آنارشیسم راست چگونه کار می‌کند؟

برایان کاپلان

ترجمه: مجید رویین پرویزی

بخش اول

بیشتر نویسندگان آنارشوکاپیتالیست اقتصاددانان دانشگاهی بوده‌اند و از اینرو ضرورت بیشتری احساس کرده‌اند که چگونگی کارکرد جامعه مطلوب شان را با جزییات بیشتری نسبت به آنارشیست‌های چپ تشریح کنند. برای آنکه آنارشوکاپیتالیسم را بهتر بفهمیم، لازم است بدانیم آنارشوکاپیتالیست‌ها تقریبا به طور کامل از جنبش لیبرتارین مدرن آمریکا ریشه گرفته‌اند و بر این باورند که عقاید آنها تنها اندکی از نسخه‌ لیبرتارینیسمی که توسط رابرت نوزیک ارائه شده تندرو‌تر است. درباره‌ جنبش لیبرتارین در فضای اینترنت مطالب زیادی وجود دارد، پس ما اینجا فقط به ذکر پیش زمینه‌های لازم در این‌باره

اکتفا می‌کنیم.

لیبرتارین‌های مینارشیست (Minarchist)، از جمله نوزیک، استدلال کرده‌اند که تنها شکلی از دولت که توجیه پذیر است آن دولتی است که محدود به حفاظت از اشخاص و مالکیت خصوصی آنها در برابر تهاجم فیزیکی باشد و بنابراین، آنها مدافع دولتی اند که به عرضه‌ خدمات پلیسی، نظام قضایی و مجموعه قوانین و دفاع ملی

محدود باشد.

این نظریه هنجاری، بسیار با نظریه اقتصادی لسه‌فر قرابت دارد که بر طبق آن مالکیت خصوصی و رقابت آزاد غالبا تخصیص بهینه‌ منابع و (مهم‌تر از آن) سرعت بالای رشد اقتصادی را به همراه خواهد داشت. درحالی که آنارشیست‌های چپ نسبت به «اقتصاد بورژوا» کینه توزند، آنارشوکاپیتالیست‌ها اقتصاددانان کلاسیک چون اسمیت، هیوم و ژان باتیست سه و همینطور اقتصاددانان مدرن چون ژورف شومپیتر، لودویگ فون مایزس، فریدریش‌هایک، میلتون فریدمن، جورج استیگلر و جیمز بوکانن را ارج می‌گذارند. آنارشوکاپیتالیست‌ها می‌گویند تنها مشکل اقتصاددانان بازار این است که دفاع آنها از بازارهای آزاد نرم و

‌سازش کارانه است.

(البته لازم به ذکر است که نظر نامساعد آنارشیست‌های چپ به اقتصاددانان معروف بازار آزاد نیز یکپارچه نیست. برای مثال نوام چامسکی کرارا برخی بینش‌های سیاسی اسمیت را ستایش کرده است. پیتر کروپتکین همچنین درباره اسمیت به عنوان عالم اجتماعی و اخلاقی نکات مثبتی در ذهن داشت؛ کونال اسمیت شرح می‌دهد که او «به ویژه تلاش اسمیت برای بکارگیری روش علمی در مطالعه اخلاق و اجتماع را خوش می‌داشت و همین‌طور نقدی که در ثروت ملل به دولت وارد ساخته و تئوری جامعه پذیر بودن انسان اش، در کتاب نظریه احساسات اخلاقی».)

آنارشوکاپیتالیست‌ها منطق مینارشیست‌ها را بر علیه خودشان به کار می‌گیرند و می‌پرسند که چرا آن معدود وظایف باقی مانده را نتوان به بازارهای آزاد واگذار کرد.

پس، آنارشوکاپیتالیست‌ها تصور می‌کنند که خدمات پلیس هم می‌تواند توسط بنگاه‌های رقابتی عرضه شود و نظام قضایی هم می‌تواند به گونه‌ای شکل‌گیرد که دعاوی میان بنگاه‌ها را صلح‌آمیز حکمیت کند و یک مجموعه قوانین معقول هم می‌تواند از طریق تکیه بر عرف، سوابق موجود و قرارداد، شکل بگیرد.

آنارشوکاپیتالیست‌ها اشاره می‌کنند که در واقع مجموعه‌ بزرگی از قوانین مدرن نه توسط قانون گزاران، که ابتدا توسط حاکمیت غیرمتمرکز قضات شکل گرفته است (آنارشوکاپیتالیست‌ها در علاقه کروپتکین به حقوق عرفی سهیم اند، اما معتقدند که این قانون تا حدود زیادی باید مدرن و مجددا فصل‌بندی شود.)

آنارشوکاپیتالیست‌ها معمولا توانایی‌های فزاینده‌ جامعه مدرن در تکیه بر محافظت خصوصی، اجتماع‌های حفاظت شده، حکمیت و واسطه گری و سایر پدیده‌هایی که قابلیت بازارهای آزاد را در ارائه خدمات دفاعی و قانونی اثبات می‌کنند، تحسین کرده و خوش می‌دارند. خدماتی که تا پیش از این عمدتا فرض می‌شد که ارائه شان تنها از عهده‌ انحصار دولتی ساخته است.

در جامعه ایده‌آل اینان، جایگزین‌های بازاری جای تمام خدمات امنیتی قانونی دولت را خواهند گرفت. یک ساختار بازاری معقول متضمن آن خواهد بود که افراد در یکی از بسیار بنگاه‌های رقیبی که به ارائه خدمات پلیسی می‌پردازند عضو شوند؛ آن وقت این بنگاه‌ها قرارداد‌ها یا شبکه‌هایی میان خودشان ایجاد می‌کنند که خیلی صلح‌آمیز به حل و فصل دعاوی میان اعضایشان بپردازند. یا اینکه خدمات پلیسی می‌تواند با خدمات خانگی توام شود، درست همانطور که ملاکین اغلب آب و سوخت را با خانه‌های استیجاری توام می‌کردند، یا همانطور که خدمات باغبانی و امنیت امروزه به ساکنان اجتماع‌های حفاظت شده یا مجتمع‌های مسکونی ارائه می‌شود.