چرا دولت‌ها از سفته‌بازان می‌ترسند؟

فیلیپ بیگس

مترجم: شکوفه صبیحی

منبع: میزس

هرگاه دولت خود عامل یک بی‌نظمی می‌شود، سفته‌بازان و بورس بازان را مسوول اصلی این قضیه معرفی می‌کند. در بحران اخیر، مجددا سفته‌بازان و سرمایه‌هایشان در بازارهای سرمایه تحت فشار قرار گرفتند. تعدادی از سرمایه‌گذاران معروف حتی فشارهایی را که دولت بر سفته‌بازان تحمیل کرده را پشتیبانی کرده‌اند. وارن بافت، ابزارهای مشتقه بازار مالی را سلاح‌های مالی‌ای می‌نامد که صدمات و خسارات زیادی را سبب می‌شوند. در بحران بدهی فعلی که دولت‌ها با آن مواجه هستند و سراسر اروپا را گرفتار کرده است، سفته‌بازان و مخصوصا سوآپ نکول اعتباری به شدت مورد انتقاد قرار گرفته‌اند. این انتقادها یک هدف آشکار دارند: دولت‌ها می‌خواهند توجه‌ها و سرزنش‌ها را به سمت بورس‌بازان و سفته‌بازان سوق دهند.

اما اگر دولت‌ها مسوول نیستند پس چه کسی مسوول بدهی دولت‌ها است؟ در پی تلاش برای پیدا کردن یک مقصر(قربانی)، دولت آلمان تمامی سوآپ‌های نکول اعتباری دولتی را در آلمان قدغن کرده است. برنامه‌هایی در دست هست که این ممنوعیت را در دیگر کشورهای اتحادیه اروپا نیز گسترش دهند.

اما سوآپ نکول اعتباری عادی چیست؟ یک سوآپ نکول اعتباری می‌تواند بیمه‌ای باشد که سرمایه‌گذاران می‌خرند تا در صورتی که یک بدهکار به تعهداتش عمل نکرد، بتوانند زیانشان را جبران کنند. تصور کنید یک سرمایه‌گذار یک‌میلیون‌دلار اوراق قرضه سیتی‌گروپ را خریداری می‌کند، اگر حق بیمه ۲۵/۰‌درصد باشد، سرمایه‌گذار می‌تواند با پرداخت سالانه ۲۵/۰‌درصد یک‌میلیون، یعنی ۲۵۰۰‌دلار، خودش را در مقابل زیان(نکول تعهدات توسط سیتی‌گروپ) بیمه کند.

یک جنبه فریبنده سوآپ نکول اعتباری این است که شما می‌توانید آنها را بخرید حتی اگر اوراق قرضه مربوطه را نگهداری نکنید. اینها سوآپ نکول اعتباری عادی هستند. با خرید یک سوآپ نکول اعتباری در سیتی‌گروپ بدون داشتن اوراق قرضه‌ای آن، شما می‌توانید شرط‌بندی کنید که سیتی‌گروپ نمی‌تواند به تعهداتش عمل کند. فقط با پرداخت ۲۵۰۰‌دلار، یک صندوق پوشش ریسک می‌تواند در زمان نکول سیتی‌گروپ سود خالص ۱۰۰۰۰۰۰‌دلاری را به جیب بزند. از نقطه نظر بازار آزاد، شرط‌بندی روی زیان‌های موسسات مالی به درستی شرط‌بندی روی یک تیم فوتبال در جام جهانی است، ولی یک تفاوت مهم وجود دارد: در مورد موسسات مالی این شرط‌بندی می‌تواند بر نتیجه تغییر بگذارد.

برای مثال، صندوق‌های سرمایه‌گذاری طی بحران مالی چون شرط‌بندی کرده بودند که بانک‌های ایسلندی سقوط می‌کنند اقدام به خرید سوآپ نکول اعتباری روی تعهدات بانک‌های ایسلندی کردند. آنها با این کار اعتماد مردم را کم کردند و بنابراین سرمایه‌گذاری‌های خودشان را ارتقا دادند.

اما چرا سرمایه‌گذاران شرط‌بندی کردند که بانک‌های ایسلندی زمین می‌خورند؟ در واقع بانک‌های ایسلندی به فروش استقراضی وابستگی شدیدی داشتند. وقتی یک مرتبه نقدینگی بین‌المللی برباد رفت، آنها نتوانستند از عهده بدهی‌های سال جاری‌شان برآیند. به علاوه، این بانک‌ها آنقدر بزرگ بود که دولت ایسلند نمی‌توانست آنها را نجات دهد. سیستم مالی ایسلند یک هدف عالی بود.

چگونه این شرط‌بندی بعدا توسط خودش اعتبار پیدا کرد؟ همچنان‌که تقاضای خرید بیمه بر بانک‌های ایسلندی افزایش یافت، قیمت این بیمه در بازارهای سوآپ نکول اعتباری و اسپردها در بانک‌ها افزایش یافت. اسپردهای در حال افزایش، بی‌اعتمادی به بانک‌ها را نمایان ساخت. در نتیجه، بانک‌های ایسلندی مجبور بودند برای جذب وجوه جدید نرخ‌های بهره بالاتری را پرداخت کنند. اسپردهای در حال افزایش تقاضای بیشتری را برای بیمه تحریک کرد و حتی به اسپرد‌های بالاتری منجر شد. همینطور بی‌اعتمادی به حدی رسید که بانک‌ها نتوانستند وجوه بیشتری را دریافت کنند و در نتیجه شکست خوردند.

با پیش‌بینی آینده، سفته‌بازان می‌توانند حوادث را زودتر به‌وجود آورند و زیان‌های بالقوه شان را کاهش دهند.

به دلیل این بی‌اعتمادی که خود بی‌اعتمادی بیشتری را در بانک‌ها به وجود می‌آورد و همچنین به خاطر هزینه‌های افزایشی تامین مالی، مردم سوآپ نکول اعتباری را به عنوان یک سلاح مالی در برابر نابودی‌های عظیم مورد توجه قرار دادند.

از سویی، سوآپ نکول اعتباری می‌تواند با کاهش اعتماد سبب شکست بانک‌ها شود، اما یک همچنین فشاری فقط زمانی موفقیت‌آمیز است که بانک‌ها آسیب‌پذیر باشند. به محض اینکه بانک‌ها قانون طلایی بانک داری را نقض کنند، برای مثال، اگر آنها تاریخ‌های سررسید را تغییر دهند، آنگاه نسبت به فشارهای سوآپ نکول اعتباری آسیب‌پذیر می‌گردند. تنها در آن زمان این بی‌اعتمادی که با اسپرد‌های بالاتر تحریک می‌گردد سبب به وجود آمدن مشکلات تامین مالی و تهدید نقدینگی بانک‌ها می‌شود.

زمانی که یک بانک سررسید و موجودی پول خود را هماهنگ کند و ۱۰۰‌درصد ذخایر را نگهداری می‌کند، این فشار موفقیت‌آمیز نخواهد بود و بانک ورشکسته نخواهد شد. در این وضعیت سفته‌بازان سرانجام ممکن است زیان کنند. اسپردهای افزایش یافته ممکن است بی‌اعتمادی را تحریک کند و سبب شود بانک‌ها مشتریان شان را از دست بدهند و پس‌اندازها کاهش یابد. به هرحال بانکی که در خطر ورشکستگی نیست با یک فشار با کمبود نقدینگی مواجه نخواهد شد و می‌تواند بدهی‌هایش را بازپرداخت کند. تنها ذخایر اندک و عدم بازپرداخت بدهی در سررسید بانک‌ها را آسیب‌پذیر می‌کند.

سوآپ نکول اعتباری ابزارهای تصحیح کننده قدرتمندی هستند که باعث می‌شوند بانک‌ها منظم‌تر رفتار کنند. سوآپ نکول اعتباری سلاح‌هایی در برابر نابودی‌هایی عظیم نیستند، اما ابزارهایی هستند که بانک‌ها را به نظم در می‌آورد. امکان داشت که بدون افزایش اسپرد‌های سوآپ نکول اعتباری، بانک‌های ایسلندی مدت طولانی تری دوام بیاورند. آنها می‌توانستند مدت زمان بیشتری داشته باشند تا مشکلات بیشتری را به وجود آورند و سپس ورشکسته شوند.

اما در مورد بحران بدهی دولت‌ها و سوآپ نکول اعتباری چه؟ این حقیقت دارد که سوآپ نکول اعتباری و سفته‌بازان می‌توانند بحران بدهی دولت را وخیم‌تر کنند. با خرید سوآپ نکول اعتباری برای اوراق قرضه دولت یونان، تقاضای سرمایه‌گذاران برای این ابزار افزایش می‌یابد. اسپردهای بالاتر به شرکت‌کنندگان در بازار علامت می‌دهند که بی‌اعتمادی در حال افزایشی نسبت به دولت یونان و عمل به تعهداتش وجود دارد. این بی‌اعتمادی باعث می‌شود که دولت یونان روی اوراق قرضه اش بهره بالاتری را پیشنهاد کند. بنابراین میزان پرداخت‌های نرخ بهره دولت یونان افزایش می‌یابد. حد بالاتری از بدهی‌ها بی‌اعتمادی‌های بیشتری را نسبت به دولت یونان به وجود می‌آورد و اسپردهای سوآپ نکول اعتباری بالاتری را سبب می‌شود.

آیا این سرمایه‌گذاران هستند که با شرط‌بندی روی عدم توانایی پرداخت بدهی توسط دولت یونان با استفاده از CDS این جو رکودی را بوجود می‌آورند که همان‌طور که دولت اشاره می‌کند به جامعه آسیب می‌رساند؟ آیا این یک فعالیت غیرقانونی است که باید ممنوع شود؟

اولا، ما باید این حساب را بکنیم که طبیعی است که سرمایه‌گذاران با پول خودشان را در خطر می‌گذارند. هیچ تضمینی وجود ندارد که آنها سود کنند. ممکن است انتظاراتشان اشتباه باشد و وضعیت مالی دولت یونان تا آن حدی که آنها انتظار داشتند بد نشود. در این صورت اگر آنها سوآپ نکول اعتباری خریداری کنند و اسپردها کاهش یابد آنها زیان خواهند کرد.

دوم، سرمایه‌گذاران یک کار اجتماعی مهمی را انجام می‌دهند. آنها به شهروندان اخطار می‌دهند که تامین مالی دولت ممکن است موقتی باشد. فشار آنها می‌تواند بی‌اعتمادی نسبت به دولت را افزایش دهد. بنابراین مردم تمایل کمتری خواهند داشت که اوراق قرضه دولتی بخرند. سرانجام آنها ممکن است روی اوراق بدهی بعدی دولت محدودیت‌هایی را بگذارند. این فشار سبب می‌شود دولت نتواند بدهی‌هایش را بازپرداخت کند و بنابراین مخارج گسترده دولت که اقتصاد را به انحراف می‌کشد پایان می‌یابد.

راه حل چه خواهد بود؟ پیشنهاد برخی قدغن کردن (ممنوعیت) سوآپ نکول اعتباری است. آنها می‌گویند سفته‌بازان باید از اینکه با پیش‌بینی شکست دولت سود کنند منع شوند و دولت می‌تواند اوراق قرضه دولتی را افزایش دهد، اما این افزایش در اوراق قرضه دولتی بعدا با یک ضرر و زیان بیشتری سبب شکست دولت (و عدم توانایی بازپرداخت بدهی توسط دولت) خواهد شد.

این تمام چیزی است که مربوط به سفته‌بازان است. با پیش‌بینی آینده، سفته‌بازان می‌توانند سبب به وجود آوردن حوادث زودتر از موعد شده و زیان بالقوه خودشان را کاهش دهند. سفته‌بازان ناتوانی دولت در بازپرداخت بدهی‌ها را پیش‌بینی می‌کنند و در این راستا از طریق سوآپ نکول اعتباری سفته‌بازی می‌کنند. بنابراین آنها روی رفتار مالی بی‌ملاحظه دولت محدودیتی اعمال می‌کنند.

در مجموع سوآپ نکول اعتباری می‌تواند به عنوان شرط‌بندی‌هایی مورد استفاده قرار گیرد که موسسات مالی فاقد صلاحیت و دولت‌های بی‌ملاحظه را زودتر از موعد با مشکل مواجه کند. به همین خاطر دولت‌ها از آنها وحشت دارند.

با این‌حال علت این سقوط رفتار بی‌ملاحظه دولت است نه شرط‌بندی روی پایداری دولت. این شرط‌بندی‌ها می‌توانند نظم به وجود آورند و بطور موثر محدودیت بیشتری روی این رفتار بی‌ملاحظه بگذارند.