نوبلیستهای اقتصاد - جوایز نوبل در سال۱۹۹۲
گری بکر
بخش نخست
گری بکر از جمله بزرگترین اقتصاددانان اواخر قرن بیستم است. رویکرد منحصربهفرد او شامل کاربرد فرض عقلانیت اقتصادی به تعداد زیادی از مسائل اجتماعی است که معمولا توسط اقتصاددانان مورد مطالعه قرار نمیگیرد.
بخش نخست
گری بکر از جمله بزرگترین اقتصاددانان اواخر قرن بیستم است. رویکرد منحصربهفرد او شامل کاربرد فرض عقلانیت اقتصادی به تعداد زیادی از مسائل اجتماعی است که معمولا توسط اقتصاددانان مورد مطالعه قرار نمیگیرد.
این رویکرد منجر به تعداد زیادی از گرایشهای جدید در اقتصاد از قبیل اقتصاد جرم و مجازات، اقتصاد اعتیاد، اقتصاد خانوار، نظریه سرمایه انسانی و اقتصاد تبعیض گردید.
گری بکر در سال 1930 در شهر پاتسویل ایالت پنسیلوانیا متولد شد و در نیویورک بزرگ شد. او لیسانس خود را از دانشگاه پرینستون گرفت و برای ادامه تحصیل به دانشگاه شیکاگو رفت و در سال 1953 دکترای خود را دریافت کرد. پایاننامه دکترای او درباره اقتصاد تبعیض تحتنظارت فریدمن بود. بکر در دانشگاه شیکاگو طی سالهای 1954 تا 1957 تدریس کرد و آنگاه به دانشگاه کلمبیا رفت و در سال 1969 به عنوان پروفسور اقتصاد و جامعه شناسی به شیکاگو بازگشت و از سال 1985 در مجله بیزنس ویک به نوشتن ستون اقتصادی پرداخت و با عموم مردم ارتباط برقرار کرد و در سال 1992 موفق به دریافت جایزه نوبل شد.
بکر دو کار عمده در اقتصاد انجام داد؛ نخست اینکه فرض متداول در بین اقتصاددانان درباره عقلانیت انسان را به تمامی اشکال رفتاری شامل موضوعات غیراقتصادی که با معاملات بازار در بین افراد سروکار ندارند به کار برد. با این فرض که انسانها عقلایی رفتار میکنند و به دنبال حداکثرسازی مطلوبیت خود هستند بکر به تحلیل تصمیماتی مربوط به ازدواج، طلاق، بچه دارشدن، جرم، مجازات و اعتیاد پرداخت.
دومین کار عمده او به توضیح نحوه عملکرد بازار نیروی کار مربوط میشود. او به گسترش ایده سرمایه انسانی کمک کرد و به اقتصاددانان در درک تبعیض در بازار کار یاری رساند.
بکر تصمیم ازدواج و روابط خانوادگی را همانند نظریه سنتی بنگاههای تجاری مورد تحلیل قرار داد. افراد زمان را برای جستوجوی همسر مورد علاقه شان صرف میکنند تا شخصی را پیدا کنند که بیشترین مطلوبیت را برای آنها فراهم کنند و این کار مانند تلاش بنگاهها برای یافتن بهترین نیروهای ممکن است. جستوجوهای طولانی تر منجر به اطلاعات بهتری درباره این میشود که آیا همسر احتمالی مطلوبترین گزینه است یاخیر؟
در نتیجه این نظریه پیشبینی میکند که افرادی که در جوانی ازدواج میکنند احتمال بیشتری دارد که طلاق بگیرند و این پیشبینی توسط دادههای واقعی درباره ثبات زندگی زناشویی تایید میشود. همچنین این نظریه پیشبینی میکند که ناامیدی درباره انتظارات و تغییر در انتظارات باعث طلاق میشود و همانند بنگاهی که در پی حداکثر ساختن سود خود هست، خانواده نیز برای حداکثرسازی مطلوبیت خود از طریق تخصصی شدن کارها عمل میکند و شوهران معمولا در تولید بازاری و زنان در تولید خانوار تخصص پیدا میکنند. در نتیجه چنین تخصصی است که زنان دستمزد بازاری پایین تری را دریافت میکنند. به اعتقاد بکر این امر در نتیجه تبعیض نیست، بلکه ناشی از تصمیماتی است که در خانوارها درباره شغلهای اعضای خانواده گرفته شده است.
تصمیمات خانوارها درباره بچه دارشدن هم میتواند مانند منطق تحلیل اقتصادی مورد تحلیل قرار گیرد. نگاه بکر به چنین تصمیماتی همانند تصمیمات مصرفکنندگان درباره خرید کالاها و خدمات است.
پرورش بچهها هزینههایی در بر دارد و والدین باید برای غذا، پوشاک ، مسکن ، تفریحات و آموزش آنها هزینه کنند و از همه مهمتر وقتی است که باید والدین برای بچهها صرف کنند و این وقتی است که میتواند صرف کسب درآمد و مصرف کالاها و خدمات گردد. والدین باید در ازای این هزینهها از مطلوبیت و لذت بیشتری از داشتن فرزند برخوردار گردند تا بچه دار شوند.
این جبران هزینه میتواند از لذت داشتن و پرورش فرزند، میل برای داشتن نسل یا تمایل به داشتن کسی برای دوران پیری سرچشمه گیرد. به اعتقاد بکر علت این مطلوبیت اضافی هرچه که باشد باید با کالاها و تفریحات هر واحد پول خانوار رقابت کند. با چنین نگرشی میتوان فرضیههای آزمون پذیر زیادی را درباره نرخ باروری فرمول بندی کرد. هزینههای بالاتر داشتن فرزند موجب کاهش باروری و درآمدهای بالاتر خانوار باعث خرید بیشتر کالاها و از جمله فرزند میگردد.
درآمدهای بالاتر برای زنان باعث افزایش هزینههای پرورش فرزندان و زمان مورد نیاز برای آنها میشود و باروری را کاهش میدهد. همچنین ضمانتهای دولت برای درآمد دوران پیری موجب کاهش نرخ باروری میگردد، چون میل به داشتن فرزند در دوران سالخوردگی و نیاز به حمایت آنها را کاهش میدهد.
ارسال نظر