با خاطره علی حاتمی در سالگرد رفتنش65 ساله بود، اگر...!

علیرضا مجمع

اگر الان بود ۶۵ سالش بود. اگر الان بود معلوم نبود می‌توانست فیلم بسازد یا او هم مثل تقوایی و بیضایی و فرمان آرا مغضوب رویه حاکم بود و نمی‌توانست حرف‌هایش را بزند. علی حاتمی را می‌گویم که از وقتی رفت، نشد، نتوانستیم کسی را به جایش بگذاریم. تلاش‌های حسن فتحی و داوود میرباقری را نمی‌شود در زمینه ادامه فرمی که علی حاتمی پیش گرفت منکر شد، اما هیچکس علی حاتمی نشد. حاتمی یکه مانده است در سینمایی که اساسا دغدغه‌اش تربیت نیست، پرورش نیست. هر که رشد می‌کند خودش می‌خواهد رشد کند، نه سیستم. اتفاقا خیلی جاها هم سیستم در کار سنگ‌اندازی می‌رود. در این حال و اوضاع وا اسفا سر می‌دهیم که چرا بعد از ۱۳ سال از نبود علی حاتمی چرا مثل او را نشد سراغ بگیریم. حتی «جهان پهلوان» نیمه کاره او را بهروز افخمی به سبک خودش ساخت، نه به سیاق او. به هر حال در این روزهای سالگرد رفتنش-۱۵ آذر-بسنده می‌کنیم به بعضی از جمله‌هایش که شاید آنها را شنیده باشید، اما به احترامش بار دیگر مرورشان می‌کنیم.

نکته‌ای که همیشه لوث شده و این بار هم دارد لوث می‌شود، زحمتی است که هنرمند برای مملکت خودش می‌کشد. در مجله فیلم خواندم از یک کارگردان روس تعریف کرده بودند که توانسته بود، عتیقه‌ها را برای ساختن فیلم جمع‌آوری کند.

قصه‌ای که با واقعیات تاریخی زمانش پیوند دارد را شبیه‌سازی می‌کنم، دارم شبیه‌سازی هنری می‌کنم.

حالا مثل این که از این سینما هم باید بروم یابه قول دیالوگ فیلم‌هایم طعمه دام و صید صیاد شدم یا می‌شوم و شاید این پایان عشق است و یا آغاز راه و اگر مرگی هست هیچ‌گاه چیز ترسناکی نیست. همان‌طور که در شاهنامه ما هم نبوده یا به همان نحو که من در فیلم‌هایم مرگ را ترسیم کرده‌ام ـ دلشدگان، مادر و... و حتی در فیلم «مادر» مرگ قبلا تمرین می‌شود و من در فیلم‌هایم پرسوناژهایم را قبل از مرگ تطهیر می‌کنم. هرچند خداوند عادل است و رحمان و رحیم، ولی من که در این موارد یک آدم عامی و سنتی هستم یا داستان‌هایم را با مرگ جمع‌ کرده‌ام یا بیانیه‌های مهم. فیلم‌های من با مرگ به تماشاگر القا شده و شاید همه داستان بشر در مرگ و زندگی خلاصه شود و البته مرگ پایانی برای زندگی نیست. شما غیر از این فکر می‌کنید؟