آیا فلسفه کالای تجملی است؟
بر طبق هرم سلسله مراتبی مازلو، پاسخ بلی است. به نظر مازلو، انسانها فقط زمانی به فکر وضعیت روح و روان خود میافتند که اساسیترین نیازهای فیزیکی و مادی خود را تامین کرده باشند، اما فلاسفه و سایر استادان در رشتههای علوم انسانی، سعی وافری میکنند تا جهانیان را متقاعد سازند که اینطور نیست.
مترجم: امید شکیبا
بر طبق هرم سلسله مراتبی مازلو، پاسخ بلی است. به نظر مازلو، انسانها فقط زمانی به فکر وضعیت روح و روان خود میافتند که اساسیترین نیازهای فیزیکی و مادی خود را تامین کرده باشند، اما فلاسفه و سایر استادان در رشتههای علوم انسانی، سعی وافری میکنند تا جهانیان را متقاعد سازند که اینطور نیست. در هنگام بحرانهای اقتصادی پیشین، تعداد دانشجویانی که در رشتههای علوم انسانی درس میخواندند کاهش یافت. وقتی پیدا کردن شغل دشوارتر میشود، دانشجویان احساس میکنند میل بیشتری به تحصیل در حوزهها و موضوعاتی دارند که عرضه آن به کارفرمایان آسانتر است. به علاوه، با توجه به اینکه دولتها مجبور به اولویتبندی منابع مالی آموزشی هستند و کمکهای خیریه به دانشگاهها کاهش مییابد، منابع مالی برای علوم انسانی در ردیف نخستین گزینههایی هستند که کاهش مییابند.
از آنچه که به تازگی درباره بازار کار اساتید دانشگاهی در علوم انسانی شنیده میشود (که حتی در سالهای خوب اقتصادی نیز با مازاد عرضه روبهرو هستند)، به نظر میرسد اگر کسی با دلالی بازار سهام امرار معاش کند، افق مالی بهتری در مقایسه با کسی دارد که دکتری تاریخ گرفته است. بسیاری از دانشگاهها در حال کوچک کردن دانشکدههای علوم انسانی خود با استخدام نکردن هیات علمی جدید هستند و اغلب حتی استادان بازنشسته را نیز جایگزین نمیکنند.
اما کاستن از بخش علوم انسانی در واقع یک نوع صرفهجویی دروغین است. مطالعه موضوعاتی مثل فلسفه بر تفکر انتقادی و مهارتهای ارتباطاتی تاثیر میگذارد. جوامعی که تنوع دانشها و افکار گوناگون دارند در حقیقت همانهایی هستند که رونق و شکوفایی اقتصادی پیدا کردند. آمار بهایدا استدلال میآورد که هند با تولید این همه مهندس، بدترین خدمت اقتصادی را به خود کرد. آنتونی کرونمن استاد حقوق نیز میگوید که آشوبها و بحرانهای اقتصادی و اجتماعی عصر حاضر نشاندهنده این است که نیاز به بازنگری در مسائل اخلاقی داریم.
او میافزاید: «نیاز به دیدگاه سنتیتر علوم انسانی، اینک بیش از هر زمان دیگری ضروری است»، اشاره او به ادعانامه گسترده حرص و طمع، بیمسوولیتی و فریبکاری است که منجر به بحران مالی شد. به نظر وی، زمان بازنگری در اموری است که ما اهمیت میدادیم و برایش ارزش قایل بودیم، زمینهای که علوم انسانی «کاملا تجهیزات لازم برای توجه و پرداختن به آنها را در اختیار دارد.»پس از افتضاح مالی شرکت انرون، به دانشکدههای مدیریت بازرگانی فشار زیادی وارد شد تا تعداد واحدهای درسی اخلاق در سرفصل مطالب رشتههای بازرگانی را افزایش دهند؛ اما آیا واقعا میتوان اخلاقیات را به دانشجویان بازرگانی آموخت؛ به نظر میرسد که ارزشهای فردی هر کسی در آن سن کاملا شکل گرفته باشد. بیشتر دانشجویانی که وارد مدارس بازرگانی میشوند پایههای اخلاقی مستحکمی را دارا هستند، اما آیا هر کلاس دانشگاهی میتواند به اقلیتی که فاقد این اخلاقیات هستند آنها را آموزش دهد؟ آیا یک دلال وامهای رهنی مسکن که وامهای خطرناک را به خریداران مسکن فروخت، اگر فلسفه کانت را در دانشگاه بیشتر خوانده بود تامل بیشتری برای عمل خود میکرد؟
منبع: اکونومیست
ارسال نظر