نگاه - آینده یورو
یورو تا کجا میتواند مقاومت کند؟
مترجم: مصطفی جعفری
منبع: فورچون
به نظر میآید میهمانی یورو تمام شده است.
یورو که چند روز پیش برای لحظاتی در پایینترین مقدار خود در برابر دلار ظرف چهار سال گذشته قرار گرفت، عنوان بدکارکردترین ارز مهم دنیا در سال حاضر را از آن خود کرده است و با وجود بسته کمک ۱۰۰۰ میلیارد دلاری که وقت کافی را به مدیران اتحادیه اروپا داد تا به یونان و دیگر اعضای غرق در بدهی این اتحادیه کمک کنند، مشکلات بیشتری میتواند در راه باشد.
کیت رون
مترجم: مصطفی جعفری
منبع: فورچون
به نظر میآید میهمانی یورو تمام شده است.
یورو که چند روز پیش برای لحظاتی در پایینترین مقدار خود در برابر دلار ظرف چهار سال گذشته قرار گرفت، عنوان بدکارکردترین ارز مهم دنیا در سال حاضر را از آن خود کرده است و با وجود بسته کمک ۱۰۰۰ میلیارد دلاری که وقت کافی را به مدیران اتحادیه اروپا داد تا به یونان و دیگر اعضای غرق در بدهی این اتحادیه کمک کنند، مشکلات بیشتری میتواند در راه باشد. هر چند یورو امروز (سهشنبه، ۱۸ مه) اندکی قدرتمندتر شد، اما انتظار نداشته باشید که به این زودی شتاب گیرد. در حقیقت هنوز ممکن است سقوط بیشتر این واحد پولی را شاهد باشیم.
نگرانیهای مربوط به رشد منطقه یورو و مشکلات مالی آن که کماکان ادامه خواهند یافت، بسیاری از تحلیلگران را به این باور رساندهاند که یورو که هم اکنون نرخ برابری آن با دلار معادل ۲۴/۱ دلار به ازای هر یورو است، باید پیش از هر گونه رونق دوباره به برابری با این ارز برسد. کریستوفر وود، استراتژیست ارشد سیالاسای آسیا پاسیفیک مارکتس ضمن اشاره به لزوم این برابری میگوید که یورو به «ارزی اساسا ضعیف» تبدیل خواهد شد.
به گفته بیانپی پاریباس که خواهان برابری دلار-یورو تا سال ۲۰۱۱ است، بخشی از مشکل موجود به این مساله بازمیگردد که اروپا احتمالا در تلاش خود برای بهبود سیستم مجبور خواهد شد، استفاده از ابزارهای مالی را کنار بگذارد و به ابزارهای پولی روی آورد. این به معنای چاپ پول خواهد بود که به گفته بیانپی پاریباس، «ارزش یورو را به شدت کاهش خواهد داد.»
اگر چه این مساله میتواند برای صادرکنندگان اروپا مطلوب باشد (و به همین خاطر است که تحلیلگران، برآوردهای خود از سود اعضای یورو استاکس ۵۰ را به سرعت بالا میبرند)، اما خبر خوبی برای بسیاری از سرمایهگذاران و پساندازکنندگان دیگر نیست. البته یورو حیات پرآشوب خود را در ژانویه ۱۹۹۹ با برابری نرخ مبادله با دلار آغاز کرد و اندکی بعد از آن گروهی از کشورهای منفینگر منطقه یورو توانستند این نرخ برابری را به میزان زیادی پایین بیاورند. در آن زمان بسیاری از دلالان پول دریافتند که ملغمه نظامهای پولی و سیاسی اروپا هیچگاه نمیتواند به آمیزهای مناسب و هموار تبدیل شود. شاید حق با آنها بود.
در نوامبر ۲۰۰۷ نوبت دلار بود که به ارزی تبدیل شود که همه از آن رو برگردانند. دو فردی که بعید است آشنایی زیادی با بازار ارزهای خارجی داشته باشند - مانکنی به نام گیسل باندشن و خوانندهای به نام جیزد (شاون کری کارتر معروف به جیزد) از جمله کسانی بودند که از این شرایط سود میبردند. ظاهرا باندشن خواستار آن بوده است که دستمزد او در قالب یورو پرداخت شود. جیزد دستمزد خود را بابت اجرای قطعه «جادوی آبی» که در آن مصرانه از مخاطبان میخواست ذهنهایشان را باز کنند و «سیرک را در آسمان ببینند»، با حوالههای ۵۰۰ یورویی دریافت میکرد.
البته این دو تنها نبودند. همه از وارن بافه گرفته تا بیل گراس، رییس پیمکو دیدی منفی نسبت به دلار پیدا کرده بودند. جیم راجرز که کوانتوم فاند را همراه با جورج سوروس به راه انداخت، اعلام کرد که در حال فروش تمام داراییهای خود در آمریکا و مهاجرت به آسیا است.
مشکل این بود که نزدیک به شش ماه بعد از آن که گیسل و جیزد از دلار روگردان شدند، ارزش یورو در برابر آن به حداکثر مقدار خود (۶/۱ یورو به ازای هر دلار) رسید. اخیرا هیچ صحبتی در این باره نشده است که آیا این دو نفر هماکنون به جماعتی که یورو را رها کردهاند، پیوستهاند یا نه، اما هر چند تعداد انگشتشماری از ناظران بازار همانند جیم اونیل، رییس گلدمن ساکس معتقدند که شرطبندیهای خشنی که روی یورو انجام میگیرند، نمیتوانند پشتیبان مهمی برای آن باشند، اما حتی آنها نیز باور دارند که نرخ برابری یورو باید پیش از هر گونه ثبات احتمالی به رقمی در حدود ۲۰/۱ دلار برسد. او هیچ بهبود سریع و بزرگی را پیشبینی نمیکند؛ اما پیشبینی سقوط را نیز نمیپذیرد.
ممکن است تصور شود که مشکلات پیش آمده برای یورو به نفع دلار است. ارزش دلار و ین در برابر یورو افزایش یافته است، اما این واحدهای پولی بر ترازنامههای متزلزل خود متکیاند و این مساله تقریبا همه را به سمت طلا کشانده است. به نظر میآید که این فلز زرد در محدوده حباب قرار گرفته است، اما هنوز بیشترین درخشندگی را در میان «پولها» دارد و میتوان آن را بیش از این برق انداخت. کریستوفر وود از سیالاسای پیشبینی میکند که ارزش هر اونس طلا به ۳۵۰۰ دلار برسد و «هنگامی که دلار دیگر یک ارز ذخیره نباشد، روندی سهمیوار را طی کند.»
برای جیزد جای خوشحالی دارد که اگر برای اجرای بعدی خود مجبور شود چند تن شمش طلا را روی هم انبار کند، اعتبار خود را از دست نخواهد داد.
ارسال نظر