حذف دلبستگان به انقلاب بزرگترین توطئه است

عکس: حمید جانی‌پور

مشکل این است که بعضی سلایق خود را عین انقلاب ‌و اسلام می‌دانند حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمد خاتمی گفت: تاکید می‌کنم حذف دلبستگان به انقلاب با برخی عناوین و روش‌های بی‌اساس که از سوی جریانی خاص دنبال می‌شود بزرگ‌ترین توطئه علیه جمهوری اسلامی است و نتیجه آن سوق دادن نیروهای اجتماعی به سوی جریان‌هایی است که با اصل انقلاب و نظام در تعارضند.

به گزارش (ایسنا) رییس موسسه بین‌المللی گفت‌وگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها که در ایام سالگرد صدور پیام روشنگرانه حضرت امام خمینی (س) مشهور به «منشور برادری» با پایگاه اطلاع‌رسانی و خبری جماران، گفت‌وگو می‌کرد، افزود: امام معتقد بودند سلایق مختلف باید وجود داشته باشد؛ حتی به صراحت اعلام کردند کسی که با اصل نظام مخالف است، او در این مملکت آزاد است و باید امنیتش تامین شود، مگر این که دست به سلاح ببرد یا توطئه‌ای کند که بخواهد به زیربنای نظام آسیب بزند که البته هیچ نظامی هم این را نمی‌پذیرد. این استثنایی است که امام مطرح می‌کنند. ایشان حتی برای مخالفان نظام و مخالفان فکری مبنای نظام هم حق حرمت و حق شهروندی و آزادی و امنیت قائل هستند.

رییس شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز تصریح کرد: همان‌طور که از نام آن پیداست در جمهوری اسلامی همچنان که از اسلام دفاع می‌کنیم، مدافع مردم رای و حقوق اساسی آنان نیز هستیم. کسانی که به رای مردم معتقد نیستند و حاضرند در رای مردم تصرف کنند یا آن را نادیده انگارند، با انقلاب و جمهوری اسلامی بیگانه‌اند. خاتمی در ادامه با بیان اینکه قانون اساسی بر حق فعالیت تشکل‌ها، اظهار نظر و حضور آزاد مردم تصریح دارد و رای مردم و انتخابات آزاد و رقابتی را حق مسلم آحاد جامعه و وظیفه مسلم مسوولان نظام را توجه و احترام و صیانت از این حق دانسته است، افزود: حال اگر کسی معترض باشد که این اصل درست پیاده نشده، جواب خود را چگونه باید بگیرد؟

خاتمی در ادامه به برخی مسائل رخ داده در ماه‌های گذشته اشاره کرد و گفت: از ابتدای استقرار جمهوری اسلامی در ایران بزرگ‌ترین هدف دشمنان نظام جدایی مردم از حکومت و حذف سرمایه‌های اجتماعی کشور بوده است.

خاتمی افزود: زمانی صحبتی پیش آمده بود که مردم عوام هستند و علما باید برای مردم تصمیم بگیرند. امام در پاسخ این مطلب فرمودند در گذشته می‌گفتند علما در سیاست دخالت نکنند، امروز می‌گویند کسی جز علما در سیاست دخالت نکند که این بدتر از اولی است؛ چون در قسمت اول فقط یک قشر و صنف از جامعه را محروم می‌کردند، ولی در قسمت دوم می‌خواهند همه جامعه را به نفع یک قشر محروم کنند؛ این تعبیر امام بود.

وی در ادامه با بیان این که « صحبت من این است که اتفاقا اگر ما به یک تفاهمی برسیم به همین می‌رسیم که معیارها و ملاک‌هایی وجود دارد که می‌تواند مبنای وحدت باشد»، ابراز عقیده کرد: ولی متاسفانه امروز این‌ها مورد توجه نیست. من به بزرگان هم گفتم. ما امروز نه تنها به سمت چشم‌انداز بیست ساله حرکت نمی‌کنیم؛ بلکه کاملا از اهداف چشم انداز بیست ساله دور شدیم. این انحراف است. یا سیاست‌های کلی که در عرصه اقتصاد و دیگر عرصه‌ها وجود دارد، البته نه به این معنا که کاری نشده، تلاش شده، ولی مهم این است که در عمل پایبندی وجود ندارد. کسانی هستند که سلایق خاص خود را دارند و به جای این معیارها که ممکن است اشتباه هم داشته باشد - وحی منزل که نیست - ولی این افراد سلایق خود را عین حقیقت، عین مصلحت و عین امنیت می‌بینند و به خودشان اجازه می‌دهند با کسانی که با این سلایق سازگار نیستند، هر گونه رفتاری شود. ما اگر بخواهیم وحدت کنیم، معیار می‌تواند قانون اساسی باشد. در چشم‌انداز بیست ساله، سیاست‌های کلی که مورد تایید رهبری است و بسیاری مسائلی که در متن نظرات امام در موقع عرضه نظام و موقع بیان محتوای نظام داشته، می‌توان به وحدت نسبی رسید؛ البته اگر غرض و مرض نباشد.

خاتمی در ادامه در موضوع وحدت ملی و تفاهم ملی، ابتدا این پرسش را مطرح کرد که باید ببینیم در مورد وحدتی که امروز گفته می‌شود، مراد از این وحدت چیست و چقدر عملی است و چقدر عملی نیست؟

وی گفت: اگر ملاک و معیار قانون باشد، وقتی حادثه‌ای در جامعه‌ای رخ دهد، یک طرف که اعتراض دارد کاملا محدود ‌شود و جریان‌هایی بیایند و شروع کنند مخالفینشان را به همه اتهامات متهم کردن و این اتهامات واهی مبنای برخورد با افراد شود، اصلا جایی برای بحث و گفت‌وگو و وحدت باقی نمی‌ماند. برخی می‌گویند وحدت یعنی این که هر کس مطابق سلیقه ما نیست و هر کسی که به رفتار و روش ما اعتراض دارد باید به هر قیمتی که شده حذف شود و امکانات هم دارند. از طرف دیگر جریان دیگری که احساس می‌کند دلش برای اسلام می‌سوزد، برای انقلاب می‌سوزد، و اصلا نسبت به سرنوشت انقلاب و جامعه مسوول بوده و به همین دلیل در عرصه حضور به هم رسانده، متهم شده است به همه اتهاماتی که هیچ کدام را قبول ندارد، خب با چه کسی به وحدت برسد؟ اول باید اصولی را برای وحدت در نظر بگیریم. امروز در جامعه حوادثی رخ داده که بسیاری از آنها مطلوب نبوده و امروز برخی کسانی که به هر حال هم تبلیغات و هم امکانات مختلف جامعه را در اختیار دارند، می‌خواهند به جامعه القا کنند و تحمیل کنند که حوادثی که رخ داده عین حقیقت بوده و هر کس با این موضوع مخالفت کند مخالف اصل انقلاب است و با او برخورد می‌کنند.

رییس‌جمهور سابق کشورمان گفت: ما نباید دایره را تنگ کنیم و یک جریان و یک گروه بگوید من عین نظامم یا عین انقلابم و هر کس با من مخالف است، ضد انقلاب و ضد اسلام است و باید حذف شود یا ترور شخصیت شود یا از صحنه خارج شود یا جلوی حضور او در عرصه حاکمیت گرفته شود.

وی در ادامه گفت: بنده معتقدم مشکل کار این است که بعضی سلایق - با حسن نیت یا غیرحسن نیت - خود را عین انقلاب و اسلام می‌دانند و مخالفان خود را ضد اسلام و ضد انقلاب، همچنین خود را مجاز می‌دانند که هر گونه رفتاری با مخالفان خود داشته باشند. مهم این است که اگر اینها در جمهوری اسلامی ایران محور کار بشوند، مشکلاتی را ایجاد می‌کند که در مواردی هم‌اکنون ایجاد شده است.

اینها مشکلاتی است که باید رفع شود و معتقدم اولا بزرگان باید بپذیرند که در جامعه مشکل و بحران وجود دارد، ثانیا این که در عین حال که همه سلایق باید آزاد باشند، همه امکانات و مصونیت‌ها در اختیار یک سلیقه خاص که جز به حذف نمی‌اندیشد، قرار نگیرد و همه بتوانند صحبت کنند. آن وقت است که زمینه برای وحدت واقعی پیرامون اصول با وجود اختلاف نظرها و سلیقه‌هایی که مردم باید به آن رای بدهند، فراهم می‌آید و آن وقت می‌توانیم برگردیم به چارچوب‌های اصلی که مردم و امام و نظام جمهوری اسلامی می‌خواستند.