گفتوگو با استاد عبدالرحمان عمادی به بهانه انتشار کتابهایش- بخش پایانی
مردم نیاز به شناخت هویت تاریخی خود دارند
چرا در اوستا یا آثاری مانند شاهنامه نواحی یادشده به سرزمین اهریمن یا غیراهورایی یاد شده است؟
علی خوشتراش
چرا در اوستا یا آثاری مانند شاهنامه نواحی یادشده به سرزمین اهریمن یا غیراهورایی یاد شده است؟ این تضاد در اصل وجود ندارد، اما از آنجایی که اوستا دچار تغییراتی شده این اتفاق آشکار شده است. بیان این نامها در اوستا تکیهبر نشانههای جغرافیایی ندارد، بلکه به جهانبینی و گسترش این آیین مربوط میشود، زرتشت به عنوان مصلح، دین قدیم و اسطورههای قدیمی را تغییر داده بود. از جمله کارهای معروف وی دستهبندی واژگان به دو گروه اهریمنی و هور مزدی بود به عنوان مثال واژه خروس را اهورایی و کوکوکایی را که در گذشته ونزد سکاییهای شمال رواج داشت اهریمنی دانسته است و در این باره میگوید: مردم بد زبان این را میگویند.
البرز سرزمین سکاییها بود و تیرههای مختلفی از این قوم بزرگ تاریخی در آن زندگی میکردند، داریوش در کتیبه خود آنها را برمیشمارد و میگوید: سکاییها بیوفا بودند؛ زیرا توقع همراهی آنها با خود و پیروی از اهورامزدا را داشتند. نکته دیگری که باید ذکر کنم تا اختلاف فرهنگی دو قوم بزرگ ایرانی را بهتر نشان دهم این است که دیلمیهای ساکن یمن از اولین گروههایی بودند که در صدر اسلام مسلمان شدند و بیشتر حکومتهای شیعی در نواحی شمالی پدید آمدند و اکثر شیعیان که از سرزمین حجاز خروج میکردند، به این منطقه پناه میآوردند به عنوان نمونه میتوان از پیدایش حکومت علویان در آمل، آلبویه در دیلم، اسماعیلیان در الموت، کیاییان در گیلان، سربداران در سبزوار و صفویه در اردبیل نام برد.
رابطه اساطیر یونان و هند با فرهنگ گیل و دیلم در چیست؟
وجود فرهنگی تمدنها امری طبیعی است، این تشابهات را میتوان از هند و تبت تا خود عربستان تا مصر و مدیترانه و یونان سراغ گرفت.
این اشتراکات در واژهها و مساعی فرهنگی و آیینها به طور کلی به چشم میخورد. از آنجایی که در گذشته مرز یونانیها تا ترکیه امروز بود و ترکیه از طریق سلسله جبال آرارات و البرز با مردم این ناحیه همسایه بودند، این همجواری در ساختار و بنیههای فرهنگی، تاثیرگذار بوده است. به عنوان مثال نام دو قوم در تاریخ تاسیس روم ذکر شده، یکی به نام اتروسکا و اتروریا است که اروپاییان به مفهوم ریشهای آنها توجهی نکردند و تنها چیزی که در این باره نوشتند، این است که آنها اقوامی بودند که از سرزمینهای شرقی آمدهاند، اتروسکا به معنای مردم قدیم آذربایجان و اتروریا به معنای شهر آذر است، شهری که محل اسکان سکاییها بوده، این جماعت به کشاورزی، پیشهوری و نجوم در نزد رومیان معروف و مشهور بودند. در رابطه با هند هم از این دست تعاملات صورت گرفته که خارج از حوصله بحث است.
امروزه مردمشناسی چه تاثیری میتواند در زندگی عمومی داشته باشد؟
هر مردمی در هر دورهای نیاز به شناخت هویت تاریخی خود دارند تا بتوانند در شکافهای فرهنگی ایجاد رابطه کنند.
سابقه در تاریخ و فرهنگ از اصول بنیانهای تمدن است و همه باید در حفظ و صیانت از آنها کوشش کنند، چون هر اثر به جای مانده از گذشته خود کتابی است از سرگذشت تاریخی یک ملت، بد نیست این را بدانیم زمانی که فرانسویها در زمان قاجار قرارداد بسته بودند تا قلعه شوش را در جنوب ایران بسازند، بسیاری از آجرهایی را که در لای دیوارها به کار میبردند، کتیبههایی بود که در اطراف شهر بوشهر پیدا کرده بودند این کتیبهها به حدی زیاد و فراوان بود که به آنها توجهی نشد حال ببینیم چه اتفاقی برای تاریخ یک ملت افتاد، هر یک از آن کتیبهها یک کتاب است و ما هیچ کجا سراغ نداریم که برای ساخت یک دیوار از کتاب استفاده کنیم. این یک نمونه است. حال اگر علم شناخت فرهنگها، به عنوان یک نیاز به آن توجه شود، این اتفاقات عجیب و غریب هیچ گاه پیش نخواهد آمد.
ارسال نظر