کلارک ناردینلی

مترجمان: محمدصادق الحسینی، پریسا آقاکثیری

بین‌سال‌های ۱۷۶۰ تا ۱۸۶۰، پیشرفت تکنولوژیکی، آموزش و افزایش موجودی سرمایه، انگلستان را به کارگاه دنیا تبدیل کرد. دگرگونی‌ که با عنوان انقلاب صنعتی شناخته شد، به افزایشی مداوم در درآمد سرانه حقیقی انگلستان منجر شد و با گسترش دامنه اثرات آن همین تاثیر را در دیگر کشورهای غربی به جای گذارد. مورخان در این نکته که انقلاب صنعتی یکی از مهم‌ترین رویدادهای تاریخی بود و باعث گذار سریع دنیا به دوران مدرن شد توافق دارند؛ اما درباره بسیاری از جنبه‌های این رویداد اختلاف‌نظرهای زیادی وجود دارد. چگونگی تاثیرگذاری انقلاب صنعتی بر مردم عادی که غالبا طبقات کارگر نامیده می‌شوند، از قدیمی‌ترین موارد اختلاف نظر در این باره به شمار می‌رود.

گروهی از مورخان بدبین اعتقاد دارند که استانداردهای زندگی افراد عادی پس از انقلاب صنعتی کاهش پیدا کرد، در حالی که گروه دیگر که همان مورخان خوش‌بین هستند، معتقدند که این استانداردها افزایش پیدا کرد.

زمانی بحث‌های ایدئولوژیک میان منتقدان بازارهای آزاد (به ویژه مارکسیست‌ها) و مدافعان بازار آزاد در پس این اختلافات بود. منتقدان یا همان افراد بدبین، انگلستان قرن نوزده میلادی را همانند Coketown چارلز دیکنز یا «کارگاه‌های تاریک و شیطانی» ویلیام بلیک شاعر در نظر می‌آوردند که سرمایه‌داران در آن هر سال ارزش مازاد بیشتری را از طبقه کارگر به خود اختصاص می‌دادند. مدافعان بازارهای آزاد یا همان خوش‌بین‌ها، انگلستان قرن نوزده را همچون زادگاه انقلاب مصرفی می‌دیدند که هر سال کالاهای مصرفی بیشتری را در اختیار افراد عادی قرار می‌داد. پایه‌های ایدئولوژیک این بحث‌‌ها نهایتا از میان رفتند و دلیل آن احتمالا همان طور که تی‌.اس.اشتون در ۱۹۴۸ متذکر شده بود، این بود که انقلاب صنعتی حاکی از تفاوت میان ثروت و رفاه کشورهای مدرن و صنعتی با فقر وحشتناکی بود که در بخش بزرگی از تاریخ بشر وجود داشت. امروزه هیچ اقتصاددانی این واقعیت را زیر سوال نمی‌برد که انقلاب صنعتی از طریق اقتصادهای صنعتی بازار، گذاری را آغاز کرد که (در مقایسه با باقی تاریخ بشری) به استانداردهای زندگی فوق‌العاده بالایی برای مردم عادی انجامید.

بحثی که امروزه درباره استانداردهای زندگی مطرح است، در این رابطه نیست که آیا انقلاب صنعتی به بهبود زندگی افراد انجامید یا خیر، بلکه در ارتباط با زمانی است که این تغییر روی داد. بدبین‌ها مدعی‌اند که تا دهه‌های ۱۸۴۰ یا ۱۸۵۰ هیچ بهبود قابل توجهی در استانداردهای زندگی انسان‌ها روی نداد. در مقابل اغلب خوش‌بین‌ها بر این باورند که استانداردهای زندگی در دهه‌های ۱۸۱۰ یا ۱۸۲۰ و حتی زودتر از آن رو به افزایش گذارده بود.

تاثیرگذارترین نوشته جدید از این دیدگاه خوش‌بینانه (و مرکز بسیاری از بحث‌های متعاقب آن درباره استانداردهای زندگی) مقاله‌ای است که پیتر لیندرت (Peter Lindert) و جفری ویلیامسون (Jeffrey Williamson) در ۱۹۸۳ به رشته تحریر درآوردند و در آن برآوردهای جدیدی از دستمزدهای حقیقی در انگلستان سال‌های ۱۷۵۵ تا ۱۸۵۱ را ارائه کردند. این برآوردها بر مبنای دستمزدهای پولی کارگران در چندین دسته گسترده قرار دادند که هم مشاغل یقه‌آبی و هم مشاغل یقه‌سفید را دربر می‌گیرد. شاخص هزینه زندگی که نویسندگان مورد استفاده قرار دادند، قرار است بودجه‌های حقیقی طبقه کارگر را به نمایش بگذارد. تحلیل‌های لیندرت و ویلیامسون دو نتیجه مهم را به دست می‌دهند. اولا این تحلیل‌ها نشان دادند که دستمزدهای حقیقی بین ۱۷۸۱ و ۱۸۱۹ به کندی رشد کرد. دوم آنکه دستمزدهای حقیقی پس از سال ۱۸۱۹، برای همه گروه‌های کارگران به سرعت رشد کرد. رقم شاخص لیندرت- ویلیامسون برای دستمزدهای حقیقی تمامی کارگران یقه‌آبی -که نماینده خوبی از تمامی طبقه کارگر هستند- از ۵۰دلار در سال ۱۸۱۹ به ۱۰۰ دلار در سال ۱۸۵۱ افزایش یافت. این نکته بدان معناست که دستمزدهای حقیقی تنها در فاصله سی و دو سال دو برابر شدند.

اما بسیاری از اقتصاددانان یافته‌های خوش‌بینانه لیندرت و ویلیامسون را به چالش کشیدند. چارلز فاینستاین (Charles Feinstein) سری دیگری از دستمزدهای حقیقی را بر پایه یک شاخص قیمتی متفاوت به وجود آورد. در سری فاینستاین، دستمزدهای حقیقی با سرعتی بسیار کمتر از سری لیندرت- ویلیامسون افزایش پیدا می‌کردند. محققان دیگر پیش بینی کرده اند که اثرات بزرگ و اندازه‌گیری نشده ویرانی محیط‌زیست آن قدر زیاد است که تمامی افزایش رفاهی که به بالا رفتن دستمزدها نسبت داده می‌شود را جبران می‌کند. آنها می‌گویند درست است که دستمزدها در شهرهای انگلیس بیشتر از مناطق روستایی بود، اما اجاره‌ها نیز بالاتر و در کل کیفیت زندگی پایین‌تر بود. اما چه بخشی از افزایش دستمزدها در مناطق شهری را به جای اینکه به عنوان افزایش‌های درآمد حقیقی به شمار آوریم، در واقع باید جبران مشکلات شهری بدانیم؟ ویلیامسون با استفاده از روش‌هایی که برای ارزیابی اثرات زیانبار در شهرهای قرن بیستمی توسعه یافته بود، دریافت که بین ۸ تا ۳۰درصد از افزایش دستمزدهای این مناطق را می‌توان به عنوان جبران کاهش کیفیت زندگی در شهرهای انگلستان در نظر گرفت. جان براون به این نتیجه رسید که بخش زیادی از افزایش دستمزدهای حقیقی در مناطق کارخانه‌ای را می‌توان به صورت جبران شرایط نامناسب ‌کاری و زندگی تفسیر کرد.

نقدی دیگر بر یافته‌های خوش‌بینانه لیندرت و ویلیامسون آن است که نتایج آنها در مورد کارگرانی مصداق داشت که دستمزد می‌گرفتند و ما نمی‌دانیم برای کارگرانی که در خانه کار می‌کردند یا خویش‌فرما بودند چه اتفاقی روی داده است. جول ماکیر (Joel Mokyr) معتقد است از آن جا که مصرف سرانه چای و شکر که در آن زمان جزو کالاهای لوکس به حساب می‌آمدند همراه با افزایش دستمزدهای حقیقی زیاد نشد، بنابراین درآمد حقیقی کارگرانی که در نمونه لیندرت- ویلیامسون مد نظر قرار نگرفته‌اند به اندازه کافی کاهش یافته است که بتواند افزایش درآمدهای پولی را جبران کند. به بیان دیگر وضعیت افراد عادی بهبود پیدا نکرد. تفسیر ماکیر همچنین می‌تواند توضیح دهد که میان دوره صنعتی شدن و گسترش فواید و منافع آن وقفه‌ای وجود داشته است.

«استاندارد زندگی» به چه معناست؟ مورخان اقتصادی دوست دارند آن را با شادی مترادف بدانند. اما عدم امکان اندازه‌گیری شادی آنها را وامی‌دارد که استاندارد زندگی را با معیارهای پولی از قبیل دستمزدهای حقیقی یا درآمد حقیقی معادل بگیرند. «درآمد حقیقی» معمولا به صورت درآمد پولی که نسبت به هزینه زندگی تعدیل شده باشد، تعریف می‌شود. البته اثر مواردی همچون سلامتی، طول عمر، بیکاری، آلودگی، شرایط زنان و کودکان، جمعیت شهرها و اوقات فراغت در آن تعدیل نشده است. اگرچه در برخی از شاخص‌های جدید سعی می‌شود که ابعاد مختلف رفاه مدنظر قرار گیرند، اما درآمد سرانه حقیقی همچنان در رابطه با اغلب اهداف عملی گویاترین شاخص مانده است.

بنا به برآورده‌های اقتصاددانی به نام ان.اف.آر. کرفتس (N. F. R. Crafts)، درآمد سرانه در انگلستان (بر اساس ارزش دلار در سال ۱۹۷۰) از حدود ۴۰۰دلار در ۱۷۶۰ به ۴۳۰دلار در ۱۸۰۰ افزایش یافت و سپس یکباره به ۸۰۰دلار در ۱۸۶۰ جهش پیدا کرد (در بسیاری از قرون پیش از انقلاب صنعتی، دوره‌های کاهش درآمد اثر دوره‌های افزایش درآمد را جبران می‌کنند). برآوردهای کرفتس نشان می‌دهند که رشد آهسته‌ای که از ۱۷۶۰ تا ۱۸۳۰ به طول انجامید، با رشد سریعی که بین ۱۸۳۰ تا ۱۸۶۰ آغاز شد، ادامه پیدا کرد. برای آنکه دوبرابر شدن درآمد سرانه حقیقی بین سال‌های ۱۷۶۰ تا ۱۸۶۰ شرایط کم‌درآمدترین افراد را بهتر نکرده باشد، باید سهمی از درآمد که به ۶۵درصد پایینی جمعیت این کشور می‌رسید، به نصف کاهش می‌یافت تا شرایط آن‌ها پس از آن رشد قابل‌ملاحظه بدتر شده باشد؛ اما حقیقت چیز دیگری بود. در سال ۱۷۶۰، ۶۵درصد پایین جمعیت بریتانیا نزدیک به ۲۹درصد از کل درآمد این کشور را دریافت می‌کردند؛ اما این سهم در ۱۸۶۰ تنها چهاردرصد کاهش یافت و به ۲۵درصد رسید. لذا وضعیت ۶۵درصد پایین جمعیت این کشور به میزان قابل‌ملاحظه‌ای بهبود پیدا کرد و درآمد متوسط حقیقی آن‌ها بیش از ۷۰درصد افزایش یافت.

این برآوردها از درآمد حقیقی حاکی از آن است که نتیجه‌گیری‌های نسبتا خوش‌بینانه‌ در رابطه با استانداردهای زندگی در صد سال پس از ۱۷۶۰ مواجه است. اما دوره طولانی رشد آهسته باعث می‌شود که نتیجه‌گیری‌های بدبینانه در مورد دوره‌های کوتاه‌تر قابل پذیرش باشد. مثلا آیا طی سال‌های اولیه صنعتی شدن انگلستان (۱۷۶۰-۱۸۳۰) که طبق برآوردهای کرفتس درآمد سرانه حقیقی تنها با نرخ سالانه نزدیک به ۳/۰درصد رشد کرد، شرایط طبقه کارگر بهتر شد؟ در واقع می‌توان گفت رشد با چنین نرخ پایینی باعث شد که شرایط بسیاری از کارگران رو به وخامت بگذارد. توصیف ساده این شرایط با استفاده از ارقام نشان می‌دهد که چرا این اتفاق روی داد. اگر نرخ رشد سالانه درآمد حقیقی را ۳/۰ درصد در سال فرض کنیم، متوسط درآمد حقیقی در سال ۱۸۳۰ تقریبا ۱۶درصد بیشتر از مقدار آن در ۱۷۶۰ بوده است. برای آنکه منافع حاصل از افزایش درآمد متوسط خنثی شود، باید سهمی از کل درآمد که به ۶۵درصد پایین توزیع درآمد می‌رسید، تنها به ۸۶درصد میزان آن در سال ۱۷۹۰ کاهش یافته باشد. اغلب مورخان اقتصادی بر این باورند که توزیع درآمد در فاصله سال‌های ۱۷۹۰ تا ۱۸۴۰ نابرابرتر شد. علاوه بر آن اگر اثرات ناشی از بیکاری، برداشت‌ نامناسب محصول، جنگ، آلودگی، ازدحام شهرها و دیگر مشکلات اجتماعی را نیز در نظر بگیریم، این افزایش مختصر متوسط درآمد کاملا می‌توانسته است با کاهش استاندارد‌های زندگی طبقات کارگر همراه بوده باشد.

شواهد دیگری نیز موید بهبود کند استانداردهای زندگی در خلال سال‌های انقلاب صنعتی هستند. کرفتس (Crafts) و سی.کی.هارلی به گسترش اندک مدرنیزاسیون در انگلستان در اکثر سال‌های قرن انقلاب صنعتی اشاره کرده‌اند. فایننشتاین مصرف سرانه در هر یک از دهه‌های بین سال‌های ۱۷۶۰ و ۱۸۵۰ را مورد بررسی قرار داد و به این نتیجه رسید که مصرف بین سال‌های ۱۷۶۰ تا ۱۸۲۰ تنها اندکی افزایش یافت و پس از ۱۸۲۰ به سرعت رشد کرد. از سوی دیگر بنا به گفته دو مورخ به نام‌های ریگلی (Wrigley) و راجر شوفیلد (Roger S. Schofield) امید به زندگی در زمان تولد در فاصله ۱۷۸۱ تا ۱۸۵۱ از سی و پنج سال به چهل سال رسید که بیانگر افزایشی ۱۵درصدی است. اگرچه این افزایش در مقایسه با آنچه پس از آن روی داد، ناچیز بود؛ اما با این وجود قابل‌ملاحظه بود.

امروزه تحقیقات مورخین اقتصادی بحث‌های قدیمی راجع‌به استانداردهای زندگی را تغییر داده است. آنها این روزها به دنبال یافتن پاسخ این سوال که استاندارد زندگی چه تغییری کرد نیستند، بلکه در پی جواب این سوالند که اثر انقلاب صنعتی به تنهایی و با کسر اثر دیگر رویداد تاریخی چه بوده است. مثلا ممکن است اثر مثبت انقلاب صنعتی به میزان زیادی با اثر منفی جنگ‌های متعاقب آن (انقلاب آمریکا، جنگ‌های ناپلئونی و جنگ سال ۱۸۱۲) و مالیات‌های زیاد آن زمان خنثی شده باشد. برخی از مورخان اقتصادی برداشت‌نامناسب محصول، سیاست‌های اشتباه دولتی، رشد سریع جمعیت و هزینه‌های تبدیل کارگران پیشاصنعتی به نیروی کار مدرن را نیز به عنوان دلیل سرعت اندک رشد ذکر می‌کنند. در یک شبیه‌سازی نشان داده است که رشد جمعیت بدون تغییرات تکنولوژیکی انقلاب صنعتی می‌توانست درآمد سرانه حقیقی را طی سال‌های ۱۷۶۰ تا ۱۸۳۰ به میزان قابل‌ملاحظه‌ای کاهش دهد. به بیان دیگر اثر خالص انقلاب صنعتی بسیار مثبت بود؛ اما عمدتا به خاطر اثرات منفی رشد سریع جمعیت خنثی شد.

درباره نویسنده: کلارک ناردینلی (Clark Nardinelli) از اقتصاددانان اداره غذا و داروی آمریکااست.

منابعی برای مطالعه بیشتر

Ashton, Thomas S. The Industrial Revolution: ۱۷۶۰-۱۸۳۰. London: Oxford University Press, ۱۹۴۸.

Ashton, Thomas S. "The Standard of Life of the Workers in England, ۱۷۹۰-۱۸۳۰." In Friedrich A. Hayek, ed., Capitalism and the Historians. Chicago: University of Chicago Press, ۱۹۵۴.

Brown, John C. "The Condition of England and the Standard of Living: Cotton Textiles in the Northwest, ۱۸۰۶-۱۸۵۰." Journal of Economic History ۵۰ (۱۹۹۰): ۵۹۱-۶۱۵.

Crafts, Nicholas F. R. British Economic Growth During the Industrial Revolution. New York: Oxford University Press, ۱۹۸۵.