چهار تقدیر به‌جای یک جشن مفصل!

عکس: آکو سالمی

بی‌هیچ اطاله سخنی کاملا ذهنیتم درباره نبود مدیریت (یا به بیان بهتر دبیریت!) سیزدهمین جشن خانه سینما در گفت و گو با فرهاد توحیدی تغییر کرد. «من اعتراف می‌کنم!» نگاه انسانی و بسیار محترمانه دبیر جشن سیزدهم نسبت به «مردم» و همدردی با آنها کاملا آچمزم کرد.پیش از آن تصورم این بود که غیررقابتی اعلام کردن جشن سیزدهم خانه سینما برای گردانندگان این دوره نقطه تاریک کارنامه کاری شان خواهد شد، اما حالا که حرف‌های توحیدی را شنیده‌ام این جشن نگرفتن را صد بار موثرتر از برگزاری آن یافتم.ارزش این نگاه زمانی مشخص می‌شود که می‌بینی همه چیز جشن آماده برگزاری بود الا حس و حال آدم‌ها که نایاب شد.بنا بر این جشن سیزدهم به احترام مردم برگزار نشد تا این دوره نقطه عطف تاریخ سینمای ایران باشد.البته چند روز قبل این مراسم در ابعادی بسیار کوچک‌تر و با تقدیر از چهار نفر برگزار شد؛ دیگران تومانیان، پدر لابراتوار ایران، نیکو خردمند، بانوی دلنشین این سینما، ناصر تقوایی که نوید ساختن «چای تلخ» را در همین مراسم کادو گرفت و محمد باقر قالیباف شهردار تهران که چهره اش کاملا متفاوت از شهردارهای پیش از خودش است واو را به عنوان یک چهره بیشتر فرهنگی جا انداخته است تا عمرانی یا حتی سیاسی. او هم در این مراسم نوید ساخت یک سالن سینمای ۵۵۰۰نفره را داد که در نوع خود بی‌نظیر است.

بخش اول گفت‌وگو با دبیر سیزدهمین جشن خانه سینما؛ فرهاد توحیدی را بخوانید که در آن از دلایل برگزار نشدن جشن سیزدهم گفته است.

شاید شما بهترین آدمی‌باشید که بتوانید جواب‌این سوال ما را بدهید؛ بی‌تعارف و رو در بایستی، جشن خانه سینما چرا امسال برگزار نشد؟

ما از ابتدا هم با کسی رودربایستی نداشتیم. در واقع دلایلی که برای برگزار نشدن جشن خانه سینما پیش از‌ این ذکر شد، بخشی از حقیقت بود؛ اما همه حقیقت نبود.

پس از ابتدا تعریف کنید که اساسا برنامه ریزی شما به چه صورت بود که در نهایت به ناکامی‌انجامید؟

انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری جمعه ۲۲خرداد برگزار شد. پیش‌بینی ما ‌این بود که در روز ۲۳ خرداد نتایج انتخابات مشخص می‌شود وما از ۲۴خرداد با یک مراسم شام کار داوری جشن سیزدهم خانه سینما را رسما شروع می‌کنیم. روز ۲۳‌خرداد که نتایج انتخابات اعلام شد، اصلا چهره شهر عوض شد. مراسم شام قرار بود در ساختمان شماره ۲ خانه سینما در خیابان وصال برگزار شود‌. اما ‌اینطور نشد. به همین خاطر مصلحت ندیدیم ‌این تجمع را برگزار کنیم. بنابراین آیین گشایش داوری‌های جشن را رسما و با سختی بسیار لغو کردیم. بعد از آن هم داستان بدون شرح است؛ از راهپیمایی روز ۲۵ خرداد بگیرید تا جلوتر که اتفاق‌های ریز و درشت پشت سر هم افتاد.

این درست، اما من خیلی نفهمیدم که چرا اساسا کل روند داوری‌ها لغو شد؟!

از آن روزها به بعد ما با ‌این سوال روبه‌رو بودیم که اصلا می‌شود چنین مراسمی‌ را اجرا کرد؛ یعنی شب به شب فیلم نمایش داد و بالای صد نفر آدم را دور هم جمع کرد، در حالی که همه نگران هستند؛ نگران رفت و آمدشان و نگران عزیزانشان. بلافاصله نشانه‌هایی از صنوف مختلف و عمدتا صنوف اصلی خانه سینما آمد که می‌گفتند ما حاضر نیستیم در ‌این شرایط بنشینیم و راحت فیلم تماشا کنیم و داوری کنیم. بنابر‌این ما اعلام کردیم داوری‌ها را ده روز عقب می‌اندازیم تا شرایط عادی شود. این ده روز به ده روز دوم کشید و هیچ تضمینی که شرایط بعد از بیست روز عادی شود وجود نداشت. ‌این مهم‌ترین دلیل برگزار نشدن جشن بود.

کمی ‌شرایط آن روزهای خانه سینما را شرح می‌دهید؟

به هر حال فضای بیرون ملتهب بود و ما با‌ این مساله مواجه شدیم که نمی‌شود بچه‌ها را برای چنین امری دور هم جمع کرد.خبرهای ناخوشایند مرتب می‌رسید وهمه پیگیر خبرها بودند. یک جوری که می‌دیدید سیاست جای همه چیز را اشغال کرده بود و جا برای هیچ امر دیگری حتی یک ماه بعد از انتخابات باقی نمانده بود و داوران به هیچ وجه نمی‌توانستند با خاطر جمعی کامل روی کار متمرکز شوند. در کنار ‌این ماجرا اتفاقات دیگری افتاد. در ‌این جور بحران‌ها اولین حوزه‌ای که متاثر می‌شود، حوزه اقتصاد است. به هر حال در‌ این مواقع صاحبان سرمایه دچار نگرانی می‌شوند و دوست ندارند سرمایه‌شان را به خطر بیندازند یا سرمایه‌شان را در جایی هزینه کنند که پس زمینه روشنی از آنجا ندارند. این قضیه به اسپانسر‌های جشن هم رسید و آنها تردید جدی داشتند که سرنوشت جشن چه خواهد شد، بنابر‌این مبالغی که وعده داده شده بود، عملا جذب نشد. جدی‌ترین اسپانسر ما که ۵/۱میلیارد تومان قرارداد بسته بودیم با‌ اینکه تا آخر پای کار بود و مثل ما منتظر عادی شدن شرایط بود؛ اما ما ترجیح دادیم قرارداد را لغو کنیم؛ چون به هر حال ما هم تعهداتی داشتیم که اگر نمی‌توانستیم به آنها عمل کنیم، باید خسارت می‌پرداختیم و پرداخت‌ این خسارت در توان مالی خانه نبود.

امسال شنیدم شیوه داوری را هم تغییر داده بودید و همین ماجرا هم روند داوری‌ها را طولانی‌تر از قبل کرده بود.

بله، ما امسال داوری‌ها را دو مرحله‌ای کرده بودیم؛ به‌ این شکل که داوران تخصصی صنوف در یازده صنفی که تندیس اهدا می‌کردند، باید در دور اول داوری از میان فیلم‌هایی که می‌دیدند در هر رشته پنج نامزد در رشته خودشان معرفی می‌کردند‌. در مرحله دوم، تعداد دیگری به ‌این عده اضافه می‌شدند و‌ این بار همه آدم‌ها درباره همه ابعاد فیلم‌ها قضاوت می‌کردند. به ‌این تعداد روسای صنوفی که صنفشان در جشن جایزه‌ای نداشتند هم اضافه می‌شدند.

چه صنف‌هایی؟

مثلا دستیاران کارگردان، دستیاران فیلمبردار، مدیران تدارکات و...، آنهایی که در جشن تندیس ندارند که ۱۸ صنف می‌شوند. ۱۹ داور هم داوران منتخب هیات مدیره بودند که افراد سینمایی یا نزدیک به سینما بودند، همین‌طور برندگان تندیس‌های دوره قبل جشن که به ‌این داوران اضافه می‌شدند.

با‌ این اوصاف و با توجه به شرایط پیش آمده احتمالا باید برنامه‌تان را بسیار فشرده می‌کردید. برای هر روز چند نمایش پیش‌بینی کرده بودید ؟

ما حداکثر هر روز سه سانس می‌توانستیم نمایش فیلم داشته باشیم، برای طی کردن‌ این پروسه به شکل طبیعی به هشت هفته زمان نیاز داشتیم و این زمان را از دست داده بودیم.

نمی‌شد تعداد ‌این نمایش‌ها را بیشتر می‌کردید؟ به هر حال شرایط خاصی برایتان به وجود آمده بود!

نمی‌شد. به ‌این دلیل که ما با آدم‌هایی روبه‌رو بودیم که مشغول زندگی و کار خود هستند و باید جوری برنامه‌ریزی می‌کردیم که روند داوری تعارضی با کار و زندگی آنها نداشته باشد. نمی‌توانستیم بگوییم ۱۵۰‌نفر از صبح تا شب برای داوری بیایند. این روند بسیار خسته کننده بود و عملا امکان اجرای آن به‌این شکل نبود.

پس اگر بخواهیم تا ‌اینجا یک جمع‌بندی از دلایلی که گفتید داشته باشیم، به سه دلیل عمده می‌رسیم؛ یکی لغو قرارداد با اسپانسر‌های جشن، دوم نبود زمان کافی و دلیل سوم و اصلی به‌زعم من ‌اینکه شرایط روحی داوران جشن با توجه به فضای پیش آمده مساعد برگزاری چنین جشنی نبود.

دقیقا. این سوال مهم مطرح بود که اصلا در ‌این شرایط برگزاری جشن و اساسا اختتامیه آن کار عاقلانه‌ای است یا خیر، اصلا ممکن است با مشکلات امنیتی مواجه بشویم یا خیر. که بعد از آن دیدیم در اختتامیه جشنواره کودک همدان چه اتفاقی افتاد. به هر حال در ‌اینگونه موارد نمی‌شود از ورود مردم جلوگیری کرد. سال گذشته دیدیم جشنی که قرار بود در پای برج میلاد پنج هزار نفر در آن حضور داشته باشند، تبدیل شد به یک گردهمایی ۱۲هزار نفره. اگر ما می‌خواستیم یک چنین جمعی را گرد هم بیاوریم، ابعاد اتفاقی را که قرار بود پیش بیاید، نمی‌توانستیم حدس بزنیم. این ماجرا هزینه بالایی داشت و ما اجازه نداشتیم خانه سینما را با چنین مخاطره‌ای روبه‌رو کنیم.

همه ‌این دلایلی که گفتید، در جای خود درست و منطقی و از بعضی جنبه‌ها بسیار انسانی؛ اما از سوی دیگر ممکن است در میان مردم‌ این حرکت خانه سینما وجهی اعتراضی به خود بگیرد‌. بدین صورت که تصور شود خانه سینما نسبت به اتفاقات سیاسی که در سطح جامعه به اتفاقات اجتماعی بدل شد، واکنش نشان داده است. چون به هر حال سینما برای مردم است و در ‌این وضعیت بد اقتصادی هنوز هم سینما دارد از همین مردم ارتزاق می‌کند و پرفروش‌ترین فیلم‌ها در ‌این دوره روی پرده رفته است و از سوی دیگر‌ این رابطه بی واسطه مردم با سینما است که به‌ این جشن معنا می‌بخشید. پس جشن سینما و روز سینما در سال‌های قبل برای مردم شاید گریزی مقطعی بود از شرایط نابسامانی که در آن قرار داشتند. این که من همه ‌اینها را با هم جمع می‌کنم، به خاطر ‌این است که هیچ‌کدام از ‌اینها از هم جدا نیست و به هم پیوسته است. این عکس‌العمل خانه سینما به تعبیر من شاید یک سوگواری باشد برای جشنی که ۱۲ دوره برگزار شد و حالا با سکوتش شاید بازتاب وضع موجود باشد.

من پیش از هر چیز روی ‌این نکته تاکید می‌کنم که خانه سینما نهاد سیاسی نیست. پیش از انتخابات هم فشار زیادی روی خانه سینما و هیات مدیره آمد که از یکی از نامزدها حمایت کند، اما به جز ستاد آقای احمدی‌نژاد که به ما مراجعه نکردند، سه نامزد دیگر مراجعه کردند. در همه ‌این موارد همواره خانه سینما تاکید کرد که هیچ‌گونه وکالت سیاسی از سوی هیچکس ندارد؛ چون خانه پنج هزار عضو دارد و از همه طیف‌‌ها هم در آن حضور دارند؛ بنابر‌این نه می‌تواند چنین اجازه‌ای به خودش بدهد و نه اصلا ‌این وکالت را از اعضایش دارد که موضع‌گیری ‌این‌چنینی بکند. پس خانه سینما نه له و نه علیه هیچ‌کدام از نامزدها به شکل رسمی‌اعلام موضع نکرد. تنها کاری که ما فکر کردیم باید انجام بدهیم، ‌این بود که از زاویه یک نهاد مدنی سینمایی و منافع صنفی سوالات هفتگانه‌ای را از همه نامزدها مطرح بکنیم که تنها ستاد آقای کروبی به‌این سوالات پاسخ داد‌. در درجه دوم و با تایید نگاه شما که سینما برای مردم است، ما در روزهای ۲۳و۲۴ شهریور در پردیس‌های سینمایی تهران و شش شهر بزرگ کشور نمایش رایگان فیلم داشتیم که عنوانش بود «مردم و سینما؛ سینمای مردمی». این تاکید دوباره است بر پیوند سینما و مردم؛ به ‌این معنا که بازتاب‌دهنده زندگی مردم است یا دست کم کوشش می‌کند ‌این‌گونه باشد. مردم هم لفظ وسیعی است که گرایش‌های متنوع سیاسی در آن حضور دارد. ما هم نمی‌توانیم بگوییم طرفدار یک دسته خاص از مردم هستیم. سینما بدون تمایز در ارتباط با مردم است، همین تمایز از نظر خانه سینما هم منتفی بود. ما در واقع نگران منافع ملی، نگران وجهه ملی ‌ایران و نگران تبعات انسانی‌این ماجرا بودیم. همان‌گونه که مقامات درجه اول نظام تاکید کردند، فجایعی رخ داده است، ما هم نمی‌توانستیم نسبت به‌این موضوع بی‌تفاوت باشیم. هنرمند جزو اولین کسانی است که از یک واقعه متاثر می‌شود و کوشش می‌کند آن را بازتاب بدهد؛ اما بیش از آنکه سوگواری ما بازتاب وضعیت سیاسی باشد، از وجه ملی به قضیه نگاه کردیم.

یعنی خودتان را در زاویه مردم قرار دادید و به‌این ماجرا از آن منظر نگاه کردید.

کاملا، ما تصور می‌کردیم وقوع چنین اتفاقاتی منصفانه نیست و جفایی در حق ملت‌ایران است. ما؛ یعنی هنرمندان که جزو اقشار مرجع جامعه هستند، مثل دانشگاهیان و ورزشکاران که مردم به آنها از آدم‌های سیاسی پناه می‌برند و از آنها کمک می‌خواهند و وظیفه ماست که به مردم پناه بدهیم، چون متعلق به مردمیم. پس حرکت ما حرکت اعتراضی نبود، اما در واقع ترجیح ما ‌این بود در شرایطی که مردم دچار سختی هستند، ما جشن نگیریم.

البته کاملا واضح است که از پیش تعیین شده نبود، اما به هر حال همراهی با مردم بود.

بله، ما نمی‌توانستیم جشن بگیریم؛ در حالی که همسایه بغلی ما دچار گرفتاری است. بنابر‌این یک جور همراهی و همدلی با مردم است‌؛ چون نمی‌توانیم خودمان را برکنار از تحولات اجتماعی بدانیم. نشستن و فیلم دیدن و جشن گرفتن و جایزه دادن و جایزه گرفتن در ‌این وضعیت وجهی ندارد.