آدرس غلط

علیرضا مجمع

واقعا چه اتفاقی می‌افتد که فیلمسازی در قد و قواره ابراهیم حاتمی‌کیا به سراغ قصه‌ای می‌رود و سعی می‌کند تمام توان فیلمسازی‌اش را به کار بگیرد تا هیچ، دقیقا هیچ را تصویر کند. تا به آخر به رنگ ارغوان نه از آن آرمان گرایی آژانس شیشه‌ای خبری هست، نه از قدرت تکنیکی روبان قرمز، نه شهود مهاجر و دیده‌بان و نه حتی شعار زدگی موج مرده. نه قصه عشق روایت می‌کند، نه وظیفه. نه در صحنه‌های جاسوسی‌اش بدعت و خلاقیتی ویژه است - که اگر کسی سریالی مثل ۲۴ را دیده باشد کارهای مامور اطلاعاتی فیلم به نظرش ور رفتن با اسباب بازی‌های بچه‌گانه می‌آید- نه در صحنه‌های عاطفی‌اش با بازی بد خزر معصومی حس و حال عشق.

این بهترین فیلم از دید جشنواره‌نشینان را اگر بخواهم در یک نگاه کلی بکاوم، نقاط ضعف اساسی در آن می‌بینم که از صاحب آژانس شیشه‌ای و مهاجر چنین گاف‌هایی را بعید می‌دانم. اینکه او نتوانسته است در فیلمش از پس یک عشق ساده بربیاید و آن را درست تصویر کند و از عشق، تنها مجنون شدن یک مامور اطلاعاتی را نشانمان می‌دهد و بالای درخت نشستن و عبا به سر کشیدنش را، اینکه دیالوگ‌های فیلم به‌خصوص در فصل کلاس درس در جنگل بسیار بد است، اینکه بعضی صحنه‌های فیلم به شدت بد کارگردانی شده است، به‌خصوص دو صحنه درگیری عمده فیلم که بی‌منطقی از سر و رویش می‌بارد و اینکه اصلا ساختار فلاش بک گونه -با صحنه اول فیلم که طناب دار بر گردن ارغوان است و همه ماجرا در فلاش بک تعریف می‌شود و بعد وقتی به صحنه آخر می‌رسیم، متوجه نمی‌شویم چه لزومی داشت که تماشاگر با این فرض که ارغوان قرار است به دار کشیده شود کل فیلم را ببیند و دست آخر معلوم شود این طناب دار صوری است و فقط به شکل نمادین یک بخش از فعالیت‌های جنگل دوستانه(!) است- چه لزوم دراماتیکی در فیلم داشت، اینکه بازی ذهنی مامور اطلاعاتی وقتی شفق را می‌بیند کاملا بی وجه است و بسیاری از نقاط ضعف دیگر به رنگ ارغوان را برای من در حد یک حسرت خوردن پایین می‌آورد که چطور فیلمسازی در حد ابراهیم حاتمی‌کیا تا این حد قدرت نزول دارد. و از همه اینها مهم‌تر، شوخی‌ای با او می‌شود که در هیچ مقطع تاریخی با هیچ‌کس نشده است؛ سر تا پای او جایزه باران می‌شود و به این شکل از او و فیلمش به شکل رسمی عذرخواهی می‌شود. جایزه بهترین فیلمنامه (در بخش بین‌الملل) و بهترین فیلم و کارگردانی (مسابقه سینمای ایران) به او هبه می‌شود تا اندکی از تلخی همه این سال‌های توقیف بکاهد. سوءتفاهم بزرگ دوره ۲۸ بی‌شک جایزه‌های به رنگ ارغوان بود که آدرس‌های غلط این سینما را بیشتر کرد. پس اگر بخواهیم با خودمان بی‌تعارف باشیم و جو زده نشویم، تنها به این جمله اکتفا می‌کنم که آقایان در توقیف به رنگ ارغوان خرد و عقل را به کناری نهادند و یکسر هزینه پرداخت کردند. هزینه‌ای که مجبور شدند با دادن جایزه‌های دوره ۲۸ به آن جبران مافاتی اساسی بکنند.