گذر زمان در شعر سپانلو بسی استخوان سوزتجربه می‌شود و جای پای دریغ روی صفحه سپید کاغذ باقی می‌ماند. به گزارش مهر، جلسه رونمایی از مجموعه شعر «قایق سواری در تهران» با حضور جمعی از اهالی ادبیات و رسانه‌ها در کتابفروشی نشر افق برگزار شد.

در این جلسه پس از آن که سپانلو چند شعر از مجموعه جدید خود را قرائت کرد، مدیا کاشیگر به نقد و بررسی اشعار این شاعر و مترجم معاصر پرداخت.

کاشیگر درباره سپانلو گفت: او شاعری است که ابایی ندارد هر چیزی را از دیگری بگیرد و به ما بدهد. او شاعری است که فرهنگ بشری در شعرش حاکم است.وی افزود: در بستر جهانشمول فرهنگی که شعر سپانلو در آن جریان دارد، خاصیت ایرانی بودن هم هست.کاشیگر با بیان این که ویژگی دوم شعر سپانلو این است که او «شاعر تهران» به شمار می‌رود، عنوان کرد: در همه شعرهای این شاعر طبیعت رام شده است؛ یعنی طبیعتی است که دخالت انسان در آن حاکم است و این دقیقا طبیعت تهران است.مترجم کتاب «ابر شلوار پوش» (ولادیمیر مایاکوفسکی) در ادامه گفت: عنصر غالب و مسلط در شعر سپانلو انسان است. انسانی با تردیدهایش که گاهی گذشته‌هایش را نمی‌بیند و نمی‌داند گذشته‌اش تاریخ است یا حسی از نوستالژی.وی با آوردن نمونه‌هایی از شعر سپانلو در کتاب «قایق سواری در تهران» اظهار کرد: آنچه باعث می‌شود شعر سپانلو مخاطب عام داشته باشد این است که تاریخ در آن حضور دارد، اما تاریخ به شکل نوستالژی در آن دیده می‌شود.کاشیگر قدرت تاریخی - سنتی شعر فارسی، تاویل‌پذیری و افزودن واژگانی در عرصه ادبیات دریایی را از ویژگی‌های شعری سپانلو در کتاب «قایق سواری در تهران» ذکر کرد.


او زندگی را صرف فرهنگ کرده است
جواد مجابی نیز در ادامه این مراسم گفت: «من خویشاوند شعر سپانلو هستم».

ما در دانشکده حقوق همدوره بودیم. دانشکده حقوق به ما انتظام ذهنی داد که همه چیز را معقول ببینیم و بعد تخیل کنیم. نکته دوم اینکه هر دوی ما با رسانه‌ها ارتباط داشتیم و با نوشتن مقالات و نقد و جدل‌های ادبی به فعالیت‌های مطبوعاتی می‌پرداختیم.این مشخصه شاعرانی است که فقط به کار خودشان نپرداختند و به فرهنگ و آثار دیگران هم توجه کردند.سومین مشابهت ذهنی که بین خود و سپانلو می‌بینم در مساله نگاه به تاریخ است. سپانلو به تاریخ ایران اشراف دارد و بسیاری از متون تاریخی ایران را به دقت خوانده است. او دائما به تاریخ می‌رود و تاریخ را به امروز احضار می‌کند و در میان این رفت و برگشت تاریخی اشباح در حرکتند.نکته چهارم نوع مطالعه ادبی ماست که از این جهت هم با همدیگر مشابهت داریم. سپانلو اول از ادبیات مردمی و فرهنگ عامه شروع کرد بعد به سراغ کتاب‌های ترجمه شده آمد و سپس مطالعاتش به ادبیات جهانی گسترش پیدا کرد.مشابهت دیگر ما که از سپانلو یک روشنفکر می‌سازد نقد خردمندانه وقایع است. او همیشه در نگاه و نگرش خود ضمن اصولی بودن، صریح و جسور بوده است. او زندگیش را بدون هیچ مصلحت‌بینی و فرصت طلبی صرف فرهنگ کرده است و من به همین خاطر او را ستوده‌ام و می‌ستایم.


گذر زمان در شعر او استخوان سوز است


در این جلسه محمود دولت آبادی با بیان اینکه «من منتقد شعر نیستم و در واقع منتقد هیچ چیز نیستم» درباره کتاب «قایق سواری در تهران» گفت: کتابی است درباره مردگان باستانی و مردگان بی اعتنا به مرگ. سوال اساسی آدمی با خواندن این کتاب این خواهد بود که پس زندگی کجاست و این همان نکته‌ای است که احتمالا سپانلو هم می‌خواهد ما را متوجه آن کند. این نویسنده پیشکسوت افزود: جز دو عدم، جز دو نیستی در گذشته و آینده یک حقیقت ناملموس هست که جریان دارد و آن «زمان» است. زمان است که در شعر سپانلو گذر آن، بسی استخوان سوز
تجربه می‌شود و جای پای دریغ می‌ماند روی صفحه سپید کاغذ و باران تنها باران نشانه زندگی است.وی سپس شعری از کتاب جدید سپانلو خواند و با بیان این که «دو کلام با وزیر جدید ارشاد» حرف دارد خواستار دریافت مجوز برای دو کتاب خود شد.


دایره واژگان شعر فارسی را گسترش داده است
هوشیار انصاری‌فر، منتقد ادبی و مترجم با اشاره به سخنان کاشیگر درباره اصطلاحات و واژگان دریایی در شعر سپانلو عنوان کرد: قطعا شعر غیرفارسی مانند شعر فرانسه و انگلیسی زبان در رویکرد سپانلو و رویایی و چند شاعر دیگر به دریا موثر بوده است.


انصاری‌فر سپس اظهار کرد: البته دریا تنها عنصر غالبی نیست که در شعر ایشان وجود دارد. مثلا مضمون «پیاده روی کردن» را هم می‌توان در شعر سپانلو دنبال کرد. منتهی پیاده روی عنصر متجددانه و مدرنتری محسوب می‌شود. این منتقد ادبی یاد آور شد: سپانلو دایره واژگانی و حتی نحوی و لحنی شعر فارسی را گسترش داده است.


حقارت روشنفکران دیگر را ندارد


احمد رضا احمدی شاعر نام آشنا با طنز همیشگی خود به ذکر خاطراتی از دوران مدرسه ابتدایی خود پرداخت که با سپانلو در یک مدرسه درس می‌خوانده‌اند.وی گفت: من در طول عمرم نتوانستم با دو نفر قهر و دعوا کنم؛ یکی سپانلو دیگری مسعود کیمیایی. من هر چه قدر هم که به آنها پریدم باز هم دعوایمان نشد!احمدی همچنین تاکید کرد: سپانلو حقارت روشنفکران دیگر را ندارد و آدم‌ها را تقسیم‌بندی نمی‌کند. همیشه هم نکات مثبت دیگران را می‌بیند.شاعر «وقت خوب مصائب» با اشاره به سپانلو، آیدین آغداشلو، دولت‌آبادی و دیگر هنرمندان و نویسندگانی که به خارج از کشور مهاجرت نکرده‌اند، گفت: من برای همه آنها که در ایران مانده‌اند واقعا احترام قائلم. آنها مانده‌اند، حتی اگر فقط برگی به فرهنگ ایران افزوده باشند.قرائت شعری از کتاب در دست انتشار «دفترهای سالخوردگی» که احمدی به سپانلو تقدیم کرده بود، پایان بخش این جلسه بود.