نگاه
مقدار کل یارانهها در اقتصاد ایران چقدر است؟
مترجم: میثمهاشمخانی**
پیرامون مقاله: با توجه به مباحث گسترده مطرح در مورد برنامه اصلاحات ساختار یارانهها در ایران (طرح هدفمندی یارانهها)، بسیاری از اقتصاددانان دغدغهمند در مورد اقتصاد ایران، جزئیات مربوط به طرح هدفمندی یارانهها را به دقت پیگیری میکنند .
دکتر جواد صالحی اصفهانی*
مترجم: میثمهاشمخانی**
پیرامون مقاله: با توجه به مباحث گسترده مطرح در مورد برنامه اصلاحات ساختار یارانهها در ایران (طرح هدفمندی یارانهها)، بسیاری از اقتصاددانان دغدغهمند در مورد اقتصاد ایران، جزئیات مربوط به طرح هدفمندی یارانهها را به دقت پیگیری میکنند . نویسنده مقاله پیش رو (دکتر صالحی اصفهانی) نیز، در طول یک سال اخیر، مقالات مختلفی را در مورد «ساختار فعلی یارانهها در ایران» و همچنین «طرح هدفمندی یارانهها» به نگارش در آورده است. در یادداشت زیر، نویسنده میکوشد تا تخمینی سرانگشتی در مورد حجم کل یارانهها در اقتصاد ایران ارائه نماید. بدیهی است که تخمین مذکور، بیشترین میزان درآمد قابل انتظار برای دولت در فرآیند هدفمندی یارانهها را نیز تخمین میزند. ترجمه مقاله مذکور، در ادامه آمده است. ضمنا عبارتهای داخل {}، جزو متن اصلی مقاله نبوده و توسط مترجم اضافه شدهاند. بنابراین هرگونه نقصی در این قسمتها، صرفا به عهده مترجم است:
تخمینهایی که تا به حال در مورد مجموع یارانهها در اقتصاد ایران ارائه شده، بسیار متنوع است. یکی از این تخمینها، که بسیار زیاد به گوش میرسد، معادل ۱۰۰میلیارددلار در سال میباشد. چنین رقمی، بسیار زیاد به نظر میرسد، مخصوصا وقتی که توجه کنیم میزان تولید ناخالص ملی ایران، قدری کمتر از ۴۰۰میلیارددلار است. با این وجود، به نظر میرسد که حجم یارانههای پرداختی در اقتصاد ایران، از ۵۰میلیارددلار بیشتر و از ۱۰۰میلیارددلار کمتر باشد. محاسبات سرانگشتی من در ادامه این مقاله، مقدار تخمینی ۷۰میلیارددلار را به دست میدهد. {داشتن تخمینی مناسب از حجم کل یارانهها، از آنجا اهمیت مییابد که توجه کنیم تخمین مذکور، در واقع تخمینی از حداکثر درآمد قابل دسترسی توسط دولت در طرح هدفمندی یارانهها نیز خواهد بود}.
پیش از ارائه جزئیات این تخمین، ذکر یک نکته ضروری به نظر میرسد: ممکن است پرسیده شود که چرا دولت یا بانک مرکزی ایران آمار مقدار تخمینی یارانههای پرداختی در هر سال را اعلام نمیکند؟ {البته بانک مرکزی برای یک دوره کوتاهمدت، از سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۴ تخمین سالانه مربوط به حجم کل یارانهها در اقتصاد ایران را ارائه نمود که در سال ۱۳۸۵ روند اعلام آمار مذکور متوقف شد}. بخشی از دلیل عدم ارائه آمار مذکور، به این مساله مربوط میشود که مقدار مجموع یارانهها، به سادگی قابل تعیین نیست؛ زیرا دولت برای بخش قابلتوجهی از یارانهها (یارانه انواع انرژی)، هیچ مبلغی را به طور مستقیم پرداخت نمیکند فلذا آماری در این مورد در بودجههای سالانه درج نمیشود.
اگر چه دولت مبالغی را به طور مستقیم برای یارانههای بخش کشاورزی، یارانه دارو و نیز یارانه بنزین وارداتی پرداخت میکند، اما بخش اعظم یارانههای انرژی به صورت هزینه فرصت ناشی از فروش انواع حاملهای انرژی به قیمتی کمتر از قیمتهای جهانی به مصرفکنندگان داخلی میباشد؛ از نفت سفید، بنزین و گازوئیلگرفته تا برق، گاز طبیعی و امثالهم. طبیعتا در صورت افزایش قیمت انواع حاملهای انرژی در ایران تا سطح قیمتهای جهانی، این هزینه فرصت به صورت درآمد حاصل از هدفمندی یارانهها به خزانه دولت (به حساب سازمان هدفمندی یارانهها) واریز میگردد. {بالطبع بخشی از این درآمد از طریق افزایش قیمت فروش به مصرفکنندگان داخلی و بخشی هم از طریق افزایش مقدار صادرات یا کاهش واردات به دست خواهد آمد؛ مثلا افزایش صادرات گاز (کاهش واردات بنزین و گازوئیل) پس از افزایش قیمتها در داخل کشور و کاهش مصرف داخلی}.
اکنون برای تخمین حجم کل یارانه پرداختی به انواع کالا در اقتصاد ایران، بهتر است کل یارانهها را به سهگروه تقسیم کنیم: یارانه مربوط به فرآوردههای نفتی، یارانه گاز و سرانجام یارانههای مربوط به سایر کالاها (به جز انواع حاملهای انرژی). {در این مقاله صرفا یارانه پرداختی به انواع کالا مورد نظر بوده و لذا مثلا یارانه پرداختی برای کاهش سود تسهیلاتی بانکی مورد محاسبه قرار نگرفته است. بدیهی است که اگر حذف یارانه مربوط به سود تسهیلات بانکی نیز به عنوان بخشی از طرح هدفمندی یارانهها مطرحگردد، برای محاسبه حداکثر درآمد قابل انتظار در طرح هدفمندی یارانهها، باید این مورد نیز اضافه شود}.
در ایران، روزانه یکمیلیون و ۵۰۰هزار بشکه نفت به مصرف داخلی میرسد که بخش عمده آن توسط پالایشگاههای داخلی به فرآوردههایی نظیر بنزین، گازوئیل، نفت سفید و نظایر آن تبدیل شده و با قیمتهایی بسیار ناچیز در اختیار مصرفکنندگان داخلی (اعم از خانوارها و بنگاهها) قرار میگیرد. قیمت فروش محصولات مذکور در داخل ایران، صرفا شامل هزینههای مستقیم مربوط به استخراج، حملونقل و نیز هزینههای پالایش بوده و هزینه فرصت مربوط به چشمپوشی از فروش بشکههای نفتی مذکور در بازارهای جهانی و به قیمتهای جهانی در آن لحاظ نمیشود. بدیهی است که حجم این بخش از یارانهها، با تغییر قیمتهای جهانی نفت تغییر کرده و مثلا در آگوست ۲۰۰۸ با قیمتهای جهانی بشکهای ۱۴۰دلار به اوج خود رسیده، در حالیکه چند ماه بعد با سقوط قیمت نفت به ۴۰ دلار به شدت سقوط کرده است. احتمالا بخش زیادی از تفاوت موجود در بین تخمینهای مختلف در مورد حجم یارانه انرژی در ایران، به دلیل استفاده از فروض مختلف در مورد قیمتهای جهانی نفت مربوط میشود. اکنون اگر قیمت جهانی هر بشکه نفت را در شرایط فعلی به طور میانگین برابر با ۶۰دلار در نظر بگیریم، یارانه مربوط به مصرف فرآوردههای نفتی، به ازای مصرف روزانه یک و نیممیلیون بشکه در روز، چیزی در حدود ۳۳میلیارددلار در سال خواهد بود. همچنین یارانه پرداختی به سایر کالاهای مشمول یارانه (به جز انواع انرژی)، به طور مستقیم و در چارچوب بودجه سالانه توسط دولت پرداخت شده و بر عکس یارانه انرژی، به شکل هزینه فرصت نیست. مقدار یارانههای مذکور، قدری کمتر از ۱۰میلیارددلار در هر سال است که عمدتا به یارانه پرداختی به تولیدکنندگان و نیز مصرفکنندگان محصولات کشاورزی و همچنین یارانه پرداختی به دارو مربوط میشود. به این ترتیب مقدار کل یارانه پرداختی به کالاها در اقتصاد ایران، بدون در نظرگرفتن یارانه پرداختی به گاز طبیعی، سالانه ۴۳میلیارددلار خواهد بود.
برای تخمین یارانه پرداختی به گاز مصرفی در داخل کشور، باید هزینه فرصت حاصل از چشمپوشی از فروش گاز به قیمت جهانی را محاسبه کنیم. اما در مورد گاز، شرایط قدری با نفت تفاوت دارد، زیرا گاز، بر عکس نفت، دارای یک بازار جهانی متشکل نبوده و لذا قیمت فروش گاز در مناطق مختلف جهان، تا حد زیادی ناهمگن است و براساس رقابت و نیز چانهزنی بین تولیدکنندگان و مصرفکنندگان در بازارهای منطقهای تعیین میشود.
مقدار کل یارانهها در اقتصاد ایران چقدر است؟
هماکنون در داخل ایران، روزانه حدودا ۱۴میلیارد فوت مکعب گاز مصرف میشود که اگر بخواهیم انرژی حرارتی حاصل از این مقدار گاز را با بشکههای نفتی معادلسازی کنیم، معادل روزانه ۲میلیون و ۵۰۰هزار بشکه نفت خواهد بود. {به صورت استاندارد، انرژی حرارتی حاصل از سوختن هر ۵۶۰۰ فوت مکعب گاز، معادل انرژی حرارتی حاصل از یک بشکه نفت درنظرگرفته میشود}. همچنین در صورت معادلسازی به صورت بشکههای نفت، حجم گاز صادراتی ایران به ترکیه نیز، معادل روزانه ۵۰۰هزار بشکه نفت خواهد بود.
قیمت گاز فروخته شده به خانوارها و بنگاههای داخلی نیز، درست مشابه فرآوردههای نفتی، فقط شامل هزینه استخراج و حملونقل بوده و لذا بسیار پایینتر از قیمتهای منطقهای قرار دارد. در صورتیکه ایران بخواهد گاز را در بازارهای منطقهای و به طور خاص در بازار خلیجفارس به فروش برساند، خواهد توانست در حدود ۳۰دلار به ازای هر ۵۶۰۰ فوت مکعب (معادل حرارتی یک بشکه نفت) به دست آورد که در این صورت هزینه فرصت مربوط به فروش گاز به قیمتهای پایین در داخل ایران، در حدود سالانه ۲۷میلیارددلار خواهد بود. ضمنا باید توجه کنیم که هزینه فرصت واقعی این مقدار گاز، کمتر از ۲۷میلیارددلار است، زیرا در حال حاضر نه قراردادی برای افزایش صادرات گاز ایران وجود دارد ونه خط لولهای. بنابراین در صورت حذف کامل یارانه مربوط به گاز طبیعی و رساندن قیمت گاز در داخل کشور به متوسط قیمتهای منطقهای، درآمدی حداکثر برابر با ۲۷میلیارددلار برای دولت به دست خواهد آمد.
به این ترتیب مقدار کل یارانه پرداختی به کالاها (اعم از حاملهای انرژی و نیز سایر کالاهای مشمول یارانه) در اقتصاد ایران، سالانه حدودا ۷۰میلیارددلار خواهد بود که این تخمین، در مقایسه با برخی تخمینهای موجود (تخمینهای نزدیک به ۱۰۰میلیارددلاری) کمتر است؛ اما باید توجه شود که این ۷۰میلیارددلار نیز، رقم بسیار بالایی بوده و حدودا برابر با ۱۷درصد تولید ناخالص داخلی ایران میباشد.
منبع:
"Estimating the value of Iran's subsidies", Djavad Salehi-Isfahani, available at: http://mrzine.monthlyreview.org/۲۰۱۰/si۳۰۰۳۱۰.html
*استاد اقتصاد دانشگاه ویرجینیا تک
**m.hashemkhany@gmail.com
ارسال نظر