نقش تلویزیون در مبارزات انتخاباتی

دکتر سید وحید عقیلی* غزاله طایفه محمودی**

امروزه وسایل ارتباط جمعی نقش‌ها و وظایف متعددی را به عهده دارند. برای شناسایی نقش‌ها و وظایف وسایل ارتباط جمعی در جامعه، اندیشمندان بسیاری از ابتدای ظهور این وسایل به بررسی و پژوهش در این زمینه پرداخته و ابعاد گوناگون آن را معرفی کرده‌اند. اندیشمندان ارتباطات معتقدند که مطالعه در وسایل ارتباط جمعی می‌تواند شامل مطالعه روی پیام‌دهندگان، پیام، وسایل انتقال پیام، مخاطبین و آثار اجتماعی پیام پایه‌گذاری شود؛ چرا که این مقولات هر یک عناصر تشکیل‌دهنده نظام ارتباطات هستند.

بسیار کسانی هستند که نیازمندی‌های اطلاعاتی خود را از درون همین رسانه‌ها جست‌وجو می‌کنند و بنابراین بررسی درباره نقش‌ها و کارکردهای اجتماعی و سیاسی این وسایل می‌تواند زمینه‌ساز بهره‌مندی بیشتر آنان شود. آگاهی صحیح نسبت به کارکردهای واقعی رسانه‌ها برای سیاست‌گذاران و برنامه ریزان مملکتی نیز می‌تواند بسیار سودمند باشد؛ چرا که وقوف کامل آنان نسبت به قدرت‌های بالقوه وسایل ارتباط جمعی آنان را در تصمیم گیری‌های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی یاری رسانده و از بهره‌برداری‌های نامناسب از این وسایل برحذر خواهد داشت. نقش و تاثیری که این وسایل بر نهادها و فعالیت‌هایی همچون آموزش و پرورش، مبارزات سیاسی، امور قضایی، سیاست‌گذاری‌ها و برنامه ریزی‌های اقتصادی و فرهنگی دارند و مهم‌تر از همه نقشی که آنها در فراهم آوردن زمینه‌های برخورد آرا و اندیشه‌ها و تضارب افکار و در نتیجه رشد آگاهی‌های اجتماعی و ارتقای دانش و بینش عمومی ایفا می‌کنند به آنها قدرت خارق‌العاده بخشیده است. در این راستا در زمان انتخابات که نمونه‌ای از مبارزات سیاسی است رسانه‌ها به ویژه تلویزیون به دلیل دربرگیری حجم زیادی از مخاطبان می‌توانند در جهت دهی و تغییر نگرش سیاسی افراد جامعه تاثیرگذار باشند.

آنچه در اینجا مطرح است این است که تغییر در دانش منجر به تغییر ادراک و تغییر ادراک منجر به تغییر نگرش و در نهایت تغییر نگرش موجب تغییر رفتار می‌شود که به دنبال آن عملکرد و کنش صورت می‌گیرد. بنابراین لازم است دانش و شناخت لازم که زیربنای این تغییرات اصولی است به طریقی مناسب حاصل شود.

در این بین اگر انتخابات قرار است آزاد و عادلانه باشد، رای‌دهندگان باید بتوانند آزادانه و آگاهانه، نامزد خود را انتخاب کنند. بنابراین رای‌دهندگان به اطلاعاتی در مورد نامزدها نیاز دارند. از سوی دیگر تنها راهی که نامزدها می‌توانند پیام خود را در یک زمان به میلیون‌ها نفر رای‌دهنده برسانند، استفاده از رسانه‌های جمعی از جمله تلویزیون است. در این زمان رسانه‌ها برای پوشش دادن رویدادهای سیاسی بسیار فعال هستند و برنامه‌های متنوعی را برای این منظور تهیه می‌کنند.

سیر تحول تبلیغات سیاسی

پیشرفت‌های چند دهه اخیر در زمینه تبلیغات سیاسی و گسترش وسیع آنها در کشورهای مختلف جهان، سبب شده‌اند که بعضی از صاحب نظران جامعه شناسی و علوم سیاسی، آن را به عنوان یک پدیده جدید و یک نیروی بزرگ سیاسی بنگرند و حتی قرن بیستم را قرن تبلیغات بنامند. اگر تبلیغات سیاسی را از لحاظ تاریخی بررسی کنیم، ملاحظه می‌نماییم که تبلیغات از زمان‌های قدیم توجه فرمانروایان را به خود مشغول داشته و در دوره‌های مختلف، به اشکال گوناگون مورد استفاده قرار‌گرفته است.

البته نباید از نظر دور داشت که تاثیر تبلیغات در جلب معتقدات عمومی، در قرن بیستم، در فاصله دو جنگ جهانی، بیش از پیش آشکار شد و در کشورهای اروپایی مخصوصا در اتحاد جماهیر شوروی و آلمان هیتلری، پیشرفت بسیار کرد و حداکثر استفاده از آن به عمل آمد. پیشرفت تکنیک‌های تبلیغاتی در دو کشور مذکور، سبب شد که تبلیغات بسیاری از کشورهای دیگر جهان نیز بر اساس تجربیات آنها پایه‌گذاری شوند و امروز هم نظام‌های تبلیغاتی را با مقایسه دو نمونه تبلیغ مذکور، مورد مطالعه و بررسی قرار می‌دهند.

در قرن نوزدهم، با ترویج افکار آزادی خواهی، ظهور مکتب‌های مختلف اجتماعی و تشدید مبارزات سیاسی، فعالیت‌های تبلیغاتی بتدریج توسعه یافتند و مطبوعات مسلکی وسیله مهم برخورد عقاید و آرا قرار‌گرفتند. در اواخر این قرن، بر اثر رقابت‌های سیاسی و نظامی آلمان و فرانسه، مطبوعات دو کشور به تبلیغات خارجی نیز توجه پیدا کردند و بسیاری از مدیران روزنامه‌ها و روزنامه‌نگاران در نبرد سیاسی دو کشور متخاصم نقش عمده‌ای یافتند. با آغاز قرن بیستم و شروع جنگ جهانی اول، تبلیغات سیاسی به عنوان یک سلاح موثر درآمدند و دولت‌های مختلف، آن را وسیله اعمال و توسعه قدرت قرار دادند و برای آن، برنامه‌های وسیع ایجاد کردند. با آنکه حکومت‌های مختلف در دوره‌های گوناگون تاریخ، تبلیغات سیاسی را وسیله تحکیم فرمانروایی قرار می‌دادند، ولی تا قرن بیستم هیچ گاه «پروپاگاند» (۱)، به طور مرتب و منظم صورت نگرفته بود و اشخاص متخصص برای انجام آن گماشته نشده بودند.

از قرن نوزدهم به بعد، با رواج انتخابات عمومی در کشورهای اروپایی و توسعه فرهنگ، فعالیت‌های سیاسی رونق بیشتری یافتند و چون سواد و دانش جنبه همگانی پیدا کرد، دیگر جلب اعتقاد و اطمینان دسته‌های معدود روشنفکران، برای انجام برنامه‌های خاص سیاسی کافی نبود، بلکه همراه و همفکر ساختن مردم ضرورت پیدا کرد. در قرن بیستم با پیشرفت روان شناسی اجتماعی، دولت‌ها، روش‌هایی را که صاحبان صنایع و موسسات اقتصادی در تبلیغات تجارتی اتخاذ کرده بودند، در زمینه‌های سیاسی بکار انداختند و با تبلیغات منظم و مرتب برای جلب افکار عمومی، موفقیت‌های بزرگی به‌دست آوردند.

با توجه به مواردی که عنوان شد، شکی نیست که در دنیای امروز، تبلیغات سیاسی در کسب و حفظ قدرت سیاسی نقش عمده‌ای دارد و اگر تبلیغات را از نظر جامعه شناسی مطالعه کنیم و مفهوم‌ها و شیوه‌های آن را بررسی نماییم، این موضوع به خوبی روشن می‌شود.

در مفهوم تبلیغات سیاسی اغلب صاحب نظران علوم سیاسی و علوم ارتباطات، «پروپاگاند» یا تبلیغ را کوشش فرمانروایان برای متقاعد و معتقد ساختن فرمانبرداران به فرمانبرداری تعریف می‌کنند. در «پروپاگاند»، به جای اعمال فشار، ایجاد اعتقاد می‌شود. ولی در عمل، وسایل مورد استفاده برای جلب این اعتقاد، به یک نوع فشار غیر مستقیم منتهی می‌گردد.

عوامل موثر بر شیوه‌های تبلیغات انتخاباتی احزاب و نامزدها

یکی از عوامل موثر در تبلیغات انتخاباتی شیوه‌های تبلیغ است که در جوامع مختلف با هم تفاوت دارد و عوامل مختلفی بر چگونگی تبلیغات در یک نظام سیاسی تاثیرگذار است.

نظام سیاسی، قوانین انتخاباتی، رسانه‌های‌گروهی و نظام حزبی از جمله عواملی هستند که بر چگونگی تبلیغات در یک نظام سیاسی تاثیر‌گذار است که در این میان رادیو و تلویزیون نقش مهم‌تری را ایفا می‌کنند. در حقیقت استفاده از این دو عامل در تبلیغات انتخاباتی، انقلاب مهمی را در این امر پدید آورده و تبلیغات انتخاباتی را وارد مرحله نوینی کرده است. حق استفاده از رادیو و تلویزیون برای رساندن پیام‌های انتخاباتی احزاب و ‌گروه‌ها به مردم را بسیاری از متخصصان و محققان ارتباطات از مهم‌ترین عواملی می‌دانند که شیوه‌های سنتی تبلیغات را دگرگون کرد و دوران جدیدی را در امر تبلیغات پدید آورد.

اهمیت نقش رسانه‌ها در تبلیغات مبارزات انتخاباتی

همانطور که عنوان شد یکی از عوامل موثر بر شیوه تبلیغات انتخاباتی احزاب و نامزدها، رسانه‌های‌ گروهی هستند. در حال حاضر رویدادهای سیاسی در بسیاری از کشورهای جهان قابل پیش‌بینی نیست. آنچه این پیش‌بینی را مشکل کرده، کاهش وابستگی‌ها و نفوذ احزاب سیاسی و نیز افزایش رای دادن مردم به شکل مستقل است. علاوه بر آن، نقش رسانه‌های‌ گروهی به مثابه عوامل اطلاعات و نفوذ سیاسی افزایش یافته است، به طوری که رسانه‌ها چه از لحاظ اندازه و چه از نظر منابع در حال رشد هستند. بر پایه نظریه «تعدی رسانه‌ها به سیاست» نقش احزاب سیاسی در بیست سال اخیر رو به افول است و رسانه‌ها با آهنگی پیوسته، توانمند‌تر می‌شوند.

به این ترتیب می‌توان گفت، سیاستمدارانی که در انتخابات مختلف کاندیدا می‌شوند، اگر به رسانه‌ها دسترسی داشته باشند، می‌توانند بدون حمایت احزاب نیز در انتخابات برنده شوند. در واقع این احزاب هستند که به رسانه‌ها وابسته شده‌اند و برای ارائه عقایدشان به رسانه‌ها محتاجند. اهمیت یافتن نقش رسانه‌ها و ضرورت دریافت اخبار و اطلاعات از رسانه‌ها در دوران مبارزات انتخاباتی این مبارزه را به مبارزه ارتباطاتی تبدیل کرده است، به طوری که علاوه بر عوامل گوناگون اقتصادی، روان شناختی، تاریخی و جامعه شناسی که در فرآیند انتخابات اهمیت دارند، مبارزات انتخاباتی سیاسی، مبارزات ارتباطاتی است و هسته اصلی هر مبارزه انتخاباتی، ارتباطات است.

دیدگاه‌های مربوط به تاثیر رسانه‌ها در مبارزات انتخاباتی

مبارزات انتخاباتی در نگاه اول به نظر نمایشی جذاب است که دنیایی از اعمال ارتباطات سیاسی را می‌توان در آن به تماشا نشست. همچنین می‌توان آن را آزمایشگاهی دانست که فرضیه‌های بحث‌برانگیز در این زمینه را بتوان در آن محک زد. شواهدی که در طول دهه گذشته جمع‌آوری شده، موجب بازبینی دیدگاه‌ها در مورد رفتار مردم نسبت به مبارزات انتخاباتی و تاثیر این مبارزات بر مردم‌گردیده است. جای تعجب نیست که یافته‌های مطالعات کلاسیک در این زمینه، در دهه ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰، برای فهم مبارزات انتخاباتی در دوران حاضر، دیگر چندان نظر کسی را جلب نمی کند. «پل لازارسفلد» و‌گروه تحقیقاتی وی در سال ۱۹۴۰ در پژوهشی درباره آثار تبلیغات روی رای‌دهندگان در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا به این نتیجه رسیده بودند که اثر تبلیغات روی رای‌دهندگان ناچیز است و رای‌دهندگان مدت‌ها پیش از آغاز تبلیغات انتخاباتی، تصمیم خود را می‌گیرند. به عبارت دیگر، رای‌دهندگان دارای‌گرایش‌های سیاسی ثابتی هستند که در محیط خانوادگی، زندگی، شغلی و محیط فرهنگی آنها ریشه دارد و با مطالعه این زمینه‌ها به راحتی می‌توان جهت گیری سیاسی رای‌دهندگان را پیش‌بینی کرد.

«ژوزف کلاپر» (۱۹۶۰) نیز با بررسی مجموع نتایج به‌دست آمده مربوط به تاثیر رسانه‌ها در بیست سال، نتیجه‌گرفت که تاثیر رسانه‌ها، محدود است و در مواردی هم که اثرگذار هستند، این تاثیر به عوامل دیگری بستگی دارد و ترتیب، «دکترین پشتیبانی» شکل‌گرفت. نظریه پشتیبانی، قدرت تبلیغات غیرمستقیم را تایید می‌کند و معتقد است:

۱ - پوشش رسانه‌ای رقابت‌های انتخاباتی، در کشاندن مردم به پای صندوق‌های رای تاثیر دارد.

۲ - تعداد کمی از مردم تحت تاثیر دریافت‌های خود از رسانه‌ها، تغییر رای می‌دهند.

۳ - مخاطبان رسانه‌ها، خود را در معرض پیام‌هایی موافق با نگرش‌های قبلی خود قرار می‌دهند.

۴ - تغییر رای عده‌ای اندک نیز نه به علت تاثیر مستقیم رسانه‌ها، بلکه تحت تاثیر اطلاعات ارائه شده از سوی افرادی بوده است که مورد احترام آنان بوده‌اند.

دهه ۱۹۶۰ را باید دهه‌گرایش به سمت الگوهای عقلانی در تبیین پدیده انتخابات دانست. بر این اساس، با کاهش مشروعیت احزاب سیاسی و با توجه به افزایش میزان سواد و آگاهی نسبی، رای‌دهندگان می‌کوشند خود را مستقل از احزاب نشان دهند و تنها با اتکا به‌اندیشه خود، در انتخابات تصمیم بگیرند.

«نونا مایر» و «پاسکال پرینو» در دهه ۱۹۷۰ به جمع بندی نظریه‌های ارائه شده در این زمینه پرداختند.

از دیدگاه این دو، رای‌دهنده، نه زندانی شرایط اجتماعی و محیط خویش است و نه به مقتضای شرایط، باری به هر جهت تصمیم می‌گیرد. هر فرد با توجه به شرایط و موقعیت اجتماعی خود، زمینه‌ای مناسب برای رای دادن به یک جناح خاص دارد. با وجود این،‌ گرایش بالقوه هر فرد در انتخابات با توجه به شرایط خاص حاکم بر انتخابات به فعلیت می‌رسد.

بدین ترتیب، می‌توان گفت نقش رسانه‌ها در مبارزات انتخاباتی در طول سال‌های اخیر دستخوش تغییرات اساسی شده و هم زمان با افول نقش احزاب سیاسی، نقش رسانه‌ها افزایش یافته است. به همین صورت و بر پایه نظریه «تعدی رسانه‌ها به سیاست»، امروزه نامزدهای سیاسی اگر به رسانه‌ها دسترسی داشته باشند، می‌توانند بدون حمایت احزاب نیز در انتخابات پیروز شوند.

کارکرد تلویزیون در مبارزات و تبلیغات انتخاباتی

در ادبیات نظری و تجربی مربوط به کارکردهای سیاسی وسایل ارتباطات جمعی و عملکرد آنها در فعالیت‌های سیاسی، سهم زیادی برای تلویزیون وجود دارد، همچنین از میان انواع مختلف رسانه‌های ارتباط جمعی تلویزیون در کنار رادیو و روزنامه (و البته اخیرا ماهواره و اینترنت) بیش از همه مورد توجه سیاستمداران و ارتباط‌گران سیاسی قرار‌گرفته است.

پس از اشاعه سریع تلویزیون در سال‌های دهه ۱۹۵۰ اکثر سیاستمداران جهان راه موفقیت در سیاست را از درون تلویزیون دانسته و تلاش کردند از طریق تلویزیون به ارائه پیام و تبلیغ سیاسی بپردازند.

گر چه تلویزیون به عنوان یک رسانه، پدیده قرن اخیر است و از قدمت این رسانه در مقایسه با رسانه‌های مکتوب (نشریه‌ها و روزنامه‌ها که از اواسط قرن هفدهم پدید آمدند) مدت زیادی نمی گذرد، اما این رسانه به سرعت و حتی در مقیاس جهانی، به رسانه‌ای اصلی تبدیل شده که مورد توجه عموم است و به این ترتیب نقش مهمی را در برجسته کردن موضوعات سیاسی و اجتماعی برای مخاطبان میلیونی خود، بر عهده داشته است. تلویزیون با استعداد بالقوه آموزش سمعی و بصری، تاثیر و نفوذ اجتماعی در سطح وسیع، استعداد بالقوه‌ای را در ایجاد وحدت ملی، ارسال اخبار، امور عمومی و سرگرمی دارد.

تلویزیون در کسب و حفظ قدرت سیاسی و ایجاد رابطه بین حکومت و مردم و تاثیرگذاری بر افکار عمومی نقش تعیین‌کننده‌ای دارد، به ویژه جایگاه خبری تلویزیون بسیار مهم است.

حداقل تا اوایل دهه ۱۹۸۰ خصوصیات سنتی تلویزیون مانند آنچه در زیر می‌آید نقش برجسته‌ای در فعالیت‌های سیاسی به تلویزیون می‌داد:

- تاکید بر نظام دسترسی جامع و ارائه خدمات به صورت رایگان و در دسترس همه

- فراهم کردن پوشش جامع برای همه ذائقه‌ها و علاقه‌مندی‌ها از جمله هر چیزی از درام تا اخبار تا ورزش و آموزش

- تنوع تکثرگرا شامل برنامه سازی برای اقلیت‌های زبانی، نژادی، فرهنگی یا سیاسی

- ایجاد احساس وظیفه فرهنگی برای ارتباطات ملی با هنرهای محلی

- غیر تجاری‌گرایی به معنای عمومیت پرداخت حتی از طریق حق عضویت‌های مجاز

- استقلال سیاسی از دولت؛ اگر چه این مورد در بین سیستم‌ها متفاوت است.

با وجود بحث‌های مربوط به نقش‌های سیاسی برجسته تلویزیون، مطالعات گسترده‌ای نیز توان این رسانه را در ارائه آگاهی درباره رویدادهای عمومی و سیاسی به شهروندان و سایر کارکردهای سیاسی آن به چالش کشیده‌اند. این دسته از مطالعات بیش از همه تحت عنوان فرضیه برتری چاپ صورت ‌گرفته است. مطالعاتی در آمریکا نشان می‌دهد که خصوصیات ساختاری رسانه‌های چاپی، برای آگاهی مبارزاتی به ویژه برای به‌دست آوردن اطلاعات دقیق درباره موضوعات سیاسی، سیاستگذاری احزاب و اسناد دولتی، روزنامه‌ها را موثرتر از رسانه‌های دیداری- شنیداری می‌سازد. این مطالعات اغلب نتیجه‌گرفته‌اند که به دلیل خصوصیات ساختاری هر رسانه، خواندن نشریات چاپ شده به طور کلی، پیشگویی‌کننده بهتر دانش سیاسی دقیق و آگاهی از موضوعات سیاسی نسبت به تماشای اخبار تلویزیون است.

در نهایت این طور می‌توان نتیجه گیری کرد که در دنیای امروز، تبلیغات سیاسی در کسب و حفظ قدرت سیاسی نقش عمده‌ای دارد. هدف از تبلیغات سیاسی تاثیر در عقاید و افکار افراد و جلب اعتماد و اعتقاد آنان و ایجاد همکاری و هماهنگی عمومی است. درباره آثار تبلیغات و چگونگی تامین هدف‌های آن، نظرات مختلفی وجود دارند. برخی معتقدند که از طریق تبلیغات سیاسی می‌توان در افکار عمومی نفوذ گذاشت و آن را هدایت نمود و بعضی اعتقاد دارند که به کمک تبلیغات نه تنها می‌توان در افکار عمومی تاثیر نهاد و آن را هدایت کرد، بلکه آن را ایجاد هم می‌توان نمود.

تجربه نشان داده است که تبلیغات در مبارزات سیاسی کشورهای غربی نقش مهمی دارد و بسیاری از احزاب، تنها به کمک تبلیغات ماهرانه خود می‌توانند در انتخابات پیروز شوند و به حکومت برسند. البته تاثیر تبلیغات با توجه به وضع اجتماعی افراد، علاقه و عدم علاقه آنان به سیاست، سنت‌های ملی و مذهبی متفاوت است. در عصر حاضر، به علت شرایط خاص زندگی‌گروهی اجتماعات، چون بین مسوولان حکومتی و افراد عادی، ارتباط و همبستگی وجود ندارد، تبلیغات زمینه نفوذ روانی مساعدی را دارا است. ولی باید در نظر داشت که اگر چه نمی توان به وسیله تبلیغات افراد را تهییج نمود و برای مدتی با شعارهای فریبنده اغوا کرد، ولی به طور دائم نمی توان پندارهای آنان را در مسیر معینی نگه داشت.

در این بین از زمان استفاده از رادیو و تلویزیون در تبلیغات انتخاباتی، انقلاب مهمی در این امر پدید آمد و تبلیغات انتخاباتی وارد مرحله نوینی شد؛ به طوری که حق استفاده از رادیو و تلویزیون برای رساندن پیام‌های انتخاباتی احزاب و ‌گروه‌ها به مردم را بسیاری از متخصصان و محققان ارتباطات از مهم‌ترین عواملی می‌دانند که شیوه‌های سنتی تبلیغات را دگرگون کرد و دوران جدیدی را در امر تبلیغات پدید آورد.

در واقع اهمیت یافتن نقش رسانه‌ها و ضرورت دریافت اخبار و اطلاعات از رسانه‌ها در ۲۰ سال اخیر در دوران مبارزات انتخاباتی، این مبارزه را به مبارزه ارتباطاتی تبدیل کرده است.

امروزه بیشتر سیاستمداران و احزاب جهان تلاش می‌کنند که از طریق رسانه‌های جمعی به خصوص تلویزیون به ارائه پیام و تبلیغ سیاسی بپردازند. اگر چه در طول سال‌های اخیر مبارزات انتخاباتی دستخوش تغییرات اساسی شده و نقش احزاب سیاسی در این مبارزات افول کرده، اما نقش رسانه‌ها افزایش یافته است. به طوری که پژوهشگران علوم ارتباطات بر افزایش قدرت رسانه‌های جمعی و رشد نفوذ شان چه خوب و چه بد در مبارزات انتخاباتی تاکید کرده‌اند.

فهرست منابع:

۱ - شاکر، مجتبی، رسانه‌های جمعی و انتخابات ریاست‌جمهوری، مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما،۱۳۸۴.

۲ - عبدالوهابی، فروزان، مطبوعات و ترغیب سیاسی: بررسی پوشش خبری هفتمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری در روزنامه‌های سلام، رسالت، کیهان، اطلاعات از مهر ۷۵ تا مهر ۷۶، پایان‌نامه کارشناسی ارشد ارتباطات، تهران: دانشگاه علامه طباطبایی، دانشکده علوم اجتماعی، ۱۳۷۶.

۳ - معتمد‌نژاد، کاظم، وسایل ارتباط جمعی، جلد نخست، تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی، چاپ چهارم، ۱۳۸۳.

۴ - معتمد نژاد، کاظم، مبانی و اصول تبلیغات سیاسی، فصلنامه رسانه، سال نوزدهم، شماره ۳، ۱۳۸۷.

۵ - نوری نیارکی، مرضیه، مطالعه الگوی تبلیغات انتخاباتی کاندیداها و احزاب حامی آنها در نهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری در تلویزیون،

پایان نامه کارشناسی ارشد ارتباطات، تهران: دانشگاه تهران، دانشکده علوم اجتماعی، ۱۳۸۵.

۶- Norris, Pippa, a virtuous circle: political communications in post industrial societies, NY: Combridge University press, fall ۲۰۰۰.

۷- Norris, Pippa and Sanders, David, Message or Medium? , ۲۰۰۳.

Campaign learning during the ۲۰۰۱ British General Election, Pippa Norris and David Sanders, ۲۰۰۳, Political Communication

پاورقی:

۱) Propaganda

* استاد دانشگاه

** دانشجوی رشته علوم ارتباطات واحد علوم و تحقیقات