بازیگر نباید تنها به دستور کارگردان عمل‌کند

حمید سمندریان معتقد است: اساسا محدوده هنر مانند کائنات آنقدر گسترده و بی‌انتهاست که به خدایی می‌رسد.

این کارگردان با سابقه تئاتر که شنبه ۱۲ دی‌ماه مهمان نشست چالش میان بازیگر و کارگردان بود، با بیان این مطلب ادامه داد: در همه هنرها هر‌قدر پیشرفت کنیم، به وسعت هولناکی می‌رسیم که پایان ندارد؛ اما اگر خود را با کارهای محدودمان غره کنیم، همان لحظه خود را به زمین زده‌ایم.

در این نشست که به همت انجمن بازیگران خانه تئاتر برگزار شده بود سمندریان متذکر شد: عشق هنرمند به این است که هرگز نمی‌تواند به خدایی برسد، بلکه کار او این است که دیگران را بشناسد و ضعف‌های آنان را به حُسن تبدیل کند. این وظیفه‌ای است که از سوی کائنات برای ما مقدر شده است.

کارگردان نمایش «ملاقات بانوی سالخورده» با تاکید بر لزوم مطالعه و شناخت برای انجام کار هنری خاطرنشان کرد: این آموزش باید مدام ادامه داشته باشد و ما هرگز نباید به دانسته‌ها و تجربه‌های اندک خود مغرور شویم و مطالعه هم تنها خواندن کتاب‌های تئاتری را در بر نمی‌گیرد، بلکه باید نسبت به جامعه و محیط اطراف خود دید اجتماعی داشته باشیم.

کارگردان نمایش «بازی استریندبرگ» در ادامه متذکر شد: مدت مدیدی است که تئاتر کار نکرده‌ام؛ چون می‌خواهم همه امکانات اجرایی نمایشنامه مورد نظر خود را در اختیار داشته باشم؛ در غیر این صورت اگر احساس کنم نمی‌توانم آن نمایشنامه را آن‌گونه که باید اجرا کنم از این کار صرف‌نظر می‌کنم؛ زیرا شرمنده نویسنده می‌شوم.

سمندریان که مدت‌ها است در آرزوی اجرای نمایش «زندگی گالیله» است، اضافه کرد: بسیار علاقه‌مندم که این نمایش را به عنوان وصیتنامه هنری خود اجرا کنم؛ اما نمی‌دانم در فرصت کوتاهی که از عمرم باقی‌ مانده آیا می‌توانم این نمایشنامه را اجرا کنم یا نه؟

او تاکید کرد: من هرگز نمایشنامه‌ای را انتخاب نمی‌کنم، بلکه نمایشنامه است که مرا انتخاب می‌کند و مانند زنجیر دست‌وپای مرا می‌بندد. از سوی دیگر خود را در حد بازنویسی یک متن بزرگ نمی‌بینم؛ مگر آنکه تحت تاثیر یک تکان حسی شدید قرار بگیرم.

این کارگردان در این باره توضیح داد: کارگردان باید در وهله نخست مفهوم نمایشنامه را به بازیگران منتقل کند و پس از آن این مفهوم از طریق بازیگر به تماشاگر منتقل شود تا زمانی که بازیگر نسبت به نقش مجاب نشود نمی‌تواند آن را باور‌کردنی بازی کند، اما ما به عنوان هنرمند نمایشنامه را درک می‌کنیم و نه شرایط زمان نگارش آن را و این بسیار دشوار و معضلی است که تئاتر ما گرفتار آن است.

سمندریان با تاکید بر اهمیت جایگاه مخاطب در هنر نمایش افزود: هرقدر که کارگردان مسلطی باشیم باز هم از برخورد با تماشاگر می‌ترسیم. نترسیدن افتخار نیست، بلکه به‌خاطر این است که آن کارگردان به خود و تماشاگرش احترام نمی‌گذارد.

این استاد تئاتر در ادامه این نشست در پاسخ به پرسش یکی از جوانان حاضر در جلسه درباره جو نا امیدی در تئاتر توضیح داد: بخشی از ناامیدی جوانان ما به‌خاطر خودشان است و بخشی به‌خاطر اجتماع اطرافشان که می‌تواند خانواده یا محیط اجتماعی باشد. ما نمی‌توانیم بیرون از تاثیر جامعه‌مان زندگی کنیم و گاه ممکن است در کوران مسائل اجتماعی حتی عشق‌های خود را فراموش کنیم.

او در بخش دیگری از این نشست با توضیح انواع گوناگون بازیگری اضافه کرد: بازیگری تنها این نیست که بازیگر به دستور کارگردان عمل کند و همه چیز را به او بسپارد، بلکه در نوع دیگری از رابطه میان کارگردان و بازیگر، کارگردان به بازیگر دستور نمی‌دهد بلکه به او اجازه می‌دهد تا خلاقیت خود را به‌کار گیرد. بنابراین چارچوب نقش را برای او توضیح می‌دهد تا بازیگر خودش به نقش برسد.

سمندریان در بخش دیگری از این نشست با بیان خاطراتی از دوران جوانی‌اش در تئاتر یادآور شد: با دیدن کارهای عبدالحسین نوشین بود که به تئاتر علاقه‌مند شدم. حس می‌کردم آثار او ارزشمند هستند. تئاتر نوشین برای من تکان‌دهنده بود و گویی مرا از خواب بیدار می‌کرد. پس از دیدن نمایش‌های او تا مدت‌ها قدم می‌زدم و به آثار او می‌اندیشیدم می‌خواستم پشت قصه را پیدا کنم. من هرگز افتخار شاگردی او را نداشتم؛ اما شاگرد باواسطه او بودم و «خیرخواه» یکی از شاگردان او فوت‌وفن بازیگری را به من آموخت؛ زیرا معتقد بود آموزش بازیگری برای کسی که می‌خواهد کارگردان باشد، بسیار آموزنده است.