مقام معظم رهبری در پاسخ به سوال دانشجویان درباره برخورد با عوامل پشت پرده انتخابات:
با حدس و گمان نمیتوان حرکت کرد
فارس- حضرت آیتالله خامنهای در دیدار با دانشجویان و نخبگان علمی تاکید کردند: حادثه اصلی حرکت عظیم مردم در انتخابات پرشور، خوب و کمنظیر ۸۵درصدی نباید تحت شعاع برخی حوادث انتخابات قرار گیرد. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، متن بیانات رهبری دیدار دانشجویان و نخبگان علمی به شرح ذیل است:
بسمالله الرّحمنالرّحیم
جلسه، همان طورى است که از یک جلسه دانشجویى و جوان انتظار میرود. آنچه که گفته شد - که البته سخنان متقن و دقیق و نو توى حرفهاى این برادران و خواهرانى که صحبت کردند، بود؛ تحلیلهاى درستى بود - انسان وقتى نگاه کلى به همه اینها میکند، شاخصه اصلى این حرفها، صفا و صداقت و دورى از مجامله و همان چیزهایى است که از یک جوان، آن هم جوان درسخوانده و تحصیلکرده و نخبه انتظار میرود. البته شما همه دانشجوهاى کشور نیستید؛ شاید نماینده همه تفکرات گوناگون و سلائق مختلف دانشجویى هم نباشید؛ لیکن شکى نیست که یک مجموعه عظیمى از دانشجویان، آنچنان مىاندیشند که شما اینجا بیان کردید؛ با
اختلاف نظرهایى که احیانا در اظهارات شما بود.
من، هم با شما جوانهایى که اینجا تشریف دارید، هم با مجموعه دانشجوهاى کشور حرفهاى زیادى دارم و گفتهام هم؛ باز هم تا من توان داشته باشم و بتوانم حرف بزنم، با شما جوانهاى عزیز حرف خواهم زد؛ و مطمئنم آنچه که آینده این کشور را، بلکه آینده اسلام و امت اسلامى را تامین میکند، همین روحیه جوشنده پژوهنده طلبگارِ پراحساس و پرعاطفهاى است که انسان در مجموعه نسل جوان دانشجوى کشورمان مشاهده میکند، یعنى شما ولو حالا ممکن است یک مطلبى را به طور قاطع معتقد نباشید یا عمیقا براى او استدلال نداشته باشید، اما مجموعه حرکت دانشجوهاى مسلمان و مومن - با اختلاف نامها - در کل کشورمان یک نویدى براى آینده این کشور و آینده این نظام و آینده امت اسلامى است. خوب چیزهایى را مورد توجه قرار میدهید؛ خوب نکاتى را رویش تکیه میکنید؛ بر روى نکات درستى پیگیرى و پافشارى میکنید؛ این نقاط مثبتى است که به حمدالله وجود دارد.
خوب، حالا من بعضى از مطالبى را که جنبه سوال از من داشت یا فکر میکنم من باید توضیحى بدهم، اینها را چند دقیقهاى بگویم، بعد هم یکى دو تا مطلب دیگر در ذهنم هست که اگر وقت بود و به اذان نرسیدیم، عرض خواهم کرد.
یک بخش مهمى توى بیانات چند نفر از دوستانمان بود که اشاره داشت به مجرمانى که پشت پرده حوادث اخیر حضور داشتند و اینکه چرا اینها محاکمه نمی شوند، چرا مجازات نمیشوند، چرا با اینها برخورد نمیشود. من به شما عرض بکنم؛ در قضایایى به این اهمیت، با حدس و گمان و شایعه و این چیزها نمیشود حرکت کرد. ما این انقلاب و این نظام عظیم را محصول مجاهدت یک ملت بزرگ و فداکارىهاى عظیم جوانانى میدانیم که چه در دوره انقلاب، چه در دوره دفاع مقدس، چه بعد از آن تا امروز فداکارى کردند؛ مثل خود شماها، که در صحنههاى مختلف حضور دارید و گاهى کارهاى بزرگى انجام میگیرد. نمی توانیم تداوم این نظام را و حرکت کلى این نظام را در سطحى که تصمیمگیرى کلان رهبرى در او لازم است، به حدس و گمان و این چیزها مبتنى کنیم. این را شما بدانید، هیچگونه اغماضى از جرم و جنایت وجود نخواهد داشت؛ منتها ما - یا من یا شما، فرق نمی کند؛ چه شما که دانشجو هستید و زبانتان باز است و راحت حرف میزنید، چه من که یک مجموعهاى از تجربه و سالهاى متمادى کارکرد در میدان را با خودم همراه دارم؛ در این جهت با هم فرقى نداریم - نمی توانیم حکم کنیم که باید دستگاه قضا اینجور قضاوت کند؛ نه، دستگاه قضا باید نگاه کند، اگر دلایلى براى مجرمیت کسى، چه در زمینه سیاسى، چه در زمینه اقتصادى، چه در زمینه مفاسد گوناگون پیدا کرد، بر طبق او حکم کند. این شایعاتى که شما شنیدهاید، بنده هم خیلى از این شایعات را میشنوم؛ ممکن است بسیارى از این شایعات مطابق واقع هم باشد و انسان شواهد و قرائنى هم برایش داشته باشد؛ اما قرینه و شاهد متفرق نمیتواند جرمى را علیه کسى اثبات کند؛ به این نکته توجه داشته باشید. لذا اینجور نیست که فرض کنیم یک مجرم قطعى پشت پردهاى وجود دارد که دستگاه بنا دارد از جرم او به یک دلیلى بگذرد. این یک نکته.
نکته دیگرى در کنار این هست: کارهایى که نظام در سطح کلان با جنبه شمولى که بعضى از مسائل دارد، انجام میدهد، بایستى با ملاحظه همه جوانب باشد؛ یک بعدى نمیشود به مسائل نگاه کرد. فکر میکنم اگر شما با این ملاحظات نگاه کنید، آنچه که تاکنون انجام گرفته و آنچه در آینده انجام خواهد گرفت، هر ذهن با انصافى را قانع خواهد کرد.
موضوع دیگرى که در بیانات دوستان مطرح شد، تخلفات یا حتى جنایاتى است که در خلال این حوادث از سوى نیروهاى ناشناس انجام گرفته. شما اشاره کردید به مسائل کوى دانشگاه یا از این قبیل مسائل - حالا کوى دانشگاه را چند نفر از دانشجویان عزیز تکرار کردند؛ شبیه کوى دانشگاه، مسائل دیگرى هم در این مدت اتفاق افتاده - یا مثلا قضیه کهریزک را گفتند. این قضایا واقعا یکى از آن مشکلات و معضلات کار دستگاههاى اجرایى است. اولا این را به طور قاطع بدانید که با اینها برخورد خواهد شد. حالا نمی خواهیم جنجال بکنیم که دستور بدهیم، این دستور توى رسانهها پخش بشود، باز یک پیوست زده بشود، باز یک پیرو زده بشود؛ من دوست ندارم کار تبلیغاتى انجام بگیرد؛ اما از اولین روزها دستور داده شده و کسانى دنبال هستند؛ منتها کارها باید درست با دقت و با مراقبت پیش برود.
در کوى دانشگاه، در آن شب معین، قطعا تخلفات بزرگى انجام گرفته، کارهاى بدى انجام گرفته. ما گفتهایم پرونده ویژهاى براى این کار تهیه شود و به طور دقیق دنبال بگردند و مجرمان را پیدا کنند و وقتى پیدا کردند، به وابستگىهاى سازمانى آنها هم هیچ نگاه نکنند و باید مجازات شوند؛ این را من به طور قاطع گفتم.
من از فعالیتهاى پلیس امنیتىمان، پلیس انتظامىمان، دستگاه بسیجمان تشکر میکنم؛ اینها خیلى کارهاى بزرگى کردند، کارهاى خوبى کردند؛ لیکن این یک بحث جداست. اگر کسى در وابستگى به هر کدام از این سازمانها یک تخلفى انجام داده، یک جرمى انجام داده، او هم باید جداگانه بررسى شود. نه خدمت اینها را به حساب جرم آنها ندیده میگیریم، نه جرم آنها را به حساب خدمت اینها ندیده میگیریم؛ حتما باید دنبال بشود و دنبال خواهد شد. همینطور قضیه کهریزک، که حالا آن اعلام شد، پخش شد. قضیه کوى دانشگاه هم دنبال میشود؛ حتى افرادى که کسانشان در این قضایا یا به قتل رسیدند - تعداد معدودى هستند - یا آسیب دیدند، آسیب مالى دیدند. بنا شده براى هر کدام اینها پرونده جداگانهاى تشکیل بدهند. دستور دادهایم، گفتهایم و این قضایا را دنبال خواهیم کرد؛ منتها توجه کنید که این مسائل هیچکدام نباید با مساله اصلى بعد از انتخابات خلط شود. حادثه اصلى نباید تحتالشعاع این حوادث قرار بگیرد.
یک عدهاى آنچه را که بعد از انتخابات اتفاق افتاد، آن ظلمى که به مردم شد، آن ظلمى که به نظام اسلامى شد، آن هتکى که از آبروى نظام در مقابل ملتها به وسیله بعضى انجام گرفت، اینها همه را ندیده میگیرند، فرضا مساله فلان حادثه را زندان کهریزک را یا قضیه کوى را قضیه اصلى دوران بعد از انتخابات تا امروز قلمداد میکنند؛ این خودش یک ظلم دیگر است. مساله اصلى، مساله دیگرى است. مساله اصلى این است که مردم در یک حرکت عظیمى، در یک انتخابات پرشور خوب کمنظیرى حضور پیدا کردند و این راى بالا را توى صندوقها ریختند. هشتاد و پنج درصد شوخى است؟ این انتخابات، نظام را که در این یکى دو سال اخیر همین طور پىدرپى پیشرفتهاى اقتصادى و علمى و سیاسى و امنیتى و بینالمللى براى خودش کسب کرده بود، در یک مرحله عالى از امتیاز و آبرو قرار میدهد، بعد ناگهان مشاهده میکنیم یک حرکتى صورت میگیرد براى نابود کردن این حادثه افتخارآمیز! مساله اصلى این است. البته اینى که عرض میکنم، تحلیل است؛ خبر نیست. به اعتقاد من، با تحلیل من، این مساله از بعد از انتخابات یا از روزهاى حول و حوش انتخابات شروع نشده؛ این از قبل شروع شده، این از قبل طراحى شده، برنامهریزى شده. من متهم نمیکنم افرادى را که دستاندرکار بودند که اینها دستنشانده بیگانههایند یا انگلیساند یا آمریکایند - این را من ادعا نمی کنم، چون براى من این قضیه ثابت نیست؛ چیزى که ثابت نیست، نمی توانم بگویم - اما آنى که میتوانم بگویم، این است که این جریان، چه پیشقراولانش دانسته باشند، چه ندانسته باشند، یک جریانى بود طراحى شده؛ تصادفى نبود. همه نشانهها نشان میدهد که این جریان طراحى شده بود، حسابشده بود. البته آنهایى که طراحى کرده بودند، یقین نداشتند که خواهد گرفت.
بعد از انتخابات که تحرکاتى از طرف بعضىها شروع شد، یک تجاوب نسبى هم از سوى جمعى از مردم تهران صورت گرفت، آنها امیدوار شدند؛ فکر کردند آنچه که تصور میکردند، انجام شد و گرفت و امیدوار شدند. لذا دیدید که این دستگاهها و وسائل رسانهاى و صوتى و الکترونیکى و ماهوارهاى و غیره حضورشان در صحنه را چطور تشدید کردند؛ صریح وارد میدان شدند. قبلا امیدوار نبودند که این کار بگیرد؛ بعد دیدند نه، گرفت؛ لذا سریع وارد میدان شدند؛ منتها خوشبختانه مثل همیشه که مسائل ایران را بد میفهمند و ملت ایران را نمیشناسند، این دفعه هم نشناختند. اینها تودهنى خوردند، سیلى خوردند، ولى هنوز ناامید نیستند. من به شما عرض کنم دانشجوهاى عزیز! اینها ناامید نیستند؛ دارند قضایا را دنبال میکنند؛ به این زودى هم زمین نمیگذارند. اینها صحنهگردانهایى دارند، صحنهگردانهایى هم پیدا خواهند کرد.
دانشگاه باید به هوش باشد. دانشجوى مومن و مسلمان و دانشجویى که به کشورش علاقهمند است و دانشجویی که به آینده کشور و آینده نسل خودش دلبسته است، باید هوشیار باشد. بدانید اینها دارند طراحى میکنند؛ البته شکست میخورند. من الان به شما عرض میکنم، اینها در نهایت شکست میخورند؛ اما درجه بیدارى و هوشیارى من و شما میتواند در میزان خسارت و ضررى که وارد میکنند، تاثیر بگذارد. اگر هوشیار باشیم، نمیتوانند صدمه و ضررى بزنند. اگر غفلت کنیم، احساساتى بشویم، بىتدبیر عمل کنیم یا خواب بمانیم و اینجور عوارض به سراغمان بیاید، ضرر و زیان و هزینه بالا خواهد بود؛ ولو در نهایت موفق نخواهند شد.
یکى دیگر از موضوعاتى که مطرح شد، مساله حمایتهاى رهبرى است از دولت یا از رییسجمهور. خوب، این مطلب روشنى است. اتفاقا یکى دو تا از خود دوستان هم بیان کردند. دولت کنونى و رییسجمهور محترم مثل همه انسانهاى عالم، یک نقاط قوتى دارد، یک نقاط ضعفى. من که حمایت کردم، از نقاط قوت حمایت کردم. یک نقاط قوتى وجود دارد، من از آن حمایت میکنم؛ در هر کى باشد، حمایت میکنم. کى هست که این گرایش، این جهتگیرى، این تحرک، این جدیت را از خودش نشان بدهد و بنده در حد مسوولیتم از او حمایت نکنم؟ از شما دانشجوها که دنبال عدالتید، من حمایت نمیکنم؟ خب، چرا. آیا اگر از دانشجویى که عدالتخواه است و دنبال عدالت است، رهبرى حمایت بکند، این معنایش این است که از نقاط ضعفى هم که احیانا توى آن دانشجو هست، انسان حمایت میکند؟ مسلما نه. قضیه این است. یک نقاط ضعفى وجود دارد، آن نقاط ضعف را بنده حمایت نمی کنم.
حالا یکى از سوالها این بود که چرا علنى موضع نمیگیرید؟ چون لازم نیست علنى موضع گرفتن؛ چه لزومى دارد؟ علنى موضع گرفتن نسبت به یک نقطه ضعف در یک مسوول، شما خیال میکنید که چقدر کمک میکند به حل آن مشکل؟ هیچى.
گاهى اوقات هست که انسان اگر یک چیزى را بدون علنى کردن دنبال علاجش باشد، بهتر علاج خواهد شد، تا اینکه یک چیزى را انسان جنجالى کند. بله، یک وقت هست که هیچ چارهاى جز علنى شدن نیست؛ آنجا بله، انسان علنى میکند؛ لیکن اینجور نیست که تصور بشود اگر چنانچه یک ایرادى، اشکالى در مجموعه مسوولان اجرایى کشور وجود دارد و رهبرى با آنها مخالف است، حتما بایستى این را در بلندگوها بیان کند؛ نه، گاهى اوقات مصلحت قطعى در این است که انسان یک چیزى را علنى نکند.
حالا اینجا نگویید آقا حقیقت و مصلحت. این تقابل حقیقت و مصلحت جزو آن حرفهاى محکم نیست. خود مصلحت هم یکى از حقایق است. اینجور نیست که هرچه اسم مصلحت رویش بود، این یک چیز منفى باشد. بعضى اینجور خیال میکنند: آقا مصلحتاندیشى میکنید؟ خوب، بله، گاهى انسان مصلحتاندیشى میکند. خود مصلحتاندیشى یکى از حقایقى است که باید به آن توجه داشت؛ این جزو مسلمات و واضحات اسلام است.
البته این مساله حالا جاى بحث و شکافتنش نیست، اما جزو مسلمات است. صلاح نیست گاهى اوقات انسان یک چیزى را علنى کند. فرض کنید یک نقطه اشکال کوچکى هست، این را ده برابر بزرگش کنند، مایه ناامیدى و مایه سیاهنمایى و اینها قرار بدهند؛ چه لزومى دارد؟ خوب، انسان این را به شکل دیگرى حل میکند. بنابراین موضع نگرفتن علنى، ناشى از این علل منطقى و معقول است.
یک چیزى را هم حالا من بگویم، چون دیگر دارد وقت میگذرد. ببینید عزیزان! شماها میدانید - چون دیدم در بیانات شماها هم هست - امروز جمهورى اسلامى و نظام اسلامى با یک جنگ عظیمى مواجه است، لیکن جنگ نرم - که دیدم همین تعبیر «جنگ نرم» توى صحبتهاى شما جوانها هست و الحمدلله به این نکات توجه دارید؛ این خیلى براى ما مایه خوشحالى است - خوب، حالا در جنگ نرم، چه کسانى باید میدان بیایند؟ قدر مسلم نخبگان فکرىاند. یعنى شما افسران جوان جبهه مقابله با جنگ نرمید.
اینى که چه کار باید بکنید، چه جورى باید عمل کنید، چه جورى باید تبیین کنید، اینها چیزهایى نیست که من بیایم فهرست کنم، بگویم آقا این عمل را انجام بدهید، این عمل را انجام ندهید؛ اینها کارهایى است که خود شماها باید در مجامع اصلىتان، فکرىتان، در اتاقهاى فکرتان بنشینید، راهکارها را پیدا کنید؛ لیکن هدف مشخص است: هدف، دفاع از نظام اسلامى و جمهورى اسلامى است در مقابله با یک حرکت همهجانبه متکى به زور و تزویر و پول و امکانات عظیم پیشرفته علمى رسانهاى. باید با این جریان شیطانى خطرناک مقابله شود.
آنها براى حمله به جمهورى اسلامى استدلال دارند. به نظر من استدلالشان از دیدگاه آنها استدلال تامى است. در یک نقطه بسیار حساس جهان از لحاظ جغرافیایى، یعنى این نقطه خاورمیانه، خلیج فارس، دریاى سرخ، شمال آفریقا، بخشى از مدیترانه - این حوزه عظیمى است دیگر - مجموعه امت اسلامى واقع شده. الان شما ببینید از این پنج تا، شش تا گذرگاه آبى حساسِ حیاتى که در دنیا وجود دارد، سه تایش توى این منطقه است: تنگه هرمز است، کانال سوئز است، بابالمندب است. اینها گذرگاههاى مهمى است که تجارت جهانى متوقف به اینها است. شما نقشه جهان را بردارید جلوى رویتان نگاه کنید، خواهید دید که این چند تا مرکز چقدر براى ارتباط تجارى و ارتباط اقتصادى دنیا مهم است. بنابراین، این منطقه، منطقه حساسى است. حالا در این منطقه بسیار حساس، یک قدرتى دارد قد میکشد و روزبهروز خودش را بیشتر نشان میدهد. این قدرت با همه خواستههاى استکبارى و دستگاههاى کمپانىها و شبکههاى عظیم اقتصادى مفسد فىالارض مخالف است؛ با نظام سلطه مخالف است، با سلطهگرى مخالف است، با ظلم مخالف است؛ خب، این خیلى براى دستگاه استکبار مهم است.
دستگاه استکبار فقط ایالات متحده آمریکا نیست، یا فلان رییسجمهور و فلان دولت آمریکا یا فلان کشور اروپایى نیست؛ دستگاه استکبار یک شبکه عظیمترى است که شامل اینهاست؛ شبکه صهیونیستى هست، شبکه تجار اساسى بینالمللى هست، مراکز پولى عظیم دنیا هست؛ اینها هستند که مسائل سیاسى دنیا را دارند طراحى میکنند؛ دولتها را اینها مىآورند، اینها میبرند. این مجموعه که تویش دولت ایالات متحده هست، دولتهاى اروپایى هستند، خیلى از این نفتخوارهاى ثروتمند منطقه خودمان هستند، با یک چنین قدرت رو به رشد و رو به اعتلاى در حال قدکشى به شدت مخالفند؛ بنابراین هرچه بتوانند، در مقابله او کار میکنند. توى این سى سال هم بیکار نماندند، هرچه بگذرد هم باز بیکار نمیمانند؛ مگر آن وقتى که شماها همت کنید؛ شما جوانها کشور را از لحاظ علمى، از لحاظ اقتصادى، از لحاظ امنیتى به نقطهاى برسانید که امکان آسیب پذیرىاش نزدیک به صفر باشد؛ آن وقت کنار میکشند و توطئهها تمام خواهد شد. اینى که من توى این چند سال به دانشگاهها مرتب راجع به مسائل علم و تحقیق و پژوهش و نوآورى و جنبش نرمافزارى و ارتباط صنعت و دانشگاه و اینها این همه تاکید کردم، براى خاطر این است که یک رکن امنیت بلندمدت کشور و ملتتان علم است. و همین جا به شما بگویم، مواظب باشید توى این قضایاى سیاسى کوچک و حقیر نبادا دانشگاه تحت تاثیر قرار بگیرد؛ نبادا کار علمى دانشگاه متزلزل شود؛ نبادا آزمایشگاههاى ما، کلاسهاى ما، مراکز تحقیقاتى ما دچار آسیب بشوند؛ حواستان باشد. یعنى یکى از مسائل مهم در پیش روى شما، حفظ حرکت علمى در دانشگاهها است.
دشمنها خیلى دوست میدارند که دانشگاه ما یک مدتى لااقل دچار تعطیلى و تشنج و اختلالهاى گوناگونى باشد؛ این برایشان یک نقطه مطلوب است؛ هم از لحاظ سیاسى برایشان مطلوب است، هم از لحاظ بلندمدت؛ چون علم شما از لحاظ بلندمدت به ضرر آنها است؛ لذا مطلوب این است که دنبال علم نباشید.
حالا شما جوانانى که گفتیم افسران جوان مقابله با جنگ نرم هستید، از من نپرسید که نقش ما دانشجویان در تخریب مسجد ضرار کنونى چیست؛ خب، خودتان بگردید نقش را پیدا کنید. یا مقابله با نفاق جدید، یا تعریف عدالت. من اینجا بیایم بنشینم یک بحث فلسفى بکنم، عدالت چند شعبه دارد، چه جورى است. حالا بامزه این است که ایشان میگویند توى یک جمله بیان کنید.
معروف است یک نفرى زمان شیخ انصارى پسرش را آورده بود نجف. دید طلبهها درس میخوانند و ملا میشوند و شیخ انصارى هم خوب، شخص بزرگى بود؛ هوس کرد پسرش را طلبه کند. آمد به پیش شیخ انصارى، گفت شیخنا! این نوجوان را من آوردهام و خواهش میکنم تا فردا که میخواهیم راه بیفتیم برویم، شما او را فقیه کنید!
عزیزان من! شرط اصلى فعالیت درست شما در این جبهه جنگ نرم، یکىاش نگاه خوشبینانه و امیدوارانه است. نگاهتان خوشبینانه باشد. ببینید، من در مورد بعضىتان به جاى پدربزرگ شما هستم. من نگاهم به آینده، خوشبینانه است؛ نه از روى توهم، بلکه از روى بصیرت. شما جوانید - مرکز خوشبینى - مواظب باشید نگاهتان به آینده، نگاه بدبینانه نباشد؛ نگاه امیدوارانه باشد، نه نگاه نومیدانه. اگر نگاه نومیدانه شد، نگاه بدبینانه شد، نگاه «چه فایدهاى دارد» شد، به دنبالش بىعملى، به دنبالش بىتحرکى، به دنبالش انزوا است؛ مطلقا دیگر حرکتى وجود نخواهد داشت؛ همانى است که دشمن میخواهد.
شرط دیگر این است که در قضایا افراط وجود نداشته باشد. طبیعت جوان، طبیعت تحرک و تندى است. این دوره زندگى شما را ما هم گذراندهایم؛ آن هم در دورانهاى انقلاب و اوایل مبارزات و اینها بوده. تندى را میدانم چیست. خیلى هم به ما نصیحت میکردند که آقا تندى نکنید، ما میگفتیم که نمیفهمند چقدر لازم است تندى کردن. میدانم تصور شما چیست، اما حالا از ما بشنوید دیگر. مراقب باشید تندروى، انسان را پیش نمی برد. با فکر، تصمیم بگیرید. البته جوان امروز از جوان دوره ما فکورتر است؛ این را به شما عرض بکنم.
شما امروز جوانهایی هستید که تجربهتان، اطلاعتان، آگاهىهایتان از آن دوره جوانى ما - از پنجاه سال پیش از این - خیلى بیشتر است؛ قابل مقایسه نیست با جوان امروز. بنابراین توقع اینکه شماها مدبرانه و فکورانه فکر کنید و بدون تندروى، بدون افراط و تفریط توى قضایا رفتار کنید، توقع زیادى نیست.
البته این را هم بدانید که آنچه در بعد از انتخابات اتفاق افتاد، با همان حسابى که عرض کردم، اصل قضایا خیلى خلاف انتظار ما نبود؛ اگرچه اشخاصى که وارد شدند، چرا، خلاف انتظارمان بود. امیدواریم انشاءاللَّه خداى متعال یک فرصتى بدهد، بتوانیم باز با شماها یک وقتهایى توى دانشگاهى، جایى صحبت بکنیم؛ حالا که مجال نشد.
پیام تسلیت رهبر انقلاب برای حکیم
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی درگذشت حجتالاسلام والمسلمین سیدعبدالعزیز حکیم را تسلیت گفتند. به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران متن پیام به این شرح است:
بسمالله الرحمنالرحیم
با دریغ و اندوه خبر یافتیم که رییس مجلس اعلای اسلامی عراق، جناب حجتالاسلام آقای سیدعبدالعزیز حکیم دار فانی را وداع گفته و به دیار باقی شتافته است. برای ملت و دولت عراق، این ضایعهای بزرگ و برای جمهوری اسلامی ایران، فقدانی دردناک است. ایشان آخرین بازمانده از فرزندان برومند مرجع بزرگ شیعه مرحوم آیتاللهالعظمی سیدمحسن حکیم بود که همگی در راه مبارزه با رژیم سفاک بعث عراق و عوامل استکبار شربت شهادت نوشیده یا آزمونهای دشوار این جهاد عظیم را تحمل کرده بودند. خدمات این روحانی مجاهد در راه تشکیل حکومت ملی عراق، چه در دوران اقامت در ایران و چه پس از سقوط حکومت صدام و انتقال به کشور خود، کمنظیر و فراموشنشدنی است. اینجانب با ابراز تاسف فراوان از این حادثه دردناک، تسلیت صمیمانه خود را به عموم ملت برادر عراق و به دولت و مجلس اعلای اسلامی عراق و به بیت رفیع حکیم به ویژه به فرزندان برومند و شایسته ایشان، بالاخص جناب آقای سیدعمار حکیم تقدیم میدارم و رحمت و مغفرت الهی را برای آن مرحوم و سربلندی و پیشرفت ملت و دولت عراق را از خداوند مسالت میکنم.
سیدعلی خامنهای
٥/شهریور/١٣٨٨ برابر با ششم رمضان ١٤٣٠ هجری قمری
ارسال نظر