روز کشف!

علیرضا مجمع

۱روز اول همیشه بی‌نظمی خاص خود را دارد، اما این بار دست کم این خوبی را دارد که حس کشف و جست‌وجوی ما و بقیه دوستان به شدت ارضا شد؛ ناشناخته‌ها همیشه این قدرت را در ذهن آدم‌ها برمی‌انگیزد که به دنبال کشف آنها بربیایند. روز اول ما هم این‌گونه بود. وقتی به اصطلاح به «کاخ جشنواره» وارد شدیم دیدیم حالا حالاها باید بگردیم تا خیلی جاها را پیدا کنیم؛ از سالن نمایش گرفته تا روابط عمومی جشنواره.برای اینکه همین چند خط را هم بتوانم از برج میلاد به صفحه برسانم با کلی دردسر کشف مواجه شدم و بعد از پرس و جوی فراوان فهمیدم که؛ فعلا اینترنت و ایرلس در محل استقرار ما راه نیفتاده است. از این احساس شگفت همین بس که حتی مسوولان نمایش فیلم هم داشتند پیش از نمایش «به رنگ ارغوان» کشف کردند که صدای سالن نمایش چگونه کار می‌کند. به هر حال همین که پای برج میلاد در ۱۲ روز پیش رو قرار است فیلم ببینیم و با احترام با ما رفتار می‌شود، خودش پیشرفت محسوسی است.

۲به رنگ ارغوان برخلاف تمام حاشیه‌هایی که داشت، فیلم قابل دیدنی نبود. خیلی بد است که کارگردانی در حد و اندازه‌های ابراهیم حاتمی‌کیا که چند فصل شاخص کاری را می‌شود از او نام برد، نتواند یک قصه نه چندان جذاب را حتی درست روایت کند.

البته در این فرصتی که ساعتی بیشتر از نمایش فیلم نگذشته است، نمی‌شود خیلی وارد بحث مضمون و جزئیات اثر شد و تنها باید به کلیات حسی فیلم پرداخت. در این حد می‌شود گفت حس صحنه‌های فیلم هیچ‌کدام در نیامده است؛ نه صحنه‌های عشقی فیلم- عشق مامور اطلاعاتی به ارغوان- و نه حتی صحنه‌های جنایی فیلم که بیشتر به شوخی شبیه بود.جالب است که حاتمی کیا،خودش نیز به این شوخی‌ها دامن زده است و با شخصیت سروان پاسگاه خنده تماشاگر را بیشتر کرده است.

۳ این خانم تهمینه میلانی هم پدیده عجیب و غریبی است. چند کشف با نمک در فیلمش «تسویه حساب» بود که می‌شود تک تک آنها را لیست کرد؛ اول اینکه فیلمش فیلم پر فحشی است.

این حجم فحش و بد و بیراه که در فیلم نثار مردها می‌شود در هیچ فیلم تاریخ سینمای ایران سابقه نداشته است. دوم اینکه رابین هودهای مونث جنگل تهران- یاد جنگل شروود به خیر!- جالب است به آدم‌ها هم کمک می‌کنند و دلشان برای طبقه ضعفا هم می‌سوزد. فقط من مانده‌ام چرا تهمینه میلانی دارد برای اینکه به مردها فحش بدهد فیلم می‌سازد؟!

در فیلم فقط یک مرد مثبت وجود دارد که بسیار جنتلمن است و باند تلکه بگیران به او کاری ندارند - چون حتما شعور دارند و می‌فهمند او آدم حسابی است!- و او شوهر سرکار خانم کارگردان است. باور کنید در جاهای دیگری هم می‌شود فریاد زد «شوهر من آدم حسابی‌ترین مرد دنیاست»

۴ امروز اتفاقی نیفتاد. همه خوش و خرم دور هم بودند و گپ زدند. تا فردا خدا بزرگ است.

روز هدر رفتن سوژه‌ها

۱ اینجا قلب تهران است؛ برج میلاد. چشم‌انداز برج وقتی پای آن می‌ایستی و به نوک آن نگاه می‌کنی لذتی وصف ناشدنی دارد. از این لحاظ تدبیر مدیران را باید ستود که امسال اینجا را به عنوان مکان اصلی نمایش فیلم‌های جشنواره انتخاب کرده‌اند؛ به‌خصوص اینکه دیگر مشکل صدای بد فیلم‌ها را هم نداریم که هر سال ترجیع‌بند گزارش‌های جشنواره بود و زحمات صدابرداران را یکسره بر باد می‌داد. تنها مساله‌ای که وجود دارد و نمی‌شود از آن به راحتی گذشت، این است که از مردم دوریم. نمی‌دانیم در شهر چه خبر است. سینماهایی که در اختیار مردم است از ما خیلی فاصله دارد. در آن سینماها متاسفانه صدای سینماها کماکان مشکل دارد و در تمام این سال‌ها فکری برای آن نشده است. این دغدغه بی پاسخ امروز است.

۲ جلسه مطبوعاتی فیلم تسویه حساب به جنجال کشیده شد. ماجرا از این قرار بود که یکی از تماشاگران اعتراض شدیدی به کارگردان فیلم کرد بابت اینکه چرا به مردان توهین کرده است و تهمینه میلانی هم در پاسخ او سوال کرد: شما خودتان را جای کدام‌یک از مردان فیلم می‌گذارید؟! نکته با نمک ماجرا این است که پاسخی به این پرسش نمی‌شد داد؛ چون فقط شوهر خانم کارگردان تنها مرد مثبت فیلم بود و کسی نمی‌تواند خود را جای او بگذارد. می‌تواند؟! شما بگویید؛کسی که با تفکر کارگردان فیلم تسویه حساب سال‌هاست که زندگی کرده یک دست مریزاد درست و حسابی ندارد؟!

۳ سینمای ایران جای مناسب برای خراب کردن سوژه های خوب است. نمونه‌اش فیلم «زخم شانه حوا» ساخته حسین قناعت که در قالب یک فیلم جنگی قصه مادری را روایت می‌کند که فکر می‌کند پسرش شهید شده؛ اما خبر اسارت او را می‌دهند و او راه می‌افتد تا به خاک عراق برود و او را ببیند. متاسفم. متاسفم که با جنگ این‌جوری برخورد می‌شود. در توان سینمای ایران نیست که یک فیلم استاندارد جنگی بسازد. غیر از تاسف چیز دیگری نمی‌شود گفت.

۴ واقعا چرا باید دو ساعت به دنبال خواب یک دختر بچه هشت ساله بود؟ فیلم «خواب‌های دنباله دار» پوران درخشنده قصد داشت یک موضوع اجتماعی را روایت کند؛ اما از فقر سوژه فیلمش به بازی‌های کودکانه دو دختر هشت ساله رسید و تماشاگر هم علاف این بود که دخترک بخوابد تا ادامه خوابش را ببیند و تعلیق ماجرا ادامه پیدا کند! تنها نکته مثبت فیلم درخشنده بازی خوب دختر بود که در نقش یک بچه عقب افتاده توانست از عهده نقشش خوب بربیاید.راستی تا یادم نرفته مزیت فیلم این یکی خانم کارگردان به آن یکی خانم این بود که لا اقل به آقایان فحش نثار نشد.

۵ به غیر از اتفاق جلسه مطبوعاتی خانم میلانی، اتفاق مهم دیشب این بود که به لطف مسوولان برگزاری شام توزیع نشد؛ آن هم در شرایطی که در اینجا هیچ امکانی وجود ندارد که به میدانی در نزدیکی سینما رفت و چیزی خورد.این هم از لطف دوستان. گفتم که جشنواره آبستن اتفاق‌های بسیاری است. دیدید آن حدس اشتباه نبود؟!