس انگیزههای عقلانی اقتصادی صورت میگیرد.
بوتسوانا
رابرت لوکاس(۱۱) در یک مطالعه تجربی و از نظر آماری بسیار پیشرفته، رفتار مهاجرتی را در بوتسوانا مورد بررسی قرار داده است. الگوی اقتصادسنجی وی از چهار گروه معادلات تشکیل میشود، معادلات اشتغال، درآمد، مهاجرت به داخل و مهاجرت به آفریقای جنوبی. هر گروه معادلات با استفاده از دادههای اقتصاد خرد در سطح افراد مهاجر و غیر مهاجر برآورد شده است. این مطالعه، اطلاعات جمعیتی بسیار تفصیلی را در برمیگیرد. مهاجران روستایی در بوتسوانا به پنج منطقه شهری و نیز کشور همسایه یعنی آفریقای جنوبی مهاجرت میکنند. لوکاس دریافت که درآمدهای شهری تعدیل نشده بسیار بیشتر از درآمدهای روستایی است- ۶۸درصد بیشتر برای مردان- ولی این تفاوتها بسیار کمتر میشود هنگامی که آموزش و تجربه کنترل میشود.
نتایج لوکاس تاکید میکند که هر چه درآمدهای انتظاری فرد بیشتر باشد و هر چه احتمال اشتغال در منطقه شهری بالاتر باشد، احتمال مهاجرت فرد بیشتر است. هر چه دستمزد برآوردی و احتمال اشتغال فرد در موطن خود یعنی روستا بیشتر باشد احتمال مهاجرت وی کمتر است. این نتایج بسیار محکم و از نظر آماری معنادار بوده و به هیچ زیر گروهی که مورد بررسی قرار گرفته یا به عوامل متعدد کنترلی حساسیت ندارد. این مطالعه شاهد روشنی در حمایت از فرضیه اصلی توداروست.
افزون بر این، لوکاس برآورد کرده است که در سطح تفاوتهای کنونی پرداخت، ایجاد یک شغل در شهر بیش از یک مهاجر جدید را از روستا روانه شهر میسازد و به این ترتیب اثر هریس- تودارو را تایید میکند. با فرض اینکه سن و سطح آموزش ثابت باشد، هر چه شخص مهاجر مدت طولانیتری در منطقه شهری بماند، افزایش درآمدها بیشتر خواهد بود. اما دلیل آن به خاطر افزایش در نرخ دستمزدها است و نه احتمال اشتغال در بخش مدرن. در جمعبندی، بهترین مطالعات انجام شده درباره شهرنشینی، ارزش الگوهای احتمالی مهاجرت را به عنوان روش مناسب برای توضیح مهاجرت از روستا به شهر مورد تایید قرارمیدهد. ولی این مطالعات ضرورت توضیح بیشتر مهاجرت را در نظر نمیگیرد. با توجه به اینکه امروزه بسیاری افراد برای مشارکت در بخش غیررسمی و نه رسمی شهری مهاجرت میکنند و کارگران ممکن است با خطرات متفاوتی در فضاهای متفاوت روبهرو باشند.
پاورقی:
۱ - Biswajit Banrjee
۲ -A.S.Oberai
۳ - Pradhan Prasad
۴ - M.G. Sardana
۵ - Bihar
۶ - Uttar Pradesh
۷ - Ira Gang
۸ - Oded Stark
۹ - Anna Paulson
۱۰ - Deepak Mazumdar
۱۱ - Robert E.B. Lucas
ارسال نظر