صاحبان سرمایه و دانش فنی چگونه در اقتصاد تحلیل میشوند؟
اقتصاد فضایی
مترجم: محسن رنجبر
خریدارها و تولیدکنندهها در فضا پراکندهاند و غلبه بر فواصل موجود میان آنها میتواند پرهزینه باشد. بخش عمدهای از فعالیتهای تجاری به «ایجاد پلهای فضایی» معطوف است و هدف اصلی در بسیاری از فعالیتهای کارآفرینی و سرمایهگذاری عبارت است از: استفاده مناسب از فرصتهای مکانی و کاهش هزینههای حملونقل و برقراری ارتباط.
اقتصاد فضایی (Spatial Economics) مطالعه چگونگی اثرگذاری فضا (فاصله) بر رفتار اقتصادی است.
ولفگانگ کاسپر
مترجم: محسن رنجبر
خریدارها و تولیدکنندهها در فضا پراکندهاند و غلبه بر فواصل موجود میان آنها میتواند پرهزینه باشد. بخش عمدهای از فعالیتهای تجاری به «ایجاد پلهای فضایی» معطوف است و هدف اصلی در بسیاری از فعالیتهای کارآفرینی و سرمایهگذاری عبارت است از: استفاده مناسب از فرصتهای مکانی و کاهش هزینههای حملونقل و برقراری ارتباط.
اقتصاد فضایی (Spatial Economics) مطالعه چگونگی اثرگذاری فضا (فاصله) بر رفتار اقتصادی است. هزینههای «پل زنی فضایی» کاهش یافته است
در سرتاسر تاریخ بشر، هزینههای حملونقل سدی در برابر تخصصی شدن فعالیتها بوده اند و پیشرفتهای صورت گرفته در ارتباطات و حملونقل در زمره عوامل محرکه اصلی پیشرفت اقتصادی بودهاند. در اروپا و چین قرون وسطی، اغلب مردم عادی هیچگاه بیشتر از بیست مایل از زادگاه خود دور نمیشدند و پیش از ظهور صنعت چاپ اکثر افراد آگاهی بسیار کمی راجع به آنچه ورای افقهای محدود آنها روی میداد، داشتند. بنگاههایی همانند فولادسازها که به مواد اولیه سنگین متکی بودند، در نزدیکی منبع این درون دادهای عمده- به ویژه معادن زغالسنگ- قرار داشتند. در مقابل بنگاههایی که به شدت و به کرات با مشتریان تعامل داشتند، معمولا نزدیک مکان تقاضا استقرار مییافتند. از این رو هنوز هم پمپهای بنزین در نزدیکی تقاطعهای شلوغ و پررفتوآمد یافت میشوند.
در دهههای اخیر پیشرفتهای سازمانی و فنی به کاهش پیوسته هزینههای حملونقل و سقوط چشمگیر هزینههای برقراری ارتباط منجر شدهاند. در فاصله سالهای ۱۹۵۰ و ۲۰۰۰ قیمت باربری انبوه دریایی و حمل کالا به بنادر سالانه بهطور متوسط ۹/۰ درصد کاهش پیدا کرد. این رقم در رابطه با سفر هوایی در فواصل طولانی ۶/۲ درصد و در رابطه با تماسهای تلفنی بین دو سوی اقیانوس آرام رقم حیرتانگیز ۸ درصد بود. امروزه قیمت برقراری تماس تلفنی از نیویورک به لندن (پس از تعدیل اثر تورم) کمتر از ۱ درصد قیمتی است که در سال ۱۹۵۰ وجود داشت. دستگاههای فاکس، دوربینهای قابل حمل، تلویزیونهای ماهوارهای، کامپیوتر و تلفنهای همراه همگی هزینههای ارتباطات را به مقدار زیادی پایین آوردهاند. بعد از اینها اینترنت، برقراری ارتباط در سطح دنیا را چنان ارزان و راحت کرده است که تقریبا همه میتوانند کلمات و تصاویر را بدون تاخیر و با هزینهای نزدیک صفر در سطح دنیا منتشر کنند. این تکنولوژیها دسترسی آسانی و کانال های جدیدی را برای برقراری ارتباط باز کردهاند، به نحوی که اشکال کاملا نوینی از تقسیم کار بین مکانهای مختلف امکانپذیر شدهاند.
این کاهش هزینههای حملونقل به تحولی اساسی در تصمیمگیریهای مربوط به مکان تولید کالاها و خدمات منجر گردیده است. هزینههای نسبی به کارگیری عوامل غیرمحرک تولید از قبیل زمین و نیروی کار از اهمیت بیشتری در اثرگذاری بر چینش مکانی صنایع (قطع نظر از مرزهای کشورها) برخوردار گردیدهاند. با این وجود بیشتر بنگاهها هنوز هزینههای حملونقل و ارتباطات (و خطرات مختل شدن آنها) بین نقاط عرضه مواد اولیه و نقاطی که تقاضای بازار خود را در آنجا مییابند را به حساب میآورند.
جهانیسازی
به دنبال این تغییرات، جهانیسازی به یک مساله سیاسی جدی بدل شده است. هزینههای کمتر حملونقل و ارتباطات بسیاری از بنگاهها و کارگران آنها را به رقابت جهانی وارد ساختهاند. اکنون بنگاههای محلی می بایست با نظر به رقبای خود در مکانهای دوردست که به بازار آنها وارد میشوند، هزینههای خود را با شدت بیشتری کنترل نمایند، خلاقیت و نوآوری خود را حفظ کنند و محصولات خود را با قیمتی کمتر از گذشته به فروش برسانند. تولیدکنندهها از مدتها پیش فهمیدهاند که سازندگان خارجی میتوانند بازارهای محلی را اشغال کنند و بازار خود آنها نیز بهطور روزافزونی گسترش مییابد و به جای آنکه تنها بازار کشور خود را در اختیار داشته باشند، میتوانند محصولات خود را در دنیا عرضه کنند.
از این رو امروزه در چین، ژاپن و کرهجنوبی کارخانههای فولادی قرار دارند که فاصله زیادی بین آنها و معادن زغالسنگ و آهن وجود دارد، اما به بنادر نزدیک هستند، چرا که کاهش هزینههای حملونقل، جابهجایی سنگ معدن آهن و زغالسنگ را به این مناطق که فولاد از آنجا به سراسر دنیا فروخته میشود، امکانپذیر ساخته است. آنچه برای صنایع سرمایه بر اهمیت بیشتری دارد، این است که آیا صاحبان سرمایه در مکان های سرمایهگذاری خود، از حقوق مالکیت ایمن برخوردار هستند یا خیر.
متعاقبا امروزه نقاط مختلف نیز مجبور به رقابت از طریق فراهم آوردن حمایتهای مناسب از حقوق مالکیت و دیگر نهادهای اعتمادساز هستند.
از آنجا که این روزها اینترنت باعث میشود که بتوان بسیاری از خدمات را در فواصل زیاد و حتی در سطح جهانی ارائه کرد، تامینکنندگان خدمات- مثل حسابداری، امور مالی و نظارت مدیریتی- نیز قابلیت تحرک بیشتری یافتهاند. لذا شغلهای خدماتی زیادی که به مهارت اندکی نیاز دارند، از مناطقی با دستمزد بالا به نقاطی دوردست با هزینه پایین مهاجرت میکنند. تامینکنندههای تثبیت شده و جاافتاده خدمات غالبا تحت فشارهای رقابتی از جانب رقبای جدید و کمهزینه، در مناطق دوردست از قبیل مراکز تلفن و تولیدکنندگان نرمافزار در ایرلند یا هند قرار گرفتهاند. متقابلا مهندسین شاغل در نیویورک نیز نظارت بر فعالیتهای ساختمانی در برزیل را بهطور همزمان انجام میدهند و اساتید دانشگاههای کالیفرنیا به تدریس و ارائه سخنرانی از طریق پایانههای کامپیوتری در سرتاسر آسیای شرقی میپردازند که این امر فرصتهای شغلی با مهارتهای مورد نیاز بالایی را در آمریکا به وجود میآورد.
مدل تونن
یوهان هاینزیش ون تونن، اقتصاددان آلمانی قرن نوزدهم در آثار خود به تشریح آثار اقتصادی کاهش هزینههای پل زنی فضایی پرداخته است. وی با ارائه منطق اصلی اینکه تولیدکنندهها چگونه خود را در فضا توزیع میکنند، به پدر اقتصاد فضایی بدل شد. او توضیح داد که صاحبان عوامل سیار و محرک تولید از قبیل سرمایه و دانش فنی، چه داراییهای آنها در مرکز فعالیت به کار گرفته شوند و چه در حاشیه آن و با فاصله از بازارهای مرکزی مورد استفاده قرار گیرند، باید بازدهی و سود یکسانی را دریافت کنند. در غیر این صورت این افراد به
«معامله مکان» دست خواهند زد، یعنی از نقاطی که سود کمتری به دست میآورند، به مکانهایی که پرداختی بیشتری به آنها صورت میگیرد منتقل خواهند شد. داستان صاحبان عوامل غیرمحرک تولید مثل زمین و نیروی کار فرق دارد. اگر این افراد در مناطقی با فاصله از مراکز تولید و فعالیت قرار داشته باشند، آنگاه برای آنکه همچنان بتوانند فعالیت کنند، باید کل نقص حاصل از هزینه حملونقل را جذب نمایند. از سوی دیگر زمیندارها و کارگرانی که در مرکز بازار واقعند، میتوانند سود و دریافتی اضافهای را از آن خود کنند. بهطور خلاصه قیمت زمین و نیروی کار غیرسیار با تغییر فاصله آنها از مرکز بازار به شدت دگرگون میشود. این «اصل تونن» را میتوان در سطوح مختلف تحلیل مکانی نشان داد:
الف. در یک شهر یا منطقه با فاصله گرفتن از مرکز فعالیت، اجارههای املاک کاهش پیدا میکنند. بنگاهها در مراکز خود سرمایه زیادی را برای ایجاد ساختمانهای بزرگ به کار گرفته و از این رو به صرفهجویی در هزینههای مربوط به زمین روی میآورند و تنها اداراتی در این مناطق واقع میشوند که در بهکارگیری فضا صرفهجویی کنند. زمین ارزان موجود در مناطق حاشیهای به موارد استفادهای از قبیل ساخت واحدهای تولیدی، مراکز پشتیبانی و انبارها که به فضای زیادی نیاز دارند، اختصاص داده میشود. اگر صاحبان زمین در مناطق حاشیهای اجاره املاک خود را بالا میبردند، به سرعت کسبوکار خود را از دست میدادند.
ب. در مقیاس کشوری نیز اگر صاحبان زمین و کارگرها در مناطق مرکزی فعالیتهای اقتصادی مثل شیکاگو یا لسآنجلس حضور و فعالیت داشته باشند، میتوانند «رانتهای مکانی» بالایی را از آن خود کنند. عوامل سیار در این نقاط تجمع یافته و از زمین و نیروی کار به نحو شدیدی استفاده میکنند و افراد درآمدهای بالایی را به دست میآورند. قیمتهای اجارهای بالا برای درون دادهای غیرسیار تعیین میکنند که چه چیزی در مراکز شهرها تولید میگردد. در صورتی که تفاوت هزینههای زمین و نیروی کار بین مناطق مرکزی و مناطق دورتر بیشتر از هزینه جابهجایی محصولات از مناطق دور به بازارهای مرکزی باشد، بنگاهها مهاجرت میکنند. بدین گونه است که صنعت از مراکزی تاریخی و پرسابقه مثل نیویورک و بوستون به مناطق صنعتی جدیدی گسترش یافته است.
ج. در مقیاس جهانی، امروزه آمریکای شمالی، اروپای شمال غربی و آسیای شمال شرقی مکانهای مرکزی هستند. از آنجا که این مناطق مرکزی دروازههای اصلی ورود به شبکههای اقتصاد جهانی هستند، قیمتهای بازار جهانی و استانداردهای محصولات در آنها تعیین شده و بیشتر درآمدها در این مناطق کسب میگردند. درون دادهای سیار و غیرسیار در این مناطق به شدیدترین و فشردهترین وجه و با بالاترین بهرهوری با هم ترکیب میشوند. در فضای اقتصادی بعد از آنها، کشورهای صنعتی جدیدی مثل مکزیک، تایوان و مالزی قرار دارند که در آنها کارگران و زمیندارهای غیرمتحرک درآمدهای کمتری را به دست میآورند. باز هم دورتر از آنها در حاشیه شبکههای اقتصادی جهانی، کشورهای توسعه نیافته ای وجود دارند که درآمد افراد محلی در آنها بسیار پایین است. با بالا رفتن دستمزد در کشورهای صنعتی جدید، تولیدکنندهها مجبور به افزایش بهرهوری جهت حفظ صنایع نوپای خود هستند. در غیر این صورت سرمایه، دانش و بنگاههای سیار به مناطق جدید و ارزانتر نقل مکان خواهند کرد.
از زمان تونن به بعد، مدیریت دولتی به یکی دیگر از عوامل تولید غیرسیار مهم تبدیل شده است. امروزه نسبت هزینه - فایده مدیریت دولتی میتواند نقش مهمی را در اتخاذ تصمیمات مربوط به مکان انجام فعالیتها چه در داخل کشورها و چه در سطح جهانی ایفا کند. حقوق مالکیت قابل اتکا، مقررات و نظارتهای شفاف و مناسب، اعمال منصفانه قوانین و مالیاتهای نسبتا اندک باعث جذب سرمایهگذاریهای جدید میشوند که این امر نیز به نوبه خود به توسعه مناطق صنعتی منجر میگردد. اگر دولتهای مناطق دوردست خواهان جذب سرمایه و بنگاهها هستند، باید مالیاتها را به نحو خاصی پایین نگه دارند و دولت کوچک و مطلوبی را فراهم آورند.
این دولتها به این معنا کاملا مستقل و خودمختار نیستند، بلکه با انگیزهای قوی جهت فعالیت با شیوهای مشابه دیگر عوامل غیرسیار تولید در «نظام تونن» و ارائه خدمات رقابتی حمایتی به صاحبان زمین و کارگران محلی مواجه میباشند. در گذشته مدیران دولتهای واقع در حاشیه اقتصاد جهانی که میدانند باید با همتایان خود در دیگر نقاط دنیا به گونهای غیرمستقیم رقابت کنند، از نقشی حیاتی در خلق مراکز جدید صنعتی برخوردار بودند. از این رو دولتهای سنگاپور، هنگکنگ و تایوان تخفیفهای مالیاتی ارائه کردند، زمینهای صنعتی را توسعه دادند و نظارتها و مقررات را برای جذب سرمایه و کسبوکارهای خارجی سادهتر ساختند و بهگونهای چشمگیر در بالا بردن استانداردهای زندگی مردم خود موفق بودند.
یکی دیگر از جنبههای اقتصاد فضایی که در سالیان اخیر به نحو فزایندهای محل اختلاف بوده است، مهاجرت قانونی و غیرقانونی کارگران در میان کشورهای مختلف است. این وجه از جهانیسازی امروزه فشارهای اجتماعی زیادی را بر برخی جوامع وارد میکند. یک راهحل که اثرات مخرب نسبتا کمتری به همراه دارد، کاهش موانع دولتی در برابر قابلیت جابهجایی سرمایه و کالاها است. همانطور که اقتصاددانان تجارت بینالملل از مدتها پیش میدانند، هرقدر دولتها تجارت آزاد و حرکت آزادانه سرمایه را محدودتر سازند، انگیزههای بیشتری را برای افراد در راستای مهاجرت فراهم میآورند. بهعنوان مثال هرچه محدودیتهای دولت آمریکا بر واردات از برزیل و محدودیتهای دولت برزیل بر سرمایهگذاری از سوی آمریکا بیشتر باشند، انگیزه برزیلیها برای مهاجرت به آمریکا قویتر خواهد بود.
نهادها و جذابیت
امروزه جریان آزادتر اطلاعات و تکنولوژیهای جدید ارتباطات و حملونقل، قابلیت تحرک سرمایه انسانی، مالی و فیزیکی- کارآفرینها و تمام بنگاهها را تا سطوح بیسابقهای بالا بردهاند. مالکان این عوامل سیار تولید که به دنبال عرضه در بازارهای جهانی هستند، به طرزی روزافزون به دنبال نیروی کار، دیدگاههای شغلی و روشهای مدیریت دولتی هستند که بالاترین نرخ بازدهی و کمترین ریسک را برای آنها به همراه داشته باشند. بسیاری از شرکتها در حال تبدیل شدن به «مبتکرهای محلی» و شرکتهای چندملیتی هستند. نبود آزادی اقتصادی و نهادهای دولتی دارای کارکرد مناسب در برخی از کشورها آنها را برای عوامل سیار تولید غیرجذاب میکند. با این حال هزینههای پایین نیروی کار و مدیریت مناسب که باعث میشوند هزینههای تراکنش و ریسکهای کسبوکار پایین بمانند، سیگنالهای بازاری هستند که شرکتهای صنعتی مشتاق میتوانند از آنها در راستای افزایش جذابیت خود استفاده نمایند. در این صورت جریان ورودی شرکتهای بینالمللی، بهرهوری را بالا میبرد و حتی اگر نرخ دستمزد در اینگونه مناطق جدید به تدریج در حال افزایش باشد، جذابیت آنها باز هم زیادتر خواهد شد. افزون بر اینها مناطق حاشیهای میتوانند با سرمایهگذاری در زیرساختهای کارآمد حملونقل، نقص خود در رابطه با هزینههای این بخش را مرتفع سازند. درک و تصحیح این «نقص تونن» موفقیتهای چشمگیری را برای سنگاپور، هنگکنگ و تایوان به همراه داشته است.
کنار آمدن با جهانیسازی
تحرکپذیری رو به فزونی کالاها، افراد، سرمایه و بنگاهها در سطح دنیا چالشهای رقابتی جدیدی را برای تولیدکنندهها و کارگران فعال در مراکز اقتصادی تثبیت شده که بخشی از مزیت نسبی خود را از دست میدهند، به بار میآورد. آنها برای مقابله با این چالشها میتوانند قدرت رقابتی خود را بالا برده و مبتکرانه عمل کنند، بهرهوری را در مکانهای سنتی تولید مرکزی افزایش دهند و در کالاها و خدماتی که هنوز هزینههای حملونقل بالایی دارند، تخصص یابند، بهگونهای که همچنان میزانی از مزیت مکانی را داشته باشند.
این تولیدکنندهها و کارگران همچنین میتوانند برای تولید رقابتی و عرضه محصولات نهایی در بازارهای داخلی و جهانی از مواد اولیه ارزان وارداتی کمک بگیرند. اقتصادهای جا افتاده و پردرآمدی که در مرکز سیستم جهانی قرار دارند، از یک دارایی مهم در بازی پویای رقابت در سطح دنیا بهرهمند هستند که همان ظرفیت خلاقیت و نوآوری آنها است. از این بابت احتمال موفقیت آنها در صورتی بیشتر است که مقررات و نظارتهای سیاسی و اجتماعی را که مانع از نوآوری شده و هزینههای زیادی را برای تراکنشها به بار میآورند (مثل نظامی حقوقی که ریسکهای نوآوری را زیاد میکند) کنار بزنند.
تولیدکنندههای رقابتی در این مراکز قدیمی همچنین این نکته را درک میکنند که کشورهای صنعتی جدید بسیاری از کالاها و خدماتی را که اقتصادهای پیشرفته هنوز بهترین توانایی را در تولید آنها دارند، خریداری مینمایند.
نظریه اقتصادی حاکی از آن است (و تاریخ به قدر کافی تایید میکند) که عکسالعملهای تدافعی سیاسی به ندرت در دورههای زمانی بلندمدت دوام پیدا میکنند، در حالی که واکنش رقابتی و آزاد بنگاهها فرصتهایی را برای اغلب افراد به وجود میآورد. جهانیسازی یک بازی با حاصل جمع مثبت است. یک دلیل برای این نکته آن است که آزادی اقتصادی در تجارت و قابلیت تحرک عوامل تولید، قدرتمندترین پادزهر برای «رانتجویی» سیاسی (استفاده از محدودیتهای سیاسی برای تضمین موقعیت مناسب در بازار) بوده اند. در اقتصادهای آزاد، انرژیهای سیاسی و بوروکراتیک در راستای پشتیبانی از تولیدکنندههای محرک و ایجاد فضای سرمایهگذاری که در آن تمام عوامل تولید بتوانند با هماهنگی توسعه پیدا کنند، کانالیزه و هدایت میشوند. آزادی دلیل بروز توسعه صنعتی جدید در اروپای غربی بود. در این منطقه کشورهای کوچک و آزاد میبایست با حاکمیت قانون، فراهم آوردن حقوق مالکیت خصوصی امن و دیگر آزادیهای اقتصادی که به واسطه اعمال مناسب و بیطرفانه قانون مورد حمایت قرار میگرفتند، تجار و صنعتگران را به خود جذب میکردند. در مقابل جهان بسته امپراتوری چین و هند هیچ دلیلی برای دست کشیدن از قوانین دلخواهانه و مستبدانه خود نداشتند. آنها با وجود دانش فنی غالبا بسیار پیشرفتهتر خود چندان نوآوری نداشتند و قرنها شاهد رکود نسبی اقتصادی بودند.
البته این امر در دهههای اخیر تغییر یافته است. حال که چین و هند در حال گشایش بیشتری هستند، برای رشد خود از پیشرفت در حملونقل و ارتباطات استفاده میکنند.
ممکن است این کشورها با گذشت زمان از مشکلات حاشیهای پیشین رها شوند و خود به مراکز صنعتی تازهای بدل گشته و فضای اقتصادی جهانی را دگرگون سازند.
درباره نویسنده: ولفگانگ کاسپر، استاد ممتاز اقتصاد در دانشگاه نیوساوث ولز استرالیا است. او در شورای مشاوران اقتصادی آلمان، موسسه اقتصاد جهانی کیل، خزانهداری مالزی، بانک ذخیره استرالیا و OECD فعالیت کرده است.
ارسال نظر