استدلال‌های هاشمی رفسنجانی برای ادامه جنگ بعد از آزادسازی خرمشهر

چگونه می‌توانستیم در آن مقطع که هنوز قطعه‌های بسیار ارزشمند دیگری از خاک ایران، زیر یوغ چکمه‌های غربی شرقی ارتش عراق بود، خود را به فتح خرمشهری دل خوش کنیم که وجب به وجب آن رنگین از خون بهترین فرزندان ما بود؟ رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: با تمام وجود شهادت می‌دهم که جوانان ایران اسلامی در ارتش، سپاه و بسیج، نه تنها برای فتح خرمشهر که برای فتح همه سرزمین‌های اشغالی ما، شجاعانه و مخلصانه جنگیدند و امروز نباید بگذاریم هر باند، جناح، گروه و حزبی با هر هدفی که دارد، آن کارنامه درخشان را مخدوش کند.

به گزارش ایسنا، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در بیان دیدگاه‌های خود به مناسبت سوم خرداد؛ سالروز فتح خرمشهر و روز مقاومت و پیروزی اظهار کرد: اگرچه وجب به وجب خاک ایران، حتی در دورترین مناطق جغرافیایی برای ما که عرق ایرانی داریم، عزیز و ارزشمند است، اگرچه فرزندان این آب و خاک در طول ‌٨ سال دفاع مقدس ثابت کرده‌اند که برای رفع اشغال از روستاها و شهرهای جنوب، غرب و شمال غربی کشور جان خویش را می‌دهند و اگرچه هر عملیاتی که انجام می‌شد و هر متر خاکی که از لوث وجود بعثی‌ها پاک می‌شد، شور و شعف را در میان ایرانیان دوچندان می‌کرد، اما فتح خرمشهر گل سرسبد همه پیروزی‌ها بود.

وی خاطرنشان کرد: از فردای آزادی خرمشهر تا همین الان گروهی در داخل و خارج برای تلخ کردن شیرینی این پیروزی در کام مردم، نغمه ناهنجاری را سر می‌دهند که ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر نشان از جنگ‌طلبی ایران بود. طرح این موضوع و هم‌نوایی خودآگاه و ناخودآگاه بعضی از داخلی‌ها که متاسفانه گاه با اغراض سیاسی و جناحی و توسط کسانی که به اصطلاح نان به نرخ روز خور هستند و بعضا دستی دور بر آتش داشتند، با این نغمه آدم را به یاد آن شعری می‌اندازد که می‌گوید:

هر کس به طریقی دل ما می‌شکند/بیگانه جدا، دوست جدا می‌شکند

بیگانه اگر می‌شکند، حرفی نیست/از دوست بپرس که او چرا می‌شکند؟!

هاشمی اظهار کرد: چگونه می‌توانستیم در آن مقطع که هنوز قطعه‌های بسیار ارزشمند دیگری از خاک ایران، زیر یوغ چکمه‌های غربی شرقی ارتش عراق بود، خود را به فتح خرمشهری دل خوش کنیم که وجب به وجب آن رنگین از خون بهترین فرزندان ما بود؟ چگونه می‌توانستیم فریب تجربه شده نقشه شوم و نخ نما شده قبول آتش بس را قبل از رفع اشغال از دیگر مناطق جغرافیایی خویش از شلمچه تا دهلران، مهران، سر پل ذهاب، میمک، نفت شهر و سرزمین‌های مرتفع در کردستان بخوریم؟ چه کسی آن روزها پیشنهاد پرداخت خسارت را می‌داد؟ کجا مطرح کرده بودند؟ مگر می‌توانستیم حق تاریخی یک ملت بزرگ را با شایعه‌ای که مرتجعین آن روز در افواه انداخته بودند، ندیده بگیریم؟ در آن صورت چه تفاوتی بین ما به عنوان مسوولان جمهوری اسلامی با دیگر حاکمان ایران در دوره‌های مختلف بود که قطعه‌قطعه از بهترین سرزمین‌های ما را در چهار سمت جغرافیایی به دیگران سپرده‌اند؟